برگزاري نمايشگاه NEGATIVE
از آثار كيميا رهگذار در گالري اعتماد
رازداري نگاتيو
در برابر افشاگري عكس
فاروق مظلومي
عكاسي مسير راز، رازداري و نوستالژي را دگرگون كرد اگرچه قبل از عكاسي، نقاشي سهم كوچكي در اين مورد به خود اختصاص داده بود و هنرمنداني مثل ژان فرانسوا ميله ( 1875-1814) نقاش مردمگراي فرانسوي با نقاشيهايشان از كارگران مزرعه، خاطرهنگاري را از انحصار طبقه خواص بيرون آورد، اما عكس به شكل عموميتري خاطرات و حوادث را ثبت كرد از اينرو اتصال به گذشتههاي دور و نزديك آسانتر شد.
حالا به يمن شايد نامبارك موبايلهاي هوشمند ما موفق به لحظهنگاري شدهايم و ميتوانيم از لحظه بازكردن چشممان در صبح تا لحظه بستن چشممان در شب را ثبت و منتشر كنيم. خوشبختانه اين عكسها عموما چاپ نميشوند و بيشتر از مدت كوتاه گذر از هيجان در گوشي ذخيره هم نميشوند وگرنه براي ذخيره اين همه عكس بايد از طرف شهرداري بانكهاي ذخيره شهري عكس ايجاد ميشد با شعبات مختلف در محلات و كوچهها. تصور بفرماييد كه كسي وارد يكي از شعبات اين بانك عكس بشود و درخواست واريز چند عكس به حساب دوستش را داشته باشد. از همينرو سوزان سانتاگ منتقد فقيد معاصر كه عكاسي را افشاگري ميدانست، پيشنهاد كرده بود كمي رژيم عكاسي بگيريم. عكاسي آنالوگ نوعي عكاسي رژيمي است در برابر هلههولهخوري عكاسي ديجيتال. وقار و متانت توليد يك عكس آنالوگ باعث شده است اين نوع عكاسي همچنان در بين عكاسهايي كه شاتر زدن را بياهميتترين بخش عكاسي ميدانند محبوب باشد. شتابي كه براي زدن شاتر در بين عكاسان ديجيتال است كمي به خاطر اين است كه ديدن عكس ديجيتال نياز به لابراتوار ندارد و سهلالوصول بودن عكس ديجيتال باعث سهلالانگاري عكاس ميشود به همين دليل جديت و دقت عكاسي آنالوگ همواره از عكاسي ديجيتال بيشتر بوده است. صدالبته اين يك قانون مطلق براي همه نيست ولي شايد عمومي باشد.
اگر عكاسي آنالوگ نوعي عكاسي رژيمي باشد، توقف روند توليد يك عكس آنالوگ در مرحله ظهور نگاتيو از آن رژيمهاي سختگيرانه است. كيميا رهگذار كه بيشتر خود را عكاس آنالوگ پرتره و مفهومگرا ميداند در پروژه NEGATIVE در گالري اعتماد در يك نوستالژي شخصي مجموعهاي از نگاتيوهاي خود را از بيست و نه شهريور تا شانزده مهرماه به نمايش گذاشت.
در بروشور نمايشگاه از قول خانم رهگذار ميخوانيم: «نگاتيو مجسمهاي است كه پشت و رويش يكي است، هم نگاتيو است و هم بسيار پوزيتيو. نزديكترين به حقيقت و نامفهوم مثل حقيقت- فعل ديدن است. اما عكس به ما چيزي را نشان ميدهد كه ديده فرض ميشود. وقتي عكس يك درخت را نشان ميدهيم مساله هويت آن درخت پيش ميآيد. اما درختي كه در نگاتيو ميبينيم يك درخت مُثُلي است. نگاتيو قوه تخيل و تجسم را بال و پر ميدهد. در واقع تصويري كه در نگاتيو ميبينيم وجود خارجي ندارد.»
عكاسي نوعي بازنمايي از آنچه هست، است. اما چه چيز و كجا و چگونه ديدن را عكاس تعيين ميكند، نگاتيو نوعي دخالت در چگونه ديدن بعد از عكاسي است. جريان معمول ديدن به هم ميخورد. در گفتوگويي كه با خانم رهگذار داشتم به بارز شدن خطوط محيطي موضوع عكس در نگاتيو و نوعي خلاصهسازي- آبستراكسيون - كه در نگاتيو وجود دارد، اشاره كردم. با نبود رنگ در نگاتيو انگار ما سايهاي از موضوع عكس را ميبينيم همان عالم مُثُلي مورد اشاره عكاس. نگاتيو نوعي بازنمايي از اشيا و فضاست كه گاهي شيوه بازنمايي از مورد بازنمايي مهمتر ميشود و اين صرفا به اين دليل است كه ما عادت نداريم اشيا را در نگاتيو ببينيم، بلكه بعد از چاپ عكس اشيايي را كه موضوع عكس بودهاند، مشاهده ميكنيم. از اين جهت اين نمايشگاه ميتواند در خصوص موضوعاتي مثل «تقدم شيوه بازنمايي به موضوع بازنمايي به دليل سياست و نظام نگريستن ما» انگيزه خوبي براي پژوهش به پژوهشگرهاي بازنمايي در هنر بدهد. از طرفي برگزاري يك نمايشگاه مربوط به عكس با نمايش نامعمول و غيرعادي نگاتيوها، حضور مفهوم را به حاشيه و فرع سوق ميدهد چون مخاطب عادت به ديدن نگاتيو ندارد و هيجان نگاتيو باعث ميشود توجه كمتري به منظور كيميا رهگذار يعني وحدت بين تكنيك و ايده و مفهوم داشته باشد. شايد برگزاري دهها نمايشگاه ديگر با تكنيك نگاتيو بتواند حساسيت روي نگاتيو را كمتر كند و مخاطبان به مفهوم منظور عكاس توجه بيشتري بكنند.
ارايه نگاتيوها در استندهاي فلزي و قابهاي پلكسي با طراحي خوب باعث شده بود شدت و فعاليت بيشتر فلز و پلكسي نسبت به ماده نگاتيو، آثار نمايشگاه را تحتالشعاع شيوه ارايه قرار بدهد و قطعا فعاليت نجيب نگاتيوها كه از مادهاي نرم هستند بايد در برابر فعاليت قلدرانه فلز پيشبيني ميشد. خانم رهگذار در اين خصوص گفتند: استندها و قابها به همراه نگاتيوها يك چيدمان متحد بودند و فعاليت مشتركي داشتند.
بديهي است برگزاري نمايشگاه متفاوتي مثل نگاتيو تاثير بسيار مهمي روي هنر عكاسي ايران ميگذارد و جريان معمول نمايشگاههاي رايج را به هم ميزند كه صرفا معلول وفور دوربينهاي ديجيتال هستند و نه علاقه و جدي بودن در عكاسي.
شايد عكاسي جديترين نگاه به امور جدي جهان است كه جدي گرفته نميشود.