برخيز و اول بكش (220)
فصل بيستم
بخت نصر- جشن پيروزي؟!
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
در نيمهشب تصاوير ويدئويي كه توسط دوربينهاي هواپيماهاي فرماندهي گرفته شده بود تجزيه و تحليل شد و نشان داد كه آسيبهاي شديدي بر راكتور وارد شده است. در ساعت 3 بامداد تيم شنود واحد 8200 رد يك تماس تلفني كه توسط يكي از مهندسان صورت گرفته بود را گرفت. او در تاريكي سايت بمباران شده را داشت بازرسي و توصيف ميكرد. مهندس به دنبال استخر بود، بخش حياتي در قلب ساختمان؛ اما او با كمك چراغ قوه فقط توانست «تكههايي از بتونهاي منفجر شدهاي كه زير آب بودند» را پيدا كند- بخشهايي از گنبد كه به داخل فرو ريخته بود. آمان در «بررسيهاي اطلاعاتي فوري» كه براي مقامات حكومتي و سران جامعه اطلاعاتي تهيه كرده بود، تاييد كرد كه استخر راكتور به طور جبرانناپذيري تخريب شده و اينكه «راكتور در كل نابود شده است.»
پيش از حمله، جامعه اطلاعاتي توصيه كرده بود كه اسراييل مسووليت حمله را بر عهده نگيرد. آنها معتقد بودند كه صدام بدون يك تحقير عمومي، فشاري را احساس نميكند تا يك ضد حمله به اسراييل بزند. در اين صورت او به اندازه كافي فضايي براي مانور خواهد داشت.
هرچند كه در پايان بگين تصميم ديگري گرفت. حمله به دقت انجام شده بود. راكتور عراق به يك خرابهاي كه از آن دود بلند ميشد تبديل و جاهطلبيهاي هستهاي صدام براي هميشه متوقف شده بود. بگين ميخواست كه به آن حقايق اذعان شود حتي براي به رخ كشيدن آنها. او به خوبي حس اخلاقي مردم اسراييل را ميشناخت . او در يك سخنراني كه در كنست كرد، صدام را معادل هيتلر قرار داد و مخاطرات هستهاي عراق را با «راهحل نهايي» نازيها يكي دانست. او پرسيد: «ما چه ميتوانستيم در برابر چنين خطر وحشتناكي بكنيم؟ اين كشور و مردمش از بين ميرفتند. در تاريخ قوم يهود يك هولوكاست ديگر رخ ميداد.»صدام هم يك سخنراني به سبك خودش در رهبري حزب بعث ايراد كرد. او بمباران را تاييد كرد و با ناراحتي گفت، «اين يك ميوه عزيزي بود كه ما خيلي سخت داشتيم آن را برداشت ميكرديم، يكي از ميوههاي انقلاب و يكي از آنهايي كه ما با تلاشهاي شگرف سياسي، علمي و اقتصادي در يك دوره طولاني به عمل آورده بوديم.»اما او به سرعت به لحن ستيزه جويانهاش برگشت و «كليت صهيونيست» و مناخيم بگين را نفرين كرد.صدام سپس ادامه داد: «بگين و ديگران بايد بدانند كه آنچه آنها حملات پيشگيرانه مينامند كه هدفشان جلوگيري از پيشرفت و ظهور ملت عرب و جلوگيري از استفاده از علم و فناوري است، مانع از آن نخواهد شد كه ملت عرب به سمت اهدافش حركت كند و اين روش حملات پيشگيرانه، امنيت بهود را كه او از آن سخن ميگويد فراهم نخواهد كرد.»سه هفته بعد، بگين دوباره جشن گرفت، اينبار جشن پيروزي در انتخابات عمومي.موساد و ايدياف هم به خاطر موفقيت در عمليات و آنچه آنها نابودي پروژه هستهاي عراق ميديدند، سرخوش بودند. آنها عراق را دوباره در انتهاي فهرست اولويتهاي اطلاعاتيشان انداختند.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه
اعتماد: فصل بيستم كتاب «برخيز و اول بكش» به موضوع هستهاي شدن عراق در دوران صدام ميپردازد. روزنامه اعتماد فقط با قصد نشان دادن خباثت اسراييل، به انتشار اين فصل ميپردازد.