• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4542 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۱ دي

تئاتر معبود و تماشاخانه عبادتگاه

بهروز غريب‌پور

اين روزها گفت‌وگويي در يكي از خبرگزاري‌ها مطرح شد كه در آن از فست‌فودي بودن تئاتر در ايران خبر مي‌داد. به نظر من چنين گزاره‌اي به شكل كلي بي‌انصافي مطلق است. بسياري از هنرمندان خودشان اثري را ترجمه كرده يا مي‌نويسند و روي صحنه مي‌برند‌، نگاهي به اين آثار نشان مي‌دهد كه ترجمه و نمايشنامه حاصل تحقيق و زماني است كه آنها براي اين كار گذاشته‌اند.

با اين توضيح ما فست‌فودي بودن را نمي‌توانيم به كل خانواده تئاتر در ايران تسري دهيم. به عنوان نمونه اگر بخواهم به آثاري كه در اين حوزه نوشته‌ام ارجاع دهم، هيچ كدام بي‌نياز از تحقيق نيستند و براي برخي از آنها سه سال، چهار سال يا حتي بيش از اين زمان براي پژوهش و تحقيق صرف كرده‌ام.

اما در زمان سخن گفتن و انتقاد از وضعيت تئاتر در ايران بايد با يك نگاه كلي، آن را بررسي كنيم. آيا طراحي صحنه هول هولكي و حداقلي است؟ آيا بازيگري داريم كه در دو يا سه نمايش اجراي نقش كند؟ آيا كارگردان‌هايي داريم كه از دانشكده فارغ‌التحصيل شده و مي‌خواهند هر چه زودتر اسم و رسمي پيدا كنند و در اين راستا سراغ سوژه يا سلبريتي‌هايي مي‌روند كه به آنها در رسيدن به هدف‌شان كمك كنند؟ براي يافتن چرايي پاسخ مثبت اين پرسش‌ها درباره برخي آثار در ايران، بايد جوانب مختلف اين مساله را بررسي كنيم. در روزهاي اخير با يكي از مديران صحبت مي‌كردم و مي‌گفتم تمام بودجه تئاتر در ايران به اندازه دستمزد آقاي استراماچوني سرمربي استقلال يا ويلموتس سرمربي تيم ملي فوتبال نيست‌، اگر هم معادل اين دستمزدها باشد باز براي خانواده تئاتري در سطح ايران بسيار حداقلي است.

كساني كه سراغ تئاتر مي‌روند براي اجراي‌شان بايد 20درصد را به مديريت سالن و تماشاخانه بدهند و
5 تا 7درصد را به عنوان هزينه فروش بليت بپردازند، در مواردي هم 9درصد ارزش افزوده را از كارگردان و توليد‌كننده و گروه تئاتري مي‌گيرند.

به اين ترتيب نزديك به 40درصد از فروش اثر به تماشاخانه‌اي مي‌رسد كه در مواردي دولتي است و كمك هم دريافت مي‌كند. با اين حساب چه انگيزه‌اي وجود دارد كه يك نفر چندين و چند سال از عمرش را صرف كاري كند كه تبديل به اثر نمايشي شود. اگر مي‌بينيد ما به عنوان نسل قبلي هنوز آن شيوه و رفتار پيشين را داريم به اين خاطر است كه تئاتر را
به گونه ديگري تجربه كرده‌ايم. با اين نگرش اگر به هم‌نسلان من بگوييد ظرف يكي، دو ماه يك اثر را آماده كرده و روي صحنه ببريم، مطلقا چنين كاري را نمي‌پذيريم. تئاتر معبود و تماشاخانه عبادتگاه ماست و حاضر نيستيم در قياس برخي دوستان جوان‌مان اين عشق را به معامله بگذاريم. در عين حال من به اين جوان‌ها هم حق مي‌دهم، در شرايطي كه نهادهاي حامي تئاتر فلج شده است و با يك مدير كه مي‌خواهد به شكل موردي سودخواهي داشته باشد، طرف نيستيم. مديران تماشاخانه‌ها در اعتراض ما براي دريافت 30 تا 40درصد عنوان مي‌كنند بودجه ندارند و تا حدي هم درست مي‌گويند اما با اين راهكارهاي غلط‌شان جامعه تئاتر را دچار مشكل مي‌كنند. آنها باعث مي‌شوند برخي آثار اجرا شده
به واسطه عدم پژوهش و تحقيق حتي به اندازه سرمقاله يك روزنامه غيرمعتبر هم در جامعه ماندگار نشوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون