درباره آلفرد يعقوبزاده به مناسبت نمايش عكسهايش از جنگ عراق در جشنواره بايو
براي من جنگ، چيز تازهاي بود
گروه هنر و ادبيات
«اگر تمام هشت سال جنگ را هم عكاسي ميكردم، باز حس ميكردم كم آوردهام. براي من جنگ، چيز تازهاي بود... از شروع جنگ تا وقتي كه ايران را ترك كردم، جنگ براي من، تازه بود. كمكم صداي خمپاره را شناختم. فهميدم اين صدا صداي توپ است. اين، كلاشنيكف است. تمام اين سير و مسير براي من، يك مدرسه بود. يك كلاس بود.» اينها صحبتهاي آلفرد يعقوبزاده عكاس ايراني است كه به عكاس جنگ معروف است.
61 سال عمر كرده و در جبهههاي جنگ حضوري همچون يك ناظر را داشته تا دنيا و صحنه درگيري را ثبت كند. در انقلاب ايران عكاسي آماتور بود اما حالا تصاوير ثبت شده دوربين او از ارزشمندترين مستندات بصري تاريخ ايران بهشمار ميروند. حضورش در جبهه جنگ ايران و عراق، افغانستان و ثبت روزهايي كه به سقوط طالبان منجر شد، عكاسي از درگيريهاي مردم فلسطين و غيره و غيره حالا او را به عكاسي حرفهاي بدل كرده است. يعقوبزاده، طي چهار دهه عكاسي در بيست و چهار كشور، نمايشگاههاي بسياري در خارج از ايران، برپا كرده است. اوكراين، سوريه، عراق و حتي مناطق تحت كنترل داعش، ايستگاههاي بعدي اين عكاس خبري زبردست بودهاند.
به تازگي عكسهاي آلفرد يعقوبزاده در رويدادي هنري كه به گزارشگري جنگ ميپردازد، به نمايش گذاشته شدند. جشنواره جوايز بايو- كالوادوس گزارشگران جنگي كه به برگزاري نمايشگاهها، نمايش فيلم، برپايي جلسههاي بحث و گفتوگو و غيره ميپردازد، براي بالا بردن سطح آگاهي از بحرانها و درگيريهاي بينالمللي از سال 1994 طي يك هفته در ماه اكتبر برگزار ميشود. اين رويداد بر روزنامهنگاري و گزارشگري درباره شرايط بحراني يا پس از بحران اختصاص دارد يا درباره واقعهاي است كه به دفاع از آزاديها و دموكراسي مرتبط است. هدف از برگزاري اين جشنواره اداي احترام به روزنامهنگاراني است كه در شرايط مرگبار جنگ كار ميكنند تا مردم از ميدان جنگ باخبر باشند.
خاورميانه كه سالهاست صحنه جنگهاي متعدد بوده است، موضوع اصلي بيستوششمين دوره اين جشنواره بود كه از هفتم تا سيزدهم اكتبر در بايوي نرماندي فرانسه برگزار شد. آلفرد يعقوبزاده با عكسهايش از جنگ عراق در اين رويداد هنري حضور داشت و اين تصاوير در اندازههاي بزرگ در سطح شهر نصب شدند. اين عكاس تجربههاي ارزشمندي در زمينه آيينها و مراسم مذهبي و سنتها در بيش از ۲۴ كشور دارد. او اين مجموعه را در كتابي با عنوان «مسيحيت در جهان» منتشر كرده و نمايشگاه اين عكسها را در ميلان، بوداپست، پاپونيان و چند شهر اروپايي برپا كرده است.
آغاز ماجراي عكاسي
دلش ميخواست در انقلاب نقشي داشته باشد. دوربيني جفتوجور كرد و ناظر مهمترين رويداد تاريخ معاصر ايران شد. آلفرد يعقوبزاده 19 سال داشت و طراحي داخلي ميخواند، اما در روزهاي منتهي به انقلاب درس و دانشگاهش را رها كرد، دوربيني كوچك كه شايد لنزي 35 ميليمتري داشت، تهيه كرد تا از خيابانهاي آشفته تهران 57 عكسبرداري كند. در ضمن اين فعاليتها از اصغر بيچاره كه يكي از كهنهكارترين عكاسان سينماي ايران به شمار ميرود، عكاسي را آموخت. خودش درباره اين تجربيات و يادگيري اين حرفه در مصاحبه با وبسايت «عكاسي» گفته است: «حين كار تمرين كردم و ياد گرفتم. اولين روزي كه انقلاب شروع شد و ملت ۶ ميليوني به خيابان آمدند، تقريبا ۲۰ ساله بودم كه يك دوربين كداك كوچك را با پول مادرم خريدم و رفتم سراغ اصغر بيچاره و گفتم ميخواهم عكس بگيرم. استاد من در واقع اوست. روزها عكس ميگرفتم و شبها همسايه ديوار به ديوارمان عكسهايم را چاپ ميكرد و راهنمايي ميكرد كه كدام خوب است و كدام بد. دو، سه هفته بعد يك دوربين بزرگتر خريدم. در واقع من هم با عكسهايم تظاهرات ميكردم، اينطوري وارد دنياي عكاسي شدم و حالا به عكاسي معتادم. گاهي آدم به كار عشق و علاقه دارد و گاهي معتادش هم ميشود. زماني كه سفارت امريكا را گرفتند من ديگر عكاس آسوشيتدپرس شده بودم. آن زمان مدتي هم با «زن روز» و مجله «بانو» كار ميكردم، چون در اين نوع مجلات عكاس نبود، راحتتر ميتوانستم با آنها كار كرده و تجربه كسب كنم.» جنگ ايران و عراق كه شروع شد آلفرد هم 20 ساله شده بود. زماني كه راديو و تلويزيون آغاز جنگ و آمادهباش سراسري را اعلام كردند، آلفرد راهي شد تا در سفري دو روز چند و چون عكاسي در آن مهلكه را بسنجد. بعد از بازگشت به تهران سراغ دستاندركاران روزنامه ميزان رفت و از آنها خواست در ازاي عكاسي رايگان براي آنها، كارت خبرنگاري برايش صادر كنند. همين وقت بود كه آلفرد به دكتر مصطفي چمران كه فرمانده گروه جنگهاي نامنظم بود و به عكاسي علاقهمند، معرفي شد و سه سال تمام جنگ را براي رسانههاي داخلي و خارجي ثبت كرد. عكاسي از انقلاب 57 و جنگ ايران و عراق مسيرش را براي همكاري با خبرگزاريهاي آسوشيتدپرس، گاما و آژانس عكس سيگما هموار كرد. او از سال 1983 براي نشريه سيپاپرس، آژانس عكس فرانسوي كار ميكند و عكسهايش در مجلههاي تايم، نيوزويك، اشترن، پاريس مچ، ال پايس و GEO منتشر شدهاند. يعقوبزاده بحرانهاي داخلي و جنگها در كوبا، ازبكستان، افغانستان، سومالي، فلسطين، اسراييل و لبنان را با دوربينش ثبت كرده است. عمده فعاليتهاي حرفهاي اين عكاس به ثبت رويدادهاي جنگ داخلي لبنان و جنگ افغانستان از سال ۱۹۸۶ تا سقوط طالبان اختصاص دارد. او ۱۳ سال در ميان مبارزان فلسطيني عكاسي كرده است. خودش گفته حضور در جنگ به اسلحه دست گرفتن محدود نميشود، ميتوان دوربين دست گرفت و وقايع را براي جهانيان ثبت كرد.
شرايط دشوار عكاسي
حضور در صحنه جنگ برايش بيدردسر نبوده است. در جنگ داخلي لبنان زخمي شد و به اسارت گرفته و در چچن نيز با خمپاره تانك مجروح شد. اسفند ماه سال ۸۴ به همراه كارولين لارنت، روزنامهنگار فرانسوي وقتي در نوار غزه روي گزارشي درباره زندگي زنان فلسطيني كار ميكردند به گروگان گرفته شدند كه پس از مدت كوتاهي آزاد شدند. حضور در صحنه جنگ و عكاسي از كساني كه يا كشته ميشوند يا ميكشند، دشوار است. عكاس چطور بايد با چنين شرايطي كنار بيايد؟ يعقوبزاده معتقد است: «سالمترين حالت اين است كه بيطرف باشي. ... من بايد ناظر باشم. درنهايت مردم بايد از روي كارهاي من قضاوت كنند كه چه پيش آمده و چه خواهد شد. در كار بايد مستقل و بيطرف بود و نبايد موضع خاصي گرفت. در اين صورت است كه مردم به تو اعتماد خواهند كرد و اجازه ميدهند كه وارد مشكلاتشان شوي.»
عكاسي از فلسطين
بيش از ۱۷ سال از فلسطين عكاسي كرده است و اغلب او را با عكسهاي فلسطين ميشناسند. اما علاوه بر حضور در درگيريهاي اين كشور، در افغانستان، انقلابي كه در اروپاي شرقي يعني روماني، يوگسلاوي، آلمان شرقي و... به وقوع پيوست، حضور داشت. يعقوبزاده درباره عكاسي از فلسطين گفته است: «فلسطين داستاني است كه تمامي ندارد. ۸ سال پيش زماني كه كتابم «صلح موعود» چاپ شد عرفات وارد فلسطين شد. فكر كردم كه ديگر داستان تمام شده، برگشتم لبنان و صبح و شب از بازارهاي شرق و غرب عكس گرفتم. يكي، دو ساعت در روز بيشتر نميخوابيدم، مثلا از زندگي شبانه مردم، ديسكوها و... عكس ميگرفتم تا اينكه دوباره انتفاضه دو شروع شد، يعني اينكه دوباره كتابم را باز كنم و عكس بگيرم. براي همين است كه فكر ميكنم اين تاريخ تمام نميشود.»
چهرههاي جنگ
كتاب «چهرههاي جنگ» يعقوبزاده كه تصوير رزمندهاي كه اسلحهاش را روي دوشش گذاشته است، يكي از ماندگارترين مستندات بصري تاريخ ايران شناخته ميشود. اين كتاب مجموعه عكسهايي از سال 1359 تا 60 او از جنگ تحميلي است. در مقدمه اين كتاب ميخوانيم: يعقوبزاده در سال گذشته بيش از هر عكاسي به جبهه سفر كرده و اين صحنه را آلفرد يعقوبزاده بسيار آزموده است و با اينكه در زمينههاي ديگر هم عكاسي كرده ولي به جرات ميتوان گفت عكاسي او با جنگ متولد ميشود، رشد ميكند و تبلور مييابد. در واقع او مرز تصور و واقعيت را در عمل تجربه كرده است. در اين كتاب او در عمل توانسته چهرههاي مختلف جنگ را شامل حماسه و جوشش قهرمانيها، ايثارها از يكسو و مرگ، ويراني، آوارگي و هجرانها را از سويي ديگر به روالي گزارشگونه و با بيان اينكه در هر دو سوي جنگ زندگي است كه جريان دارد، ارايه دهد. در فصلهاي نخستين كتاب، عكاس با حضور و همراهي در ماموريت گروه جنگهاي نامنظم و تاكيد بر تحرك و بهكارگيري محيط به عنوان پسزمينه عكسها و استفاده از حالت بچههاي گروه و فضاي خاص جبهه، موفق شده است صحنههاي خاص از جنگ را تصوير كند. همچنين گزارشهاي تصويري اين عكاس از مقاومت مردم فلسطين در مجموعهاي با عنوان «صلح موعود» منتشر شده است.
عكسهاي آلفرد در اين سالها بر جلد نشريات معتبر جهان از اشپيگل و نيوزويك گرفته تا ليبراسيون و پاريس مچ منتشر شدهاند. اين عكاس خبري 61 ساله، تا به حال جوايز بسياري را در حوزه عكاسي كسب كرده است كه از مهمترين آنها ميتوان به جايزه ارزشمند «ورلد پرس فوتو» اشاره كرد. او علاوه بر اين تا به حال دوبار از اعضاي هيات داوران همين جشنواره بود، اما موفقيتهاي او فقط به حوزه جنگ محدود نميشود.