• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4379 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۹ خرداد

گفت‌وگو با فرشته شايان درباره رمان «به‌هواي دزديدن اسب‌ها» نوشته پترپترسون

با صدهزار مردم تنهايي

منيره زينلي

 

 

پتر پترسون درباره تنهايي سوال دارد و به همين دليل نوشتن را برگزيده كه شايد ادبيات، پاسخ مناسب او باشد؛ او مي‌خواهد بداند آيا تنهايي راه درستي براي ادامه زندگي است؟ و انزوا تلخي جهان را از بين خواهد برد؟ براي يافتن پاسخ با خانم فرشته شايان مترجم كتاب به هواي دزيدن اسب‌ها هم‌صحبت شديم.

رمان «به هواي دزديدن اسب‌ها» درباره زندگي مردي 60 ساله است كه تصميم مي‌گيرد باقي عمر خود را به تنهايي با سگش در كلبه‌اي چوبي در قعر جنگل‌هاي نروژ بگذراند؛ كاري كه در منطقه اسكانديناوي و در كشور نروژ، عجيب نيست و او دوري از مردم و هياهوي شهر را دوست دارد.

با اين وجود هيچ‌چيز پيش‌بيني‌پذير نيست و در ادامه او به گذشته‌اي پرتاب مي‌شود كه منجر به گرفتن چنين تصميمي شده است و داستان در رفت و برگشتي ميان گذشته و حال، شكل مي‌گيرد. اين روايت آونگ‌گون، پر از خرده‌روايت‌هايي است كه مثل تكه‌هاي پازل زندگي امروز قهرمان را شكل مي‌دهد.

فضاي سرد اين رمان در تك تك واژه‌هايش ديده مي‌شود؛ سرمايي كه فرشته شايان توانسته آن را به زبان فارسي بياورد و در ترجمه خود نشان دهد. شايان كه مدتي است روي ترجمه آثار شمال اروپا مشغول كار است، قلم پترسون را ساده اما منحصر به فرد مي‌داند. گفت‌وگوي ما را با اين مترجم در ادامه بخوانيد.

 

چگونه با پتر پترسون آشنا شديد؟

چندسال قبل رماني از ادبيات سوئد ترجمه كردم به نام پنجمين زن (اثر هنينگ مانكل، نويسنده فقيد). بعد از ترجمه اين رمان ميان من و فضاي خاص ادبيات اسكانديناوي رفاقتي افتاد. بنا كردم سنت ترجمه از آن ناحيه را ادامه دهم و حالا نه به صورت مداوم اما هر از چندگاهي رماني را كه با معيارهاي خودم همخواني داشته باشد انتخاب و ترجمه كنم. يك شب در اثناي جست‌وجو در سايت‌هاي انگليسي‌زبان معتبرِ معرفي و نقد كتاب چندين بار به نام اين نويسنده برخورد كردم. پيگير شدم و نگاهي به عناوين كتاب‌ها و فضاي فكري نويسنده در آنها انداختم. در ميان عناوين توجهم به عنوان همين كتاب (با نام انگليسي
Out Stealing Horses) جلب شد. حقيقتش اولين چيزي كه توجه مرا جلب كرد عنوان كتاب و طرح جلد آن بود. پيش‌تر جايي گفته‌ام كه عنصر «اسب» در ادبيات براي من مسحوركننده است و جاذبه‌اي غريب دارد. بنابراين كتاب را تهيه كردم و در عرض دو الي سه روز خواندم و به اين نتيجه رسيدم كه همان كتابي است كه در پي آنم. فضاسازي و شخصيت‌پردازي پترسون در اين رمان درخشان بود؛ رماني با تاملات فلسفي كه در فضاي سرد و آكنده از تنهايي و انزواي شمال اروپا روايت مي‌شد. بنابراين ترديد نكردم و در اولين فرصت ترجمه كتاب را آغاز كردم.

ويژگي ادبيات او را در چه نكته‌هايي مي‌بينيد؟

پترسون نويسنده دشوارنويسي نيست؛ البته ويژگي چالش‌برانگيز نثرش جملات گاه بسيار طولاني آن است. اما در قالب همين نثر روان و خوش‌خوان و با به كارگيري مفهوم زمان و چگونگي تجربه هر برهه از آن، به عنوان شكل‌دهنده نوع نگاه انسان به خود و روابطش با ديگر انسان‌ها و دنياي پيرامون، به طرح مسائل عميق فلسفي‌ مي‌پردازد. نكته ديگر اينكه رمان‌هاي پترسون به‌شدت داستان‌گو و پر از خرده‌روايت هستند.

دغدغه اصلي او در آثارش انسان و روابط انساني و تنهايي و نحوه مواجهه با آن است. پترسون در آثارش به موضوعات نزديك و مرتبط با هم مي‌پردازد: خاتمه دوري‌هاي طولاني با كمك ديدارهاي اتفاقي، دوستي، آسيب‌هاي جبران‌ناپذير دوران كودكي، اسرار و خواسته‌هاي سركوب‌شده پنهاني.

به هواي دزديدن اسب‌ها درباره روابط انساني است؟

بله، روابط انساني و در نهايت انتخاب تنهايي پس از فراز و نشيب‌هاي اين روابط. از رفاقت كوتاه‌مدت ميان قهرمان داستان و يون در نوجواني گرفته تا روابط خانوادگي. اين رمان تعريف تازه‌اي از مفهوم خانواده هم به دست مي‌دهد. رابطه پدر-پسري عجيب و عميقي را توصيف مي‌كند كه پس از گذشت پنجاه سال قهرمان داستان را رها نمي‌كند و حتي در خواب و رويا با اوست. رابطه مادر و پسر كه به غايت ابزورد است. رابطه قهرمان داستان با ديگر زن‌هاي زندگي‌اش (خواهر، عشق نوجواني، همسر، دختر.)

مي‌توان گفت تنهايي دغدغه پترسون است؟

دغدغه اصلي پترسون در اين رمان تنهايي است اما تنهايي‌اي كه نه تقبيح مي‌شود و نه تحسين. نه قطعا جبري است و نه كاملا اختياري. تنهايي مدرن يا شايد هم پسامدرني كه ادامه همان تنهايي‌اي است كه گفته مي‌شود حتي پيش از ظهور انسان معنا داشته.

در ديگر آثار او هم اين دغدغه وجود دارد؟

بله. پترسون در ديگر آثارش نيز اين مفهوم را دستمايه‌اي كرده براي آفرينش فضايي كه شايد در ظاهر بومي به‌نظر برسد و خاص منطقه اسكانديناوي، اما در اصل اشاره‌اي است به تمنايي كه گاه و بي‌گاه يقه انسان مدرن را، در گوشه‌وكنار جهان مي‌گيرد و او را به گوشه اتاقش، كنج كافه‌اي يا به دل طبيعت مي‌كشاند.

در ترجمه كتاب سرماي كلمات پترسون حفظ شده، اين كار سخت نبود؟

سخت نبود، نه. فقط درك فضاي ذهني نويسنده و احساسات قهرمان داستان و آشنايي با مختصات اجتماعي و طبيعي شمال اروپا را مي‌طلبيد كه دو بخش اول با مطالعه چندباره كتاب و مورد آخر با وجود تجربياتي چون ترجمه رماني ديگر از اين منطقه، آشنايي با سينماي اسكانديناوي و نيز جست‌وجو در اينترنت كار چندان دشواري نبود.

اين سرما از موقعيت جغرافيايي نروژ مي‌آيد يا از تنها ماندن؟

از هر دو مورد. اما قطعا مختصات جغرافيايي آن منطقه تاثير را دوچندان مي‌كند. به قول دوستي، تنهايي در سرماي اسكانديناوي تنهاتر است. ضمن اينكه پترسون در اين كتاب از طبيعت كاركرد موثري مي‌گيرد و در آخر مخاطب را همراه با قهرمان داستان در دل جنگل‌هاي برفي حومه نروژ رها مي‌كند.

باز هم از پترسون ترجمه خواهيد كرد؟

بله، به شرط حيات. سه كتاب ديگر از اين نويسنده را تهيه كرده‌ام و در فرصت مناسب دوباره سراغش خواهم رفت.

كاري كه اكنون در دست داريد، چيست؟

در حال حاضر مشغول ترجمه يك رمان جنايي كلاسيك هستم كه به وقتش اطلاعات بيشتر را در صفحه‌ام خواهم نوشت.


دغدغه اصلي پترسون در اين رمان تنهايي است اما تنهايي‌اي كه نه تقبيح مي‌شود و نه تحسين. نه قطعا جبري است و نه كاملا اختياري. تنهايي مدرن يا شايد هم پسامدرني كه ادامه همان تنهايي‌اي است كه گفته مي‌شود حتي پيش از ظهور انسان معنا داشته

فضاسازي و شخصيت‌پردازي پترسون در اين رمان درخشان است؛ رماني با تاملات فلسفي كه در فضاي سرد و آكنده از تنهايي و انزواي شمال اروپا روايت مي‌كند

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون