يادداشتي بر فيلم نيما جاويدي
روي پرده بزرگ ببينيدش
شاهرخ دولكو
در اين وانفساي فيلمهاي آپارتماني و داستانهاي يكخطي و سينماي تجربي ارزان و لوكيشنهاي تكراري تهران و داستانهاي آبكي اختلافات زن و شوهري و تصاوير مديومشات با دوربين روي دست، ديدنِ سرخپوست غنيمتي است. فيلمي كه سنتهاي سينماي كلاسيك را دوباره برايمان زنده ميكند: داستاني پيچيده و پرهيجان، با تعليقي نفسگير، فضاسازي عالي (تركيبي درست از طراحي صحنه و لباس و فيلمبرداري)، لانگشاتهاي باشكوه، صرف هزينه براي رسيدن به تركيب بصري چشمنواز، دكوپاژ فكر شده و ميزانسني هماهنگ با فضا و لوكيشن. همه آن چيزهايي كه سالها در سينماي ايران منتظرش بوديم و مدام از آن دور و دورتر ميشديم. سرخپوست تركيب متعادل و اغناكنندهاي از آن چيزي را به تماشاگرش ارايه ميدهد كه سالهاست جايش در سينماي ايران خالي است؛ غناي تصويري. حاصل خلاقيت در طراحي صحنه و لباس، فيلمبرداري، دكوپاژ و ميزانسن و در كنار همه اينها فيلمنامهاي پرتعليق، بازيهايي كنترل شده، ايدههايي خلاقانه براي پيشبرد داستان و جزييات و جزييات و جزييات. چقدر مهم است كه من مثلا اسم فيلم را دوست نداشته باشم؟ يا مثلا پايانش را نپسندم؟ (اولينبار كه فيلم را در هيات انتخاب جشنواره فجر ديدم، در پايان براي خودم خيالپردازي ميكردم كه مثلا چقدر خوب بود اگر نويد محمدزاده در انتهاي فيلم دچار تحولِ ناگهاني نميشد و در همان نماي شگفتانگيزي كه از درون جعبه گرفته شده بود، رو به دوربين شليك ميكرد و سرخپوست را ميكشت و بعد در پايانِ شكوهمندي مثلِ پايانِ مرد سومِ كارول ريد، همچون جوزف كاتن، جايي منتظر معشوق ميماند اما معشوق، همچون آليدا والي، بيتوجه از كنارش ميگذشت و معشوق خطاكار را به تلافي اشتباه بزرگش در لو دادن اورسن ولز، به هيچ ميانگاشت و او را با صحنه خالي تنها ميگذاشت). اما اينها مهم نيست. مهم اين است كه نيما جاويدي شكوه و عظمت فضاسازي در سينما و توجه به ابعاد بصري را دريافته و نشان ميدهد كه چقدر متوجه ظرايف و نقش
باور نكردني جزييات در فيلم بوده و آن را در اين وانفساي توليد در سينماي ايران با پشتكاري جنونآميز و باور نكردني رعايت كرده است، بههمين دلايل است كه سرخپوست را دوست دارم و توصيه ميكنم كه حتما به تماشايش بنشينيد، اما روي پرده بزرگ. اگر ترجيح ميدهيد اكثر قريب به اتفاق فيلمهاي ايراني را (به هر دليلي) در خانه و روي صفحه تلويزيون ببينيد، درباره سرخپوست اين اشتباه مرگبار را نكنيد و به سينما برويد و فيلم را بر پرده بزرگ سينما و در تاريكي سالن و با صداي خوب بشنويد. سرخپوست از آن دست فيلمهايي است كه براي پرده بزرگ ساخته شده و بايد روي همان پرده تماشايش كرد. فيلمهاي تلويزيوني و آپارتماني و بودجه كم و نماهاي مديومي كه سينماي ايران را از ريخت انداخته، فراموش كنيد و سرخپوست را با تمام شكوه بصرياش بر پرده بزرگ سينماها ببينيد.