• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4737 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۸ شهريور

تحرك اصلاحي يا مبارزه منفي

علي صارميان

ايران غم‌زده نياز به التيام دارد؛ التيام اما فقط همدردي نيست. همدردي تم و اتمسفر احساس كنشگران است ولي كاهش آلام و رنج‌هاي يك ملت با اجراي كلان برنامه‌اي تازه ميسر است. وگرنه مثلث كلنگي كردن كشور هر روز بر ضلعي خواهد چرخيد؛  مثلثي كه رمانتيسم از يك‌طرف، پرخاش و شورش كور از يك‌طرف و امنيتي كردن فضا و پر كردن زندان‌ها اضلاع آن هستند و به توقف رشد و ويراني تدريجي كشور و افزايش خطرات براي مردم و تماميت ارضي منجر خواهد شد.  سوال بخش عظيمي از جامعه اين است كه يك جناح كه به رويه حوادث آبان ماه و بعد از آن در رابطه با سقوط هواپيما و نهايتا رد صلاحيت گسترده معترض بود و حالا افرادش احضار يا بازداشت مي‌شوند در چه موضعي بايستند. آيا هنوز در پي اصلاح باشند و در مناسبات كشور تعامل كنند و نهايتا در انتخابات سال آينده شركت كنند؟ يا در سكوت، اجازه رشد افراط‌گري را به بي‌نام‌ها و اجازه حيف و ميل را به بدنام‌ها بدهند تا مثلث بالا براي ويراني ايران برپا ايستد؟ در هر جناحي مي‌توان تصميم به مشاركت و حذف گرفت. چه اصولگرايان كه رقيب را فرصت رقابت ندهند و از حاكميت اخراج كنند و چه اصلاح‌طلبان كه به زوال اصولگرايي در اثر تنفر اجتماعي يا اشتباهات اصوليان، پاسخ مثبت دهند.  چه بايد كرد؟ آيا راهي براي نه راي خاتمي و روحاني مانده است؟  به نظر مي‌رسد آنها دو تصميم مي‌توانند اتخاذ كنند؛ تصميم اول:  مبارزه منفي با نشستن در خانه، قهر سياسي، تنزل حريف و نهايتا حذف جناح مقابل. 

تصميم سخت و شجاعانه دوم:  مبارزه مثبت عليه شرايط فعلي با خروج از حالت انفعال، حضور در مناسبات مدني و اجتماعي و گفت‌وگو با رقيب بر سر آرمان‌هاي مردم نه تضمين خود، با حفظ هويت نگران و منتقدانه و حضور برنامه‌اي و گفتماني و نهايتا حضور با برنامه به همراه كانديداهاي فاقد شهرت كه مجري آن برنامه و به آن وفادار بماند.  مساله اميد و يأس نيست، مساله وضعيت فوق‌العاده مردم كشور و خطرات سرزميني است.  اين مثلث ويراني كه اشاره كردم، يك كانون بحران گفتماني نيست. يك زورآزمايي پراگماتيسمي بر محور حذف داخلي است.
گروه اول: در جناح حذف‌كننده حاكميتي در فكر پر كردن توامان مجلس و رياست‌جمهوري و منفعل در برابر شورش‌ها و زندان درماني هستند. بُعد خطرناك كارشان، تعطيل فصل سوم قانون اساسي، تداوم تحريم‌ها، يكه‌سالاري و ارادت سالاري از يك‌سو و ناكارآمدي توامان حكمراني با كاهش پشتوانه مردمي و تك‌حزبي كردن كشورشان است. كشوري كه حتي شرايط نفت در برابر غذا را به گفته نوبخت ندارد و در معرض جنگ با دشمن خارجي است. آنها به تحرك عمودي براي بركشيدن خود و تعطيل همه نهادهاي بعد از مشروطه علاقه‌مندند. اپوزيسيون خارجي نيز دقيقا اين تعطيلي و حتي انهدام انتقام‌گيرانه را مي‌خواهد. بخشي از مردم نيز متاسفانه تحت شرايط اين انتقام قرار دارند.  در چنين شرايطي هرگونه تدبير براي بهبود وضعيت كشور با موانع عجيب و غريب ايدِئولوژي‌هاي ضدگفت‌وگو و سانتراليسم ارادت‌سالار مواجه خواهيم بود. 
گروه دوم: بخشي از جامعه داخلي و خارجي ايرانيان است. در اين وضعيت افزايش پرخاش تهيدستان جديد و همراهي آنان با تهيدستان قديمي را مي‌توان مشاهده كرد. تهيدستان جديد با احساس فشار زندگي، تحرك نزولي به طبقات پايين و شعار ممنوعيت تبعيت از هرگونه راه‌حل درون ساختاري، همه نهادهاي سياسي و مدني را كه از مشروطه تاكنون ايجاد شده‌اند منهدم و احتمال تبعيت از كشور خارجي براي خلع يد و پايين كشيدن كساني كه با ارادت سالاري، يك شبه دچار صعود در مقام و مكنت و ثروت شده‌اند، خواهند كرد.
گروه سوم هميشه مظنون: آنها وسط اين ماجرا قرار گرفته و از هر دو گروه بالا لگدي مي‌خورند.‌ عقلاي اصولگرا و اصلاح‌طلبان نگران كشور در گروه سوم قرار گرفته‌اند كه فعلا منفعلانه تماشاگر اين روند هستند و گاهي با همدردي احساسي خود در صورت حضور در صحنه خائن و همدست گروه اول قلمداد مي‌شوند و البته در اصلاح كشور هم ديگري نقش پررنگي ندارند.‌  علاقه گروه اول اين است كه از اصلاح‌طلبان و ساير ميانه‌رو‌ها، يك گروه كوچكي چون مجاهدين خلق بسازد تا آنها را به صورت نمادين از يك جناح به گروهي خشن تبديل كند. تجربه اصلاحات يكصد و چندساله چه مي‌گويد؟ آيا مي‌توان اصلاح‌طلبي اصيل و فعال در سيطره گفتمان اصلاحي ماند يا بايد به اپوزيسيوني در خيابان تبديل شد؟
عوارض و هزينه‌هاي تحركات اجتماعي هميشه هست. اما پاسخ اين است كه كدام‌يك به التيام واقعي جامعه و تغييرات از وضع موجود به وضع مطلوب مي‌انجامد.
شرايط فعلي كشور در امر سياست يك متناقض نماست و سخت‌ترين نقيضه؛ اصلاح‌طلبي است كه نه مي‌خواهد در گروه اول هضم شود و نه در گروه دوم كه برانداز است تعريف شود.  اصلاح‌طلبي يك برنامه انتخابي سخت است نه يك حالت روحي آرام در برابر ويراني تدريجي ايران. به نظر مي‌رسد اصلاح‌طلبي و ميانه‌روي نياز مبرمي است كه كسي تعريفي از آن در شرايط فعلي ندارد. 
اين تعريف اگر راه‌هاي افراطي گروه اول و دوم را ببندد، نجات ايران تالي آن خواهد بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون