ترامپ و تضعيف تاريخي اعتبار امريكا
مترجم|هديه عابدي
اروپاييها سياستهاي امريكا را با وحشت رصد ميكنند و مقصر تمام اين اتفاقات ترامپ است.
هر هفته شاهد يك دعواي سياسي، رسوايي جديد يا پيام توييتري تكاندهنده هستيم كه هر يك تهديدي براي دموكراسي محسوب ميشوند. عمق و تلخي آشكار اختلافات عمومي ايالات متحده براي دوستان و متحداني كه امريكا را رهبري قابل اعتماد ميدانند ناراحتكننده است. براي توصيف ضربهاي كه ترامپ به اعتبار بينالمللي امريكا وارد كرده، اصلا نيازي به اغراق نيست. روساي جمهور امريكا پيش از اين نيز در سطح جهان محبوبيتي نداشتند - مثلا جرج بوش پسر به خاطر حمله به عراق يا ليندون جانسون به دليل حمله به ويتنام. اما از نظر محبوبيت جهاني، ترامپ در قعر جدول قرار گرفته است.
نظرسنجيها نشاندهنده تاثير منفي وارد شده بر جايگاه امريكا در جهان است. بر اساس نظرسنجي مركز تحقيقات پيو (يك انديشكده امريكايي مستقر در واشنگتن دي سي) از 25 كشور مختلف در سال گذشته، 70 درصد پاسخدهندگان هيچ اعتمادي به رهبري ترامپ نداشتهاند. با وجود اينكه اكثريت مردم همچنان ديدگاه مطلوبي نسبت به امريكا داشتند، پس از پايان دوره باراك اوباما ديدگاههاي نامطلوب بهشدت افزايش يافت. حدود 70 درصد ميگويند ترامپ منافع ديگر كشورها را به اندازه كافي در نظر نگرفت و براي حل مشكلات بينالمللي كار زيادي نكرد.
ترامپ هميشه روي كار نميماند. اما در بحث اعتماد، چنين سقوطي ممكن است اثرات بلندمدتي بر روابط امريكا و اروپا داشته باشد. بر اساس نظرسنجي از 60 هزار نفر در 14 كشور عضو اتحاديه اروپا كه نتايج آن پاييز امسال از سوي شوراي روابط خارجي اروپا منتشر شد، بيشتر مردم اروپا «معتقدند كه امريكا ديگر نميتواند ضامن امنيت آنها باشد». اروپا و امريكا در سال 2020 با خطر جدايي بيشتر روبهرو هستند. ترامپ مسبب همه اين وحشت و نگراني نيست. اما خصومت شخصي او با اتحاديه و برخي رهبران اروپا، بدنام كردن ناتو، دور زدن سازمانهاي اطلاعاتي و وزارت امور خارجه، همكاري با ولاديمير پوتين رييسجمهور روسيه، و خيانت وي به وفاداري متحداني چون كردهاي سوريه بيشك ترسها را در مورد قابل اعتماد بودن امريكا در موضوعات امنيتي تشديد ميكند. اميد ترامپ به كسب يك «موفقيت» بزرگ در حوزه سياست خارجي پيش از انتخابات ۲۰۲۰ بر خشم عمومي ميافزايد. برخي از اين ترسها ساختاري است. بياحترامي ترامپ به اتحاديه اروپا و ديگر نهادهاي تصميمگيري چندجانبه و تمايل وي به ناديده گرفتن معاهدات بينالمللي باعث نگراني مردم اروپا، از جمله بريتانياييها شده است. ميهنپرستي متعصبانه و يكجانبهگرايي او باعث تضعيف قدرت چانهزني امريكا شده و بياحترامي او به نظم مبتني بر قوانين جهاني را نشان ميدهد، نظمي كه دموكراسي ليبرال غربي را در عصر پساجنگ حفظ كرده است. ترامپ بارها لب به تحسين رژيمهاي استبدادي و رهبران «قدرتمندي» چون پوتين و رييسجمهور چين شي جين پينگ گشوده است. اين اقدام در عصري كه حكومتهاي دموكراتيك در اقصي نقاط جهان مدام مورد انتقاد قرار ميگيرند، اين ديدگاه را تقويت كرده است كه ترامپ ميانهاي با دموكراسي ندارد.
امريكا با رهبري مصيبتبار ترامپ نه تنها نفوذ و احترام خود را از دست ميدهد بلكه به منبعي براي رنج ملتها و افزايش بيثباتي در جهان تبديل ميشود. با رويكرد يكجانبه و مليگرايانه او بايد منتظر عميقتر شدن مشكلات در سال آينده باشيم.
موضوعات حل نشده درباره برنامههاي هستهاي ايران و كره شمالي يكي از بارزترين نقاط ضعف او در انتخابات 2020 خواهد بود. تلاش ترامپ براي آغاز مذاكرات نيز مسائل را بدتر كرده است. اكنون خشم و نااميدي فزاينده در هر دو كشور ميتواند تنشها را به بيشترين حد خود برساند. در مورد ايران، اين تنش ممكن است به سرعت به عربستان سعودي، اسراييل و تركيه نيز كشيده شود.
با توجه به نفرت ترامپ از پيمان آتلانتيك شمالي، اينكه ناتو تا چند وقت ديگر ميتواند يك نيروي منسجم باقي بماند، پرسشي بيپاسخ خواهد بود. اين مسالهاي است كه روسيه ضمن گسترش نفوذ خود در منطقه، توسعه توانمنديهاي متعارف و هستهاي خود و ارعاب همسايگاني چون اوكراين و كشورهاي منطقه بالكان، مدام مورد آزمايش قرار ميدهد.
از ديگر موضوعات مهم 2020 اين است كه آيا ترامپ ميتواند با انتقام تجاري از چين، از وقوع يك ركود اقتصادي در جهان جلوگيري كند؟ مايك پمپئو، وزير خارجه امريكا، به دنبال راهاندازي يك جنگ سرد جديد با پكن است. استفاده از كلمات ناگوار ميتواند به سادگي تبديل به ضرباتي شديد شده و به سوي هنگكنگ، تايوان و درياي جنوب چين روانه شود.