رفسنجاني:برای مذاکره کنندگان مزاحمت ایجاد نکنیم
شور و فرياد پليتكنيك براي هاشمي
ادامه ازصفحه اول
در آن روزها فضا خيلي آزاد بود و هر گروهي نشريه داشت و اظهارنظر ميكرد و شهيد مطهري به همه شبهات آنها پاسخ ميگفت.»
بدرقه با مشت و لگد
ساعت كمي مانده به 12 و نيم ظهر را نشان ميداد. جلوي در شرقي سالن اجتماعات تا حدود 100 متر جمعيت فشرده عليه هم شعار ميدادند. مخالفان هاشمي در چند رديف جلوي در بودند و موافقان او بين آنها و محيط حياط دانشگاه فاصله انداخته بودند. كسي به در غربي توجهي نداشت. در خلوتي آنجا تنها چند محافظ و عكاس ايستاده بودند و يك پاترول سفيدرنگ جلوي در پارك شده بود. فرياد شعارهاي جمعيت در مقابل در شرقي سالن بلند بود كه ساعت 12 و 40 دقيقه، هاشميرفسنجاني بيهيچ حاشيهاي از در غربي خارج شد و با همان پاترول سفيد رنگ دانشگاه را از در خيابان وليعصر ترك كرد. دانشجويان موافق و مخالف او اما اين صحنه را نديدند و تا 20 دقيقه بعد همچنان مقابل در شرقي سالن به شعار عليه هم ادامه دادند. اين طرف فرياد «مرگ بر فتنهگر» سر ميداد و طرف مقابل با شعار «هاشمي زنده باد...» جواب ميداد. آن طرفتر چند نفري از مخالفان هاشمي با پوسترهايي از كاريكاتور مهدي هاشمي تنها نظارهگر اين صحنه بودند، به اين اميد كه هنگام عبور هاشمي لحظهاي چشم او به اين پوسترها بيفتد. شعارها چند باري تا مرز درگيري فيزيكي هم جلو رفت. حالا ديگر جمعيت موافقان هاشمي خيلي بيشتر از مخالفان او بود. آنقدر كه ديگر صداي مخالفان چندان به گوش نميرسيد. ساعت حدود 13 بود كه قطار چند ماشين از جلوي در شرقي آماده حركت شد، بنز آبي رنگ معروف هم در ميان آنها بود؛ ماشيني كه همه فكر ميكردند هاشميرفسنجاني داخل آن است. ماشينها كه جلو آمدند اول به صف مخالفان هاشمي رسيدند و دوباره با مشت و لگد از آنها پذيرايي شد. اينبار شديدتر از زمان استقبال. بعد از آن اما هواداران پر تعداد هاشمي دور آن بنز آبي رنگ، اما خالي را گرفتند و شعارهاي حمايت از هاشمي اوج گرفت. اوج گرفتن شعارها همان و شروع درگيري فيزيكي پشت صف ماشينها همان؛ درگيرياي كه دخالت ليدرهاي دو طرف اجازه نداد چندان دامنهدار شود. ديگر صداي اذان بلند شده بود. با رفتن ماشينهايي كه دانشجويان گمان ميكردند حامل هاشميرفسنجاني هستند، جلوي در سالن اجتماعات مركزي هم قدري خلوت شد. تنها چند نفري از مخالفان هاشمي مانده بودند و در آن ميانه رازمهر، مدير حوزه رياست و معاون دانشگاه را پيدا كرده بودند و با او چالش ميكردند. چالش بر سر اينكه چرا اجازه دادند اين برنامه برگزار شود. يكي از مخالفان هاشمي به رازمهر ميگفت: «ديروز هم به شما گفتم كه اگر برنامه برگزار شود، فضا به هم ميريزد.» پاسخ معاون دانشگاه اميركبير هم روشن بود؛ «خود شما دانشگاه را به هم ريختيد و شأن دانشگاه را شكستيد. حالا طلبكار هم هستيد؟ خب بايد اين كارها را نكنيد تا فضاي دانشگاه به هم نريزد.» يكي ديگر ميگفت: «چرا به شريعتمداري و زاكاني و حسن عباسي مجوز نداديد، اما به هاشميرفسنجاني داديد؟» پاسخ رازمهر براي اين سوال هم مثل سوال قبلي روشن بود؛ «يعني شما ميگوييد كه رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام صلاحيت سخنراني ندارد و بايد از شما اجازه بگيريم كه ايشان را به دانشگاه راه بدهيم؟» اين پاسخ و پرسشها حدود 15 دقيقهاي طول كشيد، پرسش و پاسخهايي با معاون دانشگاه كه چندان هم خالي از چالش و تنش نبود. از جمله جايي كه يكي از مخالفان هاشمي خطاب به معاون دانشگاه گفت: «شما حق نداريد چنين برنامههايي برگزار كنيد و ساحت دانشگاه را زير سوال ببريد.» و از سوي رازمهر پاسخ شنيد؛ «شما هم اين دانشگاه هشت سال دستتان بود و هر كار خواستيد كرديد. چرا آن روزها شما حق داشتيد اما امروز ما حق نداريم.» اما چند لحظه بعد از اين، وقتي يكي ديگر از مخالفان هاشمي خطاب به رازمهر گفت كه «مدعوين شما در دانشگاه نظام را قبول ندارند و آن را زير سوال ميبرند» كار به جدال لفظي جدي كشيد كه باعث شد عدهاي معاون دانشگاه را از آن محل دور كنند تا اين درگيري آخرين پرده از التهاب ديروز دانشگاه اميركبير باشد.