پرسپوليس دوباره استقلال را شكست داد
خريدهاي بياثر، داراييهاي بيثمر
سالار عليخواه / شايد كمتر هوادار فوتبالي فكرش را ميكرد كه روزي برسد تا بازي دو قطب اصلي فوتبال ايران اينقدر بيخاصيت و بياهميت باشد. پرسپوليس در حالي به ديدار استقلال رفت كه هر دو تيم نه اميدي به بالا رفتن در جدول داشتند و نه اميدي به كسب سهميه ليگ قهرمانان آسيا ولي با اين حال بازهم اين بازي يك دربي بزرگ بود با اينكه هيچ حساسيتي را برنميانگيخت. باز هم 70 هزار نفر را به استاديوم آزادي كشانده بود. پرسپوليسيها در اين فصل كابوس بار در حالي 12 شكست را پيش از اين بازي تجربه كرده بودند كه انواع و اقسام مشكلات مديريتي هم براي اين تيم بحرانها و حواشي بسيار زيادي درست كرده بود. نشستن سه مربي روي نيمكت سرخپوشان دراين فصل خود گواه اوضاع نابسامان اين باشگاه است. با اين وجود شايد به جرات بتوان گفت كه اين پرسپوليس بسيار دست و پا بستهتر از استقلال آماده دربي شد. استقلال اما درست در روزهايي به مصاف پرسپوليس ميرفت كه وضعيتي مبهم سراسر وجود تيم را در بر گرفته بود. از يك سو تيم به دليل جو متشنج داخلي، فاقد انسجام لازم بود و از سوي ديگر اعتماد بين سكوها و كادر فني از بين رفته بود و تماشاگران ديگر هيچ ابايي از شعار حيا كن رها كن عليه قلعهنويي نداشتند. ديگر براي تماشاگران استقلالي دوران ژنرالي امير قلعهنويي تمام شده به نظر ميرسيد و تنها اميدشان كسب نتيجه حداقل مساوي در برابر پرسپوليس بود. امير قلعهنويي كه پيش از دربي در همين استاديوم بازي را با نتيجه سنگين چهار بر يك به تراكتور واگذار كرده بود، همه تصميمات فوتبالياش را به بعد از بازي با پرسپوليس موكول كرده بود تا اگر پيروزي كسب كند بتواند با تغيير جو رواني يك فصل ديگر حضورش را در استقلال بيمه كند. با پايان بازي و باخت دوباره به رقيب ديرينه اما برسوت پايان دوران حضور امير در استقلال نيز دميده شد. تيم امير قلعهنويي در اين بازي هيچ نشانهاي از تغيير در روش بازي بروز نداد. در تفكرات فني قلعهنويي هيچ نشاني از موفقيت و تلاش براي كسب پيروزي ديده نميشد. اين مربي كه اكثر تصميماتش در نيمه مربيان به ضرر تيمش تمام شده، باز هم در دقايق اوليه نيمه دوم دست به تركيب ابتدايي زد و برزاي را جانشين عنايتي كرد و اين در حالي بود كه تنها خطر حادث شده در نيمه اول روي دروازه پرسپوليس را عنايتي به وجود آورده بود. از طرف ديگر برزاي بازيكني بود كه قرار بود در نيم فصل دوم ناجي استقلال باشد. به هر حال همه به ياد دارند كه استقلاليها اين بازيكن را كه با پرسپوليس قرارداد داخلي امضا كرده بود، از چنگ رقيب در آورده بودند. همين ناجياي كه در مواقعي از فصل مورد بيمهري شخص امير قلعهنويي قرار گرفته بود نتوانست حتي يك موقعيت معمولي هم به دست بياورد. دومين حركت قلعهنويي بازي دادن خسرو حيدري ناآماده بود. خسرو آنقدر توپ خراب كرد كه ناگزير با يعقوب كريمي تعويض شد. كريمي كه پيشتر خيلي با انگيزه نشان داده بود اينبار ضرباتش راهي سكوها يا دستان سوشا مكاني ميشد. در آخر سليمان فلاح جايگزين خرسندنيا شد تا حداقل بتواند بار هجومي تيم را دردقايق پاياني قوت ببخشد كه اينبار هم راه به جايي نبرد. در كل امير قلعهنويي با خريدهايي بيثمر و داراييهاي بياثرش كار را به جايي برد كه حتي قصه تكراري حضور حنيف عمرانزاده در نوك خط حمله هم نتيجه نداشت تا پرسپوليس بتواند با يك جوان 19 ساله در دربي 80 دوباره و اينبار در بازي بازگشت، استقلال را در ليگ چهاردهم شكست دهد. اما در آن سوي ميدان اين پرسپوليس بود كه تحت رهبري برانكو و با دستان خالي قدم در ميدان گذاشته بود. لشكر سرخها با مصدوميت بازيكناني مانند گابريل و بنگر و حذف صادقيان و محروميت خانزاده دست به گريبان بود. اما به نظر ميرسيد برانكو با آناليز دقيقي كه انجام داده به حفرههاي موجود در دفاع استقلال اشراف كامل داشت و ميدانست بايد از كجا به اين تيم ضربه بزند در نهايت اين علي پور بود كه روي ارسال نوروزي در حالي با طالب لو روبهرو شد كه هيچ مزاحمي نداشت و با يك ضربه سر دقيق گل سرخ پوشان را در دقيقه 65 مسابقه به ثمر رساند. در اين صحنه طالب لو آنقدر مبتديانه عمل كرد كه خيليها شايد هدف از تغيير ناگهاني فروزان با طالب لو را ندانند. با سوت پايان بازي استقلال در همان مكان ششم ابقا شد و پرسپوليس نيز با يك پله صعود به مكان هشتم جدول رسيد. رتبههايي كه در قياس با خرجكرد و تخصيص بيتالمال به اين دو تيم خندهدار به نظر ميرسد. اين روزها به نظر بهترين تجويز براي اين دو تيم، پايان كابوس ليگ چهاردهم باشد تا لااقل براي فصل بعد اتفاقي تازه رخ بدهد.