تقاضاي تاسيس عدالتخانه
رضا مختاري اصفهاني
فقيهان شيعه پس از سقوط سلطنت صفوي نقش و جايگاه متفاوتي يافتند. آنان در دوره قاجاري به تكوين نظريه ولايت دوگانه علامه محمدتقي مجلسي همت گماشتند؛ نظريهاي كه فقيهان را در مقام دارندگان ولايت شرعي حلقه واسط ميان تودهها و نهاد سلطنت قرار ميداد، اما همراهي آنان با نهاد سلطنت را مشروط ميكرد. در واقع نهاد سلطنت بسته به اعمال و اقداماتش مشروعيت خود در امور دنيوي را از فقيهان اخذ ميكرد. همين مساله موجب ميشد فقيهان در برهههاي مختلف اعتراضاتي نسبت به سلطنت قاجاري داشته باشند. نكتهاي كه در نگاه محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، مورخ دربار ناصري، به قائل بودن برخي فقيهان به بقاي مشروعيت سلطنت صفوي تعبير شده است. در اين ميان تفسير فقيهان از برخي اقدامات و سياستها متفاوت از يكديگر بود. چه آنان در مقام يك مجتهد شرع را ملاك مشروعيت يك عمل ميدانستند كه ممكن بود در ظرف زماني و مكاني دچار شذوذات و بيقاعدگيهايي بشود. اين تفاوت اجتهاد ميتوانست برخي از آنان را در مقام سكوت يا موافق آن عمل يا مخالف آن قرار دهد. بهطوري كه در ماجراي تحريم تنباكو، سيدعبدالله بهبهاني به عنوان يك مجتهد تشخيص به عدم حرمت آن داد و بر سر منبر علنا قليان كشيد. چه يك مجتهد جايز به تقليد نيست. ماجراي تحصن فقيهان تهران در حرم حضرت عبدالعظيم حسني نيز از اين سنخ است. شيخ فضلالله نوري، مجتهد اول شهر كه به گفته ناظمالاسلام كرماني در تاريخ بيداري ايرانيان، در صورت توقف در عتبات عاليات ميتوانست به جايگاه مرجعيت شيعه برسد، در اين حركت با همسلكان خود همراهي نكرد؛ حركتي كه انگيزههاي آن بيشتر صنفي بود. سپردن توليت مدرسه مروي به فرزندان ميرزاحسن آشتياني، عزل و تبعيد عسگر گاريچي متصدي خط تهران - قم و رفع تبعيد از حاجميرزامحمدرضا، مجتهد كرماني، مهمترين خواستههايي بود كه بر سر آن اجماع وجود داشت. تاسيس عدالتخانه اما اين اعتراض و تحصن را از لوني ديگر ساخت. محاضر و محاكم شرع با تصدي فقيهان پيش از اين وجود داشت. بسياري از اختلافات و دعاوي در اين محاضر و محاكم طرح و رفع ميشد. در كنار اين، محاكم عرف نيز بودند. تقاضاي تاسيس عدالتخانه از آنرو اهميت داشت كه متحصنين درخواست ايجاد نهادي را كرده بودند كه تا پيش از آن، خود در حوزههايي اختيارات قضايي داشتند. آنچه اما در بيان متحصنين و معترضان به درخواست عدالتخانه اهميت ميبخشيد، مفهوم آن بود. عدالتخانهاي كه شاه و گدا در برابر آن يكسان باشند. اين عدالتخانه مفهومي مدرن داشت كه تمايزات طبقاتي و صنفي را از بين ميبرد. از همينرو تحصن فقيهان در حرم حضرت عبدالعظيم حسني بيشتر با تقاضاي عدالتخانه شناخته ميشود. گامي مهم و اساسي كه از آن استقلال قضايي مستفاد ميشد. هر چند اين مهم در گيرودار تلاطمات سياسي چندان كه بايد، عملي نشد. نكته آخر آنكه يحيي دولتآبادي، از فعالان سياسي آن روزگار، مدعي است اين تقاضا را او در فهرست مستدعيات فقيهان گنجانده است؛ موضوعي كه به طور تلويحي مورد تاييد ناظمالاسلام كرماني قرار گرفته است.