گروه ورزش
هفته گذشته، هفته سختي براي تيمهاي ايراني در آسيا بود. استقلال و پرسپوليس كه فصل گذشته تا مراحل بالاي جام باشگاههاي آسيا بالا رفته بودند و پرسپوليس حتي حضور در فينال را نيز تجربه كرد، در مرحله گروهي حذف شدند. هرچند ذوبآهن توانست با نمايشي عالي راهي مرحله يكهشتم شود، اما عملكرد استقلال و پرسپوليس نشان داد كه وضعيت در آسيا براي باشگاههاي ايراني اصلا خوب نيست. براي بررسي وضعيت سرخابيها با «فرزاد آشوبي» كه سابقه بازي در هر دو تيم پايتخت را در كارنامه دارد و يكي از كارشناسان جوان اين روزهاي فوتبال كشورمان به حساب ميآيد به گفتوگو نشستيم.
چه شد كه پرسپوليس از ليگ قهرمانان آسيا كنار رفت؟
من فكر ميكنم پرسپوليس نه در بازي با پاختاكور بلكه مقابل الاهلي حذف شد. زماني كه آن بازي را در دوبي با نتيجه دو بر يك واگذار كرد. واقعا الاهلي تيمي نبود كه بتواند پرسپوليس را شكست دهد. منتها با تمام احترام براي آقاي برانكو كه در تمام اين چند سال يك مربي بزرگ و مقتدر و يك مدير عالي نشان داده است، در بازي با الاهلي اشتباهات تاكتيكي باعث شد پرسپوليس آن بازي را واگذار كند. ميشد آن اتفاقات نيفتد. اما در بازي با پاختاكور ميشود گفت كه اين تيم، تيم بسيار بهتري است از الاهلي. اين تيم توانست بازيكنان پرسپوليس را تحت فشار قرار دهد و اينكه در زمين خودش بازي ميكرد به نظرم در نتيجه تاثيرگذار بود. براي پرسپوليسي كه مقابل الاهلي شكست خورده بود، باخت مقابل پاختاكور با توجه به وضعيت روحي و رواني پرسپوليس خيلي عجيب نبود. هرچند بايد گفت كه نبودن شجاع خليلزاده نظم دفاعي پرسپوليس را دچار مشكل كرده بود.
اشتباهات تاكتيكي برانكو را ميتوانيد مصداقي ذكر كنيد.
من آن بازي خودم كارشناس بودم در شبكه سه. بازي را كاملا با دقت ديدم. پرسپوليس به نظر من براي آن بازي ترفند اشتباهي پيش گرفته بود. ما چند نوع تعريف مشخص داريم بر اساس روشي كه شما بازي ميكنيد. اگر شما بخواهيد از جلوي دروازه حريف پرس كنيد يا اصطلاحا خيلي پرفشار و بالا بازي كنيد، خط دفاعي شما ميآيد تا خط نيمه. در اين شرايط به خاطر فضاي بسته احتمال اشتباهات بالا ميرود. وقتي اشتباه انجام ميشود و توپ دست حريف ميافتد، اگر فاصله زياد باشد، منظور فاصله بين خطوط است، يعني شما به حريف فضا دادهايد كه بتواند خودش را از زير فشار بيرون بكشد و تدارك حمله ببيند. اين اشتباهي بود كه در طول 90 دقيقه بازي در روش پرسپوليس ديده شد و ديديم كه آن تيم روي ضد حمله به گل رسيد و موقعيت خلق كرد. در تمام 90 دقيقه فاصله بين خطوط زياد بود و در آن فضاي زياد خط هافبك نميتواند كاري از پيش ببرد. كمال كاميابينيا يك نفره نميتواند كاري از پيش ببرد به عنوان هافبك دفاعي. او نميتواند به تنهايي طول و عرض به آن بزرگي را پوشش بدهد. اين مسالهاي بود كه واقعا پرسپوليس را اذيت كرد و خيلي هم برايش گران تمام شد.
پس شما اعتقاد داريد كه پرسپوليس در بازي با پاختاكور خيلي بد بازي نكرد.
نميتوانم بگويم خوب يا بد. بازي كردن در آن شرايط خيلي سخت است. مخصوصا زماني كه تيم بازيكن تاثيرگذارش را در خط دفاع نداشته باشد، شرايط سختتر ميشود.
پرسپوليس در ليگ از بازي ذوبآهن به بعد تا بازي با تراكتور هيچ بردي به دست نياورد و دو باخت هم در ليگ قهرمانان متحمل شد. آيا پرسپوليس دوران افت را پشت سر ميگذاشت؟
من فكر ميكنم در خط حمله پرسپوليس علي عليپور تنهاست. درست است كه بازيهايي بوده كه پرسپوليس خوب بازي كرد و نتيجه هم گرفت، اما باز هم با تمام احترام براي آقاي برانكو، اعتقاد دارم بوديمير خريد مناسبي براي پرسپوليس نبوده. يعني در واقع نه اينكه بازيكن خوبي نيست، برعكس من معتقدم بازيكن بدي نيست، ولي به درد پرسپوليس نميخورد. در واقع به درد ساختار و روش بازي پرسپوليس نميخورد. آقاي برانكو در تمام نيم فصل دوم تا انتهاي بازي با تراكتور با روش 2-4-4 لوزي بازي كرده است. در اين روش يك بازيكن كمتحرك و ايستا مثل بوديمير نتوانسته خودش را نشان بدهد. اين بازيكن پاس گل هم داده و موقعيت هم خلق كرده است ولي اين موارد با اين تعداد بازي، طبيعي است. درواقع چند پاس گل به تنهايي كفايت نميكند. علي عليپور در اين شرايط بازي برايش سختتر شده است، چون بيشتر مواقع بازيكني كنارش بازي ميكند كه تحرك زيادي ندارد و قادر نيست براي علي عليپور كه مهاجم نوك پرسپوليس است، فضاسازي كند.
در اين چند وقت اخير به عليپور انتقادات زيادي وارد شده. ولي شما معتقديد علت افت عليپور فقدان بازيكن مكمل خوب در كنار اوست.
دقيقا همينطور است. بازيكن مكمل مناسب كنارش نيست، مضاف بر اينكه به هر حال علي عليپور هم مثل همه انسانها ميتواند اشتباه كند. ميتواند دچار افت شود. ميتواند خطا داشته باشد در بازي و من كماكان معتقدم بهترين مهاجم حال حاضر پرسپوليس است و اصلا نبايد اين حجم از انتقادات متوجه عملكرد او بشود.
بعد از كلي حاشيه و رفتن آقاي شفر و آمدن فرهاد مجيدي، استقلال هم از ليگ قهرمانان كنار رفت.
استقلال به نظرم در بازي با الدوحيل عملكرد بدي نداشت. البته بايد اين را قبول كنيم كه الدوحيل تيم خيلي خوب، باكيفيت و بزرگي است. من معتقدم استقلال ميتوانست بهتر بازي كند. به اين خاطر كه الدوحيل تيمي است كه اگر فضا پيدا كند به خصوص در ضد حملهها خطرناك است. اين تيم در انتقال توپ از دفاع به حمله بسيار عالي عمل ميكند. استقلال با وجود اينكه نياز به برد براي صعود داشت، اين مشكل در تيمش ديده ميشد كه وقتي توپ را از دست ميداد الدوحيل خيلي راحت ميتوانست از زير فشار پرس استقلال بيرون بيايد و در موقعيت حمله قرار بگيرد. اينها نياز به آناليز دارد و همچنين نياز به تصميمهاي شجاعانه و آگاهانه دارد. فرهاد مجيدي ابتداي راه است و نياز به زمان بيشتري دارد و همه اينها قبول. اما آنچه در بازي استقلال و الدوحيل بسيار تعجب برانگيز بود، تعويضهايي بود كه كمكي به روند استقلال نكرد. ضمنا حالت نيمكت استقلال مخصوصا بعد از زدن گل توسط روزبه چشمي هيجانزدگي يا به نوعي شور و شوق بيش از حد داشت. شايد بتوان گفت كه فرهاد مجيدي ابتداي راه است و تجربه كافي ندارد اما افرادي روي نيمكت هستند كه تجربه بيشتري از فرهاد دارند اما شور و شوق بيشتري از خودشان نشان دادند. تا حدودي اين موضوع قابل قبول است و بيش از حد شدنش بايد از نيمكت گرفته ميشد كه نشد و ديديدم در عرض 30 يا 40 ثانيه بعد استقلال گل مساوي را خورد.
شما پرفشارترين جوهاي فوتبالي را ديدهايد. هم در پرسپوليس بازي كردهايد هم در استقلال و تراكتور. ميخواهم در مورد اتفاقي كه بعد از گل استقلال رخ داد، حرف بزنيم. استقلال حتي يك دقيقه هم نتوانست از گلش مراقبت كند. چه كسي بايد وضعيت را مديريت ميكرد؟
به اعتقادم بايد اين كار در تمرينات انجام ميشد. لحظه بازي زمان مديريت نيست. در حين بازي آن قدر فشار بالاست و ضربانها بالا رفته كه بازيكنان كمترين ميزان دريافت را دارند. برنامههاييها هست كه بايد در زمان تمرين انجام شود و فرضا ميگويم ما تمرين ميكنيم و در تمرين به بازيكنان ميگوييم، فرض كنيد الان ما جلو هستيم و حالا ميخواهيم به اين شكل بازي كنيم كه برويم عقب و بازي را 5 يا 10 دقيقه ببنديم و مديريت كنيم. اين چيزها بايد در تمرين مورد توجه قرار بگيرد. اينها اموري نيستند كه فقط با يك گفتن از لب خط بلافاصله در تيم جا بيفتد و بازيكنان آن را به اجرا برسانند. به خاطر اينكه گيراييها متفاوت است، برخي ذهنها سريع متوجه ميشوند و برخي حتما نياز دارند كه زمان بگذرد تا حواسشان جمع شود. طبيعتا در چنين بازيهاي حساسي چنين زماني وجود ندارد.
كمي برگرديم عقبتر؛ اخراج شفر كار درستي بود؟
اخراج شفر به نظر من درست بود. چونكه ايشان اصلا انتظارات را برآورده نكرد. با وجود اينكه حضورش و تاثير مثبتش در فصل گذشته بر استقلال كاملا مشهود بود، اين اتفاق در اين فصل نيفتاد و نيمفصل دوم هم كه به ميل خودش بازيكن گرفت و سعي كرد كه نقاط ضعف را برطرف كند اما باز هم روند مثبت و رو به رشدي در استقلال ديده نشد. به اعتقاد من اخراج درست بود اما نحوه اخراج نه. اين ضعف مديريت فوتبال ايران است كه وقتي ميخواهد با يك مربي كه دو سال براي تيمش زحمت كشيده است قطع همكاري كند، غيرمحترمانهترين روش را انتخاب ميكند. سعي ميكنند با يك نامه، با يك بيانيه يا با يك تلفن اين كار را انجام دهد. من اصلا درك نميكنم اين موضوع را. شما حتما بايد مربي تيمت را دعوت كني، حضوري و با او صحبت كني و دلايل اين تصميم را كه چرا نميخواهي با او ادامه دهي را توضيح دهي. در يك فضاي دوستانه و صميمي و محترمانه و انساني قطع همكاري كنيد. يعني چه كه ما ميآييم نامه ميدهيم يا تلفن ميزنيم؟ مگر ما با تلفن و نامه قرارداد امضا كرديم كه اين شكلي قطع همكاري ميكنيم؟ شما نشستيد مذاكره كرديد، ساعتها بحث كرديد و قرارداد امضا كرديد. چرا اين اتفاق بايد انجام شود؟
استقلال مجيدي در بازي با الدوحيل با استقلال شفر متفاوت بود؟
نه، تفاوت خاصي ديده نميشد. درستش هم همين است اصلا. مجيدي زماني نداشت كه بخواهد تفكرات خيلي خاصي را وارد تيم كند. يكي، دو تغيير در نفرات كه آن هم كاملا طبيعي است، برميگردد به سليقه و شناخت مربي از بازيكنان.
فصل پيش استقلال و پرسپوليس تا يكچهارم جام باشگاههاي آسيا بالا رفتند و پرسپوليس تا فينال خودش را بالا كشيد. امسال ما اين دو نماينده را در مرحله گروهي از دست داديم. موفقيت پارسال اتفاقي بود يا بدشانسي امسال؟
بضاعت ما در آسيا به لحاظ داشتن استعداد بينظير است. منتها به لحاظ بحث سختافزار و نرمافزار و امكانات بضاعتمان محدود است. بضاعت ما طبيعتا نميتواند حضور در فينال آسيا باشد. پرسپوليس فصل قبل شاهكار كرد. اين اتفاقي است كه هر چند سال يك بار رخ ميدهد مثل حضور سپاهان و ذوبآهن در فينال. اينها اتفاقات فوتبالي است و عجيب نيست. اما واقعيتش اين است كه با توجه به وضعيت فوتبالي ما، اينكه تيمهاي ايراني نميتوانند وقتي در گروههاي سخت قرار ميگيرند بالا بروند، با وجود اينكه بازيكنان خوبي داريم و اصلا بحث كيفي بازيكنان مطرح نيست، نويد خوبي به فوتبال باشگاهي ايران نميدهد.
خيليها برنامهريزي سازمان ليگ را در نتايج استقلال و پرسپوليس دخيل ميدانند. نظر شما چيست؟
دقيقا همينطور است. بخشي از مشكلات تيمهاي ايراني كه الان در آسيا بازي ميكنند، برميگردد به اردوهاي بيدليل و طولانيمدت كه آقاي كيروش به ليگ تحميل كرد و فدراسيون و سازمان ليگ به خاطر حمايت از تيم ملي زير بار رفت. حمايت از تيم ملي را همه ميپذيريم، اولويت با تيم ملي است و همه ميخواستند تيم در جام ملتهاي آسيا نتيجه بگيرد. همه بايد نهايت همكاري را انجام ميدادند و انجام هم دادند. اما آن برنامهريزي بايد بر اساس نزديك بودن به سطح جهاني انجام شود. كيروش به اين بهانه كه بازيكنان شرايط خوبي ندارند يا ليگ شما سطحش پايين است يا مربيان ايراني را قبول ندارم، براي يك بازي با تيمي بسيار سطح پايين يك هفته ده روز تيم را اردو ميبرد و نتيجهاش هم ميشود اين. اينكه فوتبال باشگاهي ما در آسيا به اين شكل آسيب ميبيند.
آن موقع كه كيروش بود و بحث تيم ملي مطرح بود، اين فشردگي قابل دركتر بود. الان چرا بازيها اين قدر فشرده شده است؟
الان كه ديگر راهي نداريم. الان بايد حتما در ارديبهشت بازيها تمام شود. چون از آن طرف تقويممان فشردهتر ميشود و استراحت تيمها كم ميشود يكسري مشكلات ديگر به وجود ميآيد. تازه به نظرم اين فصل خيلي طولاني شده است و الان بايد ليگ تمام شده باشد.
اخراج شفر به نظر من درست بود اما نحوه اخراج نه. اين ضعف مديريت فوتبال ايران است كه وقتي ميخواهد با يك مربي قطع همكاري كند، غيرمحترمانهترين روش را انتخاب ميكند. سعي ميكنند با يك نامه، با يك بيانيه يا با يك تلفن اين كار را انجام دهد. شما حتما بايد مربي تيمت را دعوت كني و دلايل اين تصميم كه چرا نميخواهي با او ادامه دهي را در يك فضاي دوستانه و صميمي و محترمانه و انساني توضيح دهي.