«اعتماد» براي نخستين بار از پيشنويس قرارداد كيروش رونمايي ميكند
معماي كيروش
علي عالي/ احتمالا پرسش نيمي از جمعيت هفتاد ميليوني ايران اين است: «كيروش بالاخره ميماند يا نه؟» بسياري از آنان قطعا تحليلهاي خود را دارند، برخي وزارت ورزش و شخص گودرزي را مقصر ميدانند و عدهاي هم علي كفاشيان را. اطلاعات آنها البته از رسانههاست؛ رسانههايي كه گاهي تبديل به تريبون يكنفر ميشوند و همه مخالفان را حذف ميكنند و گاهي ناگهان نظرشان بازميگردد. ديروز، رسانهها تبديل به منتقد كارلوس كيروش شده بودند، همان رسانههايي كه تمام قد تا ديروز، حرفهاي سرمربي تيم ملي فوتبال ايران را پوشش ميدادند و هيچ انتقادي پيش از آن را منتشر نميكردند. از شش خبرگزاري اثرگذار در حوزه ورزش، خبرگزاري فارس با تيتر «گروگان ۵۰ ميلياردي!/ با دست پس ميزند با پا پيش ميكشد»، خبرگزاري تسنيم با تيتر «بهاي توهين كردن يك گروگان در فوتبال ايران؛ روزي ۱۵ ميليون تومان!»، خبرگزاري مهر با تيتر «مردي كه ادبياتش شايسته ايران نيست/ كيروش سرمربي حاشيهها»، خبرگزاري ايسنا با گزارش «زماني براي فرار از فوتبال دفاعي كيروش/احترام بيش از حد به كيروش؟» و خبرگزاري ايرنا هم در گفتوگويي با نماينده وزارت ورزش در جلسه مشترك با كيروش با تيتر «كيروش عجله دارد، مشكل ممنوع الخروجي وي حل خواهد شد» از حرفهاي كيروش در روز گذشته انتقاد كردند؛ انتقادي هماهنگ و بيسابقه. رسانههايي كه تا همين ديروز، تبديل به تريبون علي كفاشيان و كيروش شده بودند؛ همانها كه وزارت ورزش را مقصر «انتقاد كيروش از فوتبال ايران» ميدانستند. آنها ديروز براي اولين بار از زمان حضور كيروش در فوتبال ايران، ادبيات او را شايسته فوتبال ايران ندانستند و پيكان انتقاداتشان را بهسمت «هزينههاي» اين سرمربي بينالمللي برده بودند. تنها حامي كفاشيان، همچنان خبرآنلاين و البته خبرورزشي است، با چند تيتر حمايتي از سرمربي تيم ملي ايران. تيترهايي نظير «برنامههاي كيروش و تضميني كه هنوز وزارت ورزش نداده/ دعواي چهار ميليون دلاري!»، «جديدترين متهم در پرونده مالياتي كيروش/ پاي كفاشيان و فيفا در ميان است!»، «تحليل حرفهاي تند ديروز كيروش/ چه محورهايي تيم ملي را ناكام ميكند؟» و «چرا سرمربي ميگويد در ايران گروگان گرفته شده؟/ كفاشيان كيروش را با وعده غير واقعي به تهران كشاند».
كنفرانس هماهنگشده
او بازگشته ولي به نظر ميرسد براي بهانهجويي و نه براي كار كردن. انتقادات او بيسابقه شده است. قطعا بخشي از انتقادات درست و بجا است. چه انتظاري ميتوان از فدراسيون فوتبال ايران داشت؟ فدراسيوني كه «خندهدارترين» حكم تاريخ كميته انضباطي براي كرار صادر ميكند و حتي جرات انتشار آن روي سايت خودش را هم ندارد، چگونه ميخواهد كارلوس كيروش را كنترل كند. كيروش به طور بيسابقهاي بسياري از بخشهاي مديريتي فوتبال و ورزش ايران را مورد انتقاد قرار داد. او حتي نظارتكنندگان بر مسائل تيم ملي را با «مار و عقرب» مقايسه كرد كه ميخواهند او را نابود كنند. البته كه همه ما ايرانيان با بوروكراسي اداري و مديران ايراني آشنا هستيم. اما آيا همه اين مسائل دليلي بر اين نوع ادبيات است؟ آن هم براي سرمربياي بينالمللي كه شفافترين قرارداد تاريخ فوتبال ايران را دارد و در بند دوم از بخش سوم قرارداد آمده: «سرمربي همچنين ميپذيرد كه در هيچ مصاحبه يا كنفرانس خبري درباره مسائل فدراسيون فوتبال بدون موافقت كتبي و هماهنگي با روابط عمومي صحبت نكند. به استثناي پرسش و پاسخهاي مربوط به وضعيت تيم ملي در زمين فوتبال». جالب اينجاست كه كنفرانس خبري اخير كيروش بعد از جلسه فوقالعاده با كفاشيان بوده و هماهنگكننده اين كنفرانس هم مدير روابط عمومي فدراسيون بوده كه با خبرگزاريهاي نزديك تماس گرفت و حتي بهصورت ضمني خواستار حمايت از كيروش شده بود! اين هماهنگي عجيب و سكوت علي كفاشيان را چگونه ميتوان توجيه كرد؟
دليل تغيير رفتار كيروش چيست؟
همه شواهد حاكي از آن است كه كيروش ميخواهد بماند. او دوستان و طرفداران بسياري در ايران دارد و بهخوبي هم ميداند پشتوانه عجيبي پيدا كرده است. اما كار براي او سخت شده است. كيروش در حقيقت رييس فدراسيون فوتبال ايران شده بود. بازيهاي تداركاتي را خودش و بدون درنظرگرفتن كميته روابط بينالملل انجام ميداد. سود مالي چنداني به فدراسيون فوتبال ايران نميرسيد. انتخاب سرپرست تيم ملي با نظر او انجام ميگرفت. از پول بلوكه ايران در فيفا، حقوقش را ميتوانست برداشت كند. همه تريبونهاي رسانهاي در اختيارش بود. مجموعه فدراسيون فوتبال ايران در خدمت او بودند. قراردادش تقريبا يكطرفه است. تا ريال آخر حقوقش را دريافت كرده است. اردوهاي تداركاتي با نظر او انجام ميشود. اختيار تام براي انتخاب هتل، شهر و بسياري موارد ديگر دارد. اما اين روزها داستان متفاوت است. علي كفاشيان همه دوستان مسالهدارش را كنار گذاشته است. از سوي ديگر مهدي محمدنبي، بزرگترين متحد كيروش ديگر دبيركل فدراسيون و مسوول ساختار اداري فدراسيون فوتبال نيست. وضعيت هوشنگ مقدس، سرپرست همراه و هميشگي كيروش هم به روزهاي پاياني رسيده است و كفاشيان و وزارت ورزش در حال رايزني براي انتخاب سرپرست آينده هستند. دبيركل فعلي هم از سرمربي تيم ملي فوتبال ايران پاسخ ميخواهد و او را به چالش ميكشد. فدراسيون فوتبال ايران پولي در حساب ندارد. فدراسيون فوتبال توان دريافت حق پخش تلويزيوني را ندارد.
اسپانسر فدراسيون و ليگ برتر هم موفق به پرداخت كامل نشده است. از سويي ماليات قرارداد هم هنوز پرداخت نشده است. مبلغي بيش از يكميليارد تومان! در همه جاي دنيا از جمله قوانين كشور ايران، ماليات بر عهده كسي است كه درآمدي كسب ميكند اما در فدراسيون فوتبال، اين هزينه توسط خود فدراسيون پرداخت ميشود و مشخص نيست اين تصميم برچه اساسي است. رضا حسنيخو، مشاور وزير و مديركل حراست وزارت ورزش و جوانان در گفتوگو با پايگاه خبري وزارت ورزش و جوانان در خصوص آخرين وضعيت مذاكرات كارلوس كيروش گفته: «بر اساس توافقات صورت گرفته مقرر شده فدراسيون فوتبال شرايط لازم را براي ادامه همكاري كارلوس كيروش فراهم كند. وزارت ورزش و جوانان هم در راستاي حمايت از تيم ملي، كمكهاي لازم را متناسب با بودجه تخصيصي از سوي دولت و در چارچوب توافقات به عمل آمده با فدراسيون فوتبال انجام خواهد داد. من در جريان جزييات روز گذشته نيستم، ولي در جلسه اخيري كه با كفاشيان داشتيم، كيروش شرايط جديدي براي ادامه همكاري اعلام كرد كه اين امر به نظر چندان مناسب نيست. » موضوع همين است؛ شرايط جديد! شرايطي كه پيش از اين در قرارداد نيامده بود. كفاشيان در آخرين اظهارنظرش پس از جلسه ديروز با كيروش گفته: « به هر حال يك روز جيب ما پر از پول است و روز ديگر پول نداريم، او بايد با داروندار ما بسازد و اين مطلبي بود كه در جلسه امروز به كيروش گفتم. ما تمام سعي و تلاشمان را خواهيم كرد تا تيم ملي به موفقيت برسد. دغدغههايي كه كيروش دارد كاملا درست است و او از ما خواسته تا برنامههايش را پيش ببريم. اينكه زمين چمن مناسب فراهم كنيم و امكانات براي تيم ملي بياوريم وظيفهمان است و با توجه به اينكه نماينده وزارت ورزش هم به جلسات ما آمد و حمايتش را اعلام كرد امسال از پشتوانه محكمي بهره ميبريم و مطمئنا اگر حمايت وزارتخانه باشد اوضاع بهتر از اين خواهد شد.»
كيروش ميماند؟
موضعمان درباره ادامه حضور كيروش مشخص است و با صداي بلند هم نظرمان را بيان ميكنيم: «كارلوس كيروش بايد سرمربي تيم ملي فوتبال ايران بماند.» موضوع روشن و شفاف است. او به تيم ملي فوتبال ايران شخصيت داده است و بهراحتي ميتوان تاثير حضور او روي نيمكت را در نوع بازي تيم ملي فوتبال ايران ديد. تيمي با ساختاري تدافعي اما يكپارچه. داراي روح جنگندگي و مبارزه. ايرانيان بسياري اعتقاد دارند ديگر دغدغهاي از تيم ملي براي بازيهاي پيشرو ندارند. تيم كيروش بهدرست يا غلط محبوب است. تيمي يكدست كه فرقي ميان انگيزه بازيكنان ذخيره و اصلي وجود ندارد. گويي همه براي يك هدف ميجنگند؛ موفقيت تيمي. اينها قطعا ثمره نگاه حرفهاي سرمربي تيم ملي فوتبال ايران است. اما حالا اوضاع پيچيده شده است. روزي از رفتن كيروش بحث است و روز ديگر از ماندن او سخن به ميان ميآيد. كاملا مشخص است كه كارلوس كيروش ميخواهد بماند. او كاملا درك ميكند كه فوتبال ايران مكاني مناسب براي فعاليت است و همه توجهها به او جلب است. كارلوس كيروش ديروز بعد از جلسه با علي كفاشيان در جمع خبرنگاران در مورد استفاده از واژه گروگاني كه در نشست خبري به كار برد، گفت: «هيچ صحبتي ندارم. حرفهايي كه ديروز گفته شده ديروز گفته شده و اكنون تمام است. اگر شك و شبههاي در مورد صحبتهاي ديروزم داريد فيلم صحبتهايم موجود است. از اين به بعد هيچ صحبتي در مورد هيچ مطلبي نداشته و نخواهم داشت. فقط درمورد كار صحبت ميكنم.» سرمربي تيم ملي در پاسخ سوال خبرنگاري مبني بر اينكه 36 روز مانده به آغاز رقابتهاي مقدماتي جام ملتها و جام جهاني، گفت: «از زحمات شما تشكر ميكنم و از سوالشما ممنونم ولي هيچ حرفي نميزنم.» او در مورد قطع همكاري با تيم ملي ايران گفت: «من نقطه نظراتم و تفكراتم را ديروز گفتم و امروز روز ديگري است و هيچ صحبت ديگري ندارم كه اضافه كنم و از سوال شما تشكر ميكنم و اكنون بايد سكوت كنيم و ببينم چه اتفاقي ميافتد و بايد زمان بدهيم براي حول و حوش تيم ملي. اكنون نياز به صبر و زمان داريم كه بعدا فرصت براي حرف زدن هست.» همهچيز 50-50 است. حتي خود كيروش هم نميداند چه اتفاقي ميافتد. او و تيم پشتصحنهاش همه تلاششان ادامه قرارداد است ولي وضعيت آينده اصلا مشخص نيست. اوضاع ديگر مثل سابق نيست. كفاشيان هم كفاشيان سابق نيست. . .