ضرورت تجديدنظر در ساختار تكجنسيتي مناسك عزاداري
عزاداري زنانه؛ امر مغفول در عزاداريهاي رسمي ايران امروز
زهرا اردكانيفرد
به گواهي متون معتبر تاريخي، پس از واقعه عاشورا نخستين كساني كه مجلس عزاداري براي امام حسين (ع) برپا كردند، بازماندگان واقعه شامل همسران و اهل بيت ائمه (ع) و همسران شهدا بودند. ميتوان گفت اولين برگزاركنندگان مراسم سوگواري بر سيدالشهدا در تاريخ زنان هستند كه با ايراد خطبه و سرودن شعر، ذكر مصيبت و نقل حوادث كربلا را به عهده داشتند. اما از دوران اموي به بعد موقعيت برجسته زن مسلمان در عرصههاي اجتماعي و سياسي رو به افول گذاشت. در ايران نيز به عنوان بخشي از منطقه تحت امر خلفاي اموي و عباسي بهبودي در سطح فرهنگي- اجتماعي زنان ديده نميشود. در اين دوران تا اواخر دوران قاجار، روضهخواني و مراسم عزاداري بيشتر به مردان اختصاص داشت و زنان در حاشيه تكيهها و در مكاني جداي از مردان، تنها شنونده روضهها بودند.
اما بعد از انقلاب اسلامي با تاسيس حكومتي مذهبي و تصريح قانون اساسي به برخورداري برابر همه مردم اعم از زن و مرد از حقوق و فرصتهاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي، زيست زنان دچار تغيير شد. در عرصه مناسك مذهبي نيز زنان تا حدي از نقشهاي انفعالي دوران پيشين فاصله گرفتند. آنها در كنار حضور گسترده در هياتهاي بزرگ مردانه براي خود هياتهاي زنانه نيز تاسيس كرده و به فعاليتهاي منظم در اين زمينه پرداختند. بهرغم پتانسيلهاي منحصر به فردي كه هياتهاي زنانه براي زنان ايجاد كردند اما آنها همچنان از عرصههاي كلان سياسي و اجتماعي و تاثيرگذاري جدي بر فضاي عزاداري و مناسك مذهبي دور ماندند. هياتهاي زنانه به صورت محدود و اغلب ناشناخته در فضاهاي كوچك و خانگي فعاليت ميكردند لذا قادر به اثرگذاريهاي گسترده و كلان اجتماعي بر جامعه نبودند. از اين جهت ميتوان گفت كه عزاداري زنانه همچنان در نوعي از در حاشيهبودگي و اندرونبودگي قرار دارند كه هيچوقت در دوران بعد از انقلاب نيز به متن مراسم عزاداري رسمي راه پيدا نكردند.
عزاداريهاي رسمي كه در قالب هياتهاي بزرگ در شهرها برگزار ميشوند، به لحاظ سبك و سياق كاملا مردانهاند و براساس نيازها و سلايق مردانه شكل گرفتهاند. اين شكل از عزاداري كه در حال حاضر به فرم اصلي عزاداري كه توسط حكومت نيز پشتيباني ميشود تبديل شده، فرمي مردانه است كه در آن نيازهاي زنان كمتر مورد توجه قرار گرفته است. زنان با توجه به روحيات و نيازهاي متفاوتي كه نسبت به مردان دارند، در امر عزاداري و سوگواري نيز نيازمند سبكها و فرمهايي هستند كه با وجود آنها سازگاري داشته باشد. اما در هياتهاي بزرگ كه حداقل نيمي از مخاطبان آنها زن هستند، چنين تدبيري انديشيده نشده است.
عزاداري در اين هياتها با محوريت مداحي انجام ميشود كه سبكي از عزاداري پرشور، ريتميك، بدني و مردانه را عرضه ميكنند. به نظر ميرسد گويي اين مراسم چه به لحاظ فرم و چه از حيث محتوا فقط براي مخاطبان مرد طراحي شده است. چرا كه در اين مراسم مردان در بخش مردانه چند دسته ميشوند، سينه ميزنند و همخواني ميكنند اما زنان در بخش زنانه در تاريكي و فضايي كه اغلب تنگ و نامناسب است روي زمين نشستهاند و فقط گوش ميدهند و در اين فرآيند، مشاركت فعالي ندارند جز سينه زدنهايي آرام و نامنظم. زنان خود را جزو رسمي و جدي اين مراسم نمييابند. آنها عضو منفعل اين عزاداري هستند و از آن فرآيند بدني پرشور سهمي ندارند. البته آن فعاليتهاي سنگين بدني چندان مطلوب زنان نيز نيست. به همين جهت بخش مداحي از مراسم عزاداريهاي رسمي با نيازها و روحيات زنان سازگاري زيادي ندارد. در بخش سخنراني نيز در هياتهاي بزرگ هميشه سخنرانان، مرد هستند. بهرغم رشد علمي شايان توجه زنان در بعد از انقلاب و پيشرفتهاي چشمگير آنها در حوزههاي علمي مختلف، هنوز در سخنرانيهاي مذهبي آنها به عنوان سخنران اصلي مراسم انتخاب نميشوند.
در جامعه امروز با دسترسي برابر زنان به علم، آگاهي و فضاهاي انديشه و ابراز عقيده مانند فضاي مجازي، اين در حاشيهبودگي زنان در مناسك ديني براي آنان به راحتي مورد پذيرش نيست و به نقطه چالشبرانگيزي براي زنان جوان معاصر تبديل شده است. زنان بايد بتوانند صداي خودشان و نيازهايشان را در مناسك ديني پيدا كنند. آنها به فرمهايي از عزاداري نيازمند هستند كه با روحيات آنها سازگار باشد. آنها نيازمند سخنراناني هستند كه زن باشند، مسائل آنها را به خوبي بشناسند و از منظري زنانه و به روز دين را در زندگي رومزه برايشان شرح دهند. سخنرانان زن در هيئات علاوه بر اينكه ميتوانند مخاطبان زن را راضي كنند، براي مردان نيز حاوي نكات و ديدگاههاي تازه و بكر در موضوعات ديني هستند. زنان مهارت بالايي در كاربرديسازي و تبديل مفاهيم عميق و انتزاعي به مفاهيم ملموس و قابل درك روزمره دارند. آنها همانطوركه در تربيت فرزندان اين فرآيند را انجام ميدهند و پيچيدهترين مفاهيم را با زباني ساده و روزمره به كودك آموزش ميدهند، در امر روايت ديني و تربيت اجتماعي نيز ميتوانند چنين نقشي را ايفا كنند و عميقترين معقولات را به سطح محسوسات آورده و براي جامعه قابل درك كنند. آنها ميتوانند تجربه والا و عميق واقعه عاشورا را به گونهاي تاثيرگذار و همذاتپندارانه براي مخاطب امروز بازگو كنند.
در نهايت با نكات مطرحشده به نظر ميرسد براي پيوند عميقتر زنان با نهاد دين در شرايط امروز نيازمند آن هستيم كه در ساختار تكجنسيتي مناسك عزاداري به خصوص در بخش سخنرانيهاي مجالس تجديدنظر شود و جلسات تلفيقي از سخنرانان خانم و آقا باشد تا اين واقعه بزرگ انساني از زاويهها و ديدگاههاي مختلفي مورد بررسي قرار گيرد. جامعه سالم و متعادل به تركيبي از ديدگاههاي زنانه و مردانه براي تعادل و سعادت خويش نياز دارد. زنان همانطوركه پس از عاشورا، اولين عزاداران، سخنرانان و مبلغان اين واقعه بودند، امروز نيز ميتوانند در اين عرصه نقشي موثرتر، كلانتر و اجتماعيتر ايفا كنند.
دانشجوي دكتراي علوم ارتباطات