• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4772 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۳۰ مهر

آخرين رييس جمهور

نوشته فرهاد والي

ملانيا كناوس ترامپ Melania Knavs Trump
كلوپ كيت‌ كت از آن جاهاي عجق وجقي است كه در كنار ببر و مار و سوسمار تعدادي دختر خوشگل هم براي سلبريتي‌ها و ثروتمندان خوشگذران نيويورك قابل پيدا كردن هستند؛ دخترهايي كه در هيچ جاي ديگر امريكا نمي‌شود پيدا كرد. آن روز دونالد ترامپ براي ديدن جانوران پائولو زامپولي (Zam polli)  و مهماني‌هاي مجلل و خودنمايي‌هاي عجيب و غريبش به آنجا نيامده بود. او كه هنوز مشغول فيصله دادن به ماجراي طلاق با مارلا بود به آنجا آمده بود كه با مدل‌هاي جوان و زيبايي كه زامپولي دعوت كرده بود، آشنا شود. مثل هميشه دونالد هنوز پرونده قبلي بسته نشده، داشت پرونده بعدي را باز مي‌كرد. در آنجا ملانيا كناوس براي اولين‌بار با دونالد ملاقات كرد. او كه براي مدل بودن به ايالات‌متحده آمده در آن زمان شهرتي نداشت. پائولو زامپولي با ملانيا در ميلان آشنا شده بود و با ابراز علاقه به كارهاي او از او دعوت كرده بود كه در ايالات‌متحده كار كند. 
ملانيا كناوس 26 آوريل 1970 در منطقه اسلواني در يوگسلاوي آن روز متولد شد. پدرش ويكتور(متولد 1944) كه فقط دو سال از ترامپ بزرگ‌تر است در بنگاه دولتي معاملات ماشين و موتوسيكلت كار مي‌كرد. مادرش آماليا(متولد 1945) نيز در يك كارگاه توليد لباس كودكان كار مي‌كرد. ملانيا در زمان كودكي همراه با كودكان ديگر به عنوان مدل لباس كودكان به محل كار مادرش مي‌رفت. پدرش عضو حزب كمونيست اسلواني بود كه مذهب را منع مي‌كردند. اما ويكتور كودكانش را مخفيانه با آيين كاتوليك تعميد داده بود. وقتي در سال 2017 ترامپ و ملانيا با پاپ فرانسيس ملاقات كردند، او از پاپ خواست كه تسبيحش را تبرك كند. ملانيا از 5 سالگي مدل بود و اولين كار تجاري‌اش را براي مجله مد اسلواني در 16 سالگي انجام داد. ملانيا براي تحصيل معماري به ليوبليانا رفت و يك سال در آنجا ماند. او توانست با يك آژانس مد در ميلان ايتاليا در سن 18سالگي قرارداد امضا كند. او در پاريس و ميلان رفت و مدل بود كه با پائولو زامپولي ملاقات كرد. ملانيا با دعوت زامپولي به نيويورك آمد و به منهتن نقل مكان كرد. مجله پورن مكس در ژانويه 1996 طي قراردادي عكس‌هاي برهنه ملانيا را همراه با يك نفر ديگر منتشر كرد. او اين كار را براي سي‌كيو هم تكرار كرد.
در سال 1998 ملانيا، ترامپ را در يك مهماني مجلل ملاقات كرد. وقتي دونالد ترامپ مغرور در آن مهماني از ملانيا خواست شماره تلفنش را به او بدهد اصلا انتظار پاسخ منفي نداشت. ملانيا گفت: تو شماره‌ات را به من بده از آن پس اين دو با هم ملاقات مي‌كردند. روز 22 ژانويه 2005 ملانيا و دونالد در يك كليسا در پالم بيچ فلوريدا ازدواج كردند. در مراسم ازدواج آنها چهره‌ها و افراد مشهور زيادي از جمله بيل و هيلاري كلينتون شركت كردند. حاصل اين ازدواج، بارون ويليام ترامپ (Barron William Trump) است كه روز 20 مارس 2006 متولد شد.
سرنوشت ملانيا بسيار شبيه سرنوشت ماري مك‌لويد، مادر ترامپ است. او آدم خيلي موفقي در شغلش نبود. اجازه كار در ايالات‌متحده نداشت. از پس‌انداز و درآمد چنداني هم برخوردار نبود. از وقتي با دونالد ملاقات كرد، شهروند امريكا شد، ديگر مشكل مالي نداشت، صاحب فرزند شد و درنهايت در جايگاه بانوي اول ايالات‌متحده قرار گرفت. بعد از مادر دونالد ترامپ اين دومين سيندرلايي بود كه وارد خانواده ترامپ مي‌شد. او هم به زودي به زندگي اشرافي عادت كرد. دونالد ازسوي ديگر با زني كه زيبا و جذاب از او بسيار جوان‌تر و از فرزند اول ترامپ فقط 7 سال بزرگ‌تر است، زندگي مي‌كند. از اين نظر اين ازدواج كاملا شبيه يك قرارداد تجاري برد-‌برد به نظر مي‌رسد. بانوي اول ايالات‌متحده 20 سال پيش براي گرفتن يك قرارداد در پاريس مجبور بود ماه‌ها صبر كند و با فقر و تنگدستي مدارا كند. 
ويزاي اينشتين به نوعي ويزاي كاري در امريكا تلقي مي‌شود كه فقط به افراد برجسته مانند برندگان جايزه نوبل، اسكار يا مدال طلاي المپيك اعطا مي‌شود. افرادي كه قابليت‌هاي خارق‌العاده دارند. ملانيا هم در سال 2001 براي دريافت چنين ويزايي اقدام كرد. ويزاي او در سال 2001 صادر شد. براي بسياري اين سوال مطرح شد كه ملانيا چه قابليت‌هاي خارق‌العاده‌اي دارد كه از ديد مردم پنهان است. او در سايتش نوشته بود كه مدرك ليسانس معماري از دانشگاه ليوبليانا دارد اما بعدا معلوم شد كه او در همان سال اول ترك تحصيل كرده است. دانشگاه او اعلام كرد كه اين حرف ملانيا دروغ است. سايت ملانيا هم به‌‌طور كامل از اينترنت حذف شد. او در سال 2006 شهروند ايالات‌متحده شد و از آن سال براي مهاجرت والدينش اقدام كرد. ويكتور و آماليا كناوس اكنون در ايالات‌متحده به سر مي‌برند. همه اينها در زماني اتفاق افتاده كه دونالد ترامپ به ‌شدت با مهاجرت خارجيان به امريكا مخالف است و از همان سال‌ها اظهارات تحقيرآميز و شديدالحني عليه مهاجران مي‌كند. 
آنچه مسلم است ملانيا در يك دوره زماني كه با دونالد دوست بوده به‌طور غيرقانوني در ايالات‌متحده كار مي‌كرده است. او از جنس مهاجراني است كه اكنون دونالد با دستبند آنها را به كشورشان بازمي‌گرداند. ماموران آيس، اداره مهاجرت و گمرك ايالات‌متحده ICE US Immigration and Customs Enforcement’s هزاران مهاجر غيرقانوني را جلوي خانواده و فرزندان‌شان دستگير و از كشور اخراج كرده‌اند. همچنين ترامپ كوشش بسيار كرده كه جلوي آنچه او مهاجرت قبيله‌اي مي‌خواند را بگيرد. اين اصطلاح به درخواست مهاجرت براي خانواده‌ها ازجمله پدر و مادر اطلاق مي‌شود. كاري كه ملانيا همين الان در حال انجام مراحل آن است. 
ملانيا در نطق مهمي كه در كنگره حزب جمهوري‌خواه به عنوان بانوي اول آينده در طول مبارزات انتخاباتي ايراد كرد، سخنراني همسر اوباما را كه در شرايطي مشابه توسط ميشل اوباما به عنوان همسر نامزد رياست‌جمهوري نوشته بود، كلمه به كلمه عينا خوانده است. سي‌ان‌ان دقايقي بعد از اين رسوايي يا در واقع دزدي ادبي موضوع را فاش كرد. ستاد ترامپ اعلام كرد كه اين مشكل توسط نويسنده نطق ملانيا به وجود آمد اما نويسنده نطق ملانيا بعدا اعلام كرد كه شخص ملانيا در يك تماس تلفني وقتي كه در حال پرواز بوده به او گفته كه همين متن را عينا بنويس. او سعي دارد كه گفتار، رفتار و روش‌هاي ديگر بانوان اول ايالات‌متحده را مانند ژاكلين كندي و ميشل اوباما عينا تكرار كند. لباسي كه او در مراسم تحليف ترامپ پوشيده بود بسيار شبيه به لباس ژاكلين كندي در مراسم مشابه بود. 
پايگاه نظامي اندروز در حوالي واشنگتن محلي است كه روساي جمهور و خانواده آنها براي پرواز استفاده مي‌كنند. ملانيا ترامپ روز 21 ژوئن 2018 در حالي كه ادعا مي‌كرد براي بررسي وضعيت مصيبت‌زدگاني كه در زندان‌هاي مهاجرت تگزاس در بند بودند مي‌رود، كاپشن سبز ارتشي پوشيد بود و به پايگاه اندروز رفت. روي كاپشن ملانيا با سبك ديوارنويسي با حروف سفيد نوشته شده بود «من واقعا اهميتي نمي‌دهم. شما چطور؟» البته هوا در آن روز تابستاني در واشنگتن به‌خصوص تگزاس بسيار گرم‌تر از آن بود كه نيازي به كاپشن باشد. اين در زماني بود كه خشم ملي از حركات دولت ترامپ با پناهندگان به‌خصوص كودكان به اوج خودش رسيده بود. اعمالي از‌جمله جدا كردن كودكان خردسال از والدين‌شان و نگهداري افراد پير و جوان در قفس‌هايي كه شبيه قفس‌هاي حيوانات بودند. پخش اين گزارش از سي‌ان‌ان و ديگر شبكه‌هاي خبري به مردم امريكا و جهان نشان داد كه بانوي اول ايالات‌متحده بويي از همدردي حتي با كساني كه وضعيت‌شان بسيار شبيه به او يا پدر و مادرش هستند نبرده است. 
پس از انتخاب شوهرش وقتي كه از او پرسيدند به عنوان بانوي اول چه برنامه داري؟ گفت مي‌خواهم كمي از وقتم را صرف مبارزه با افرادي كنم كه در اينترنت قلدري مي‌كنند و به افراد بي‌پناه آزار مي‌رسانند و تهمت مي‌زنند. حرفي كه باعث خنده تلخ افراد بسياري شد. برخي گفتند ملانيا بهتر است اين كار را نخست از خانه و با مبارزه با قلدري‌هاي همسرش شروع كند.

 فرزندان ترامپ دونالد ترامپ جونيور
«دان جونيور» Donald Trump Junior
دان جونيور در راه رسيدن پدرش به كاخ سفيد هرچه در توان داشت، گذاشت. در تجمعات انتخاباتي و در شبكه‌هاي اجتماعي، رويكرد پدرش كه تركيبي از لاف زدن، شكايت از وضع موجود، نزديك شدن به چهره‌هاي راست افراطي و مسخره كردن ليبرال‌ها و رسانه‌ها بود را دنبال كرد و عينا انجام داد. واشنگتن‌پست درباره دان جونيور مي‌نويسد؛ پركاري، صبر و توان سكوت از خصوصيات بارز او هستند كه در پدرش مشاهده نمي‌شوند و او را به يك مهره مهم در دستگاه ترامپ تبديل كرده‌اند. او هم مثل پدرش از جواني به جلب ‌توجه ديگران علاقه داشت اگرچه انبوه مخاطبان پدر را هرگز به دست نياورد. وقتي كه دونالد ترامپ براي انتخابات 2016 نامزد شده بود از دان جونيور پرسيد چقدر در مورد سياست مي‌داني؟ دان جونيور جواب داد:«نمي‌دونم ولي اخبار سياسي ديشب را ديدم.» براي ستاد انتخاباتي سطحي پدرش همين مقدار تجربه كافي بود.
در كنوانسيون جمهوري‌خواهان در تابستان 2016 در كليولند، ترامپ جونيور روش متفاوتي در سخنراني پيش گرفت. او با ارايه يك ديدگاه جديد سعي كرد پدرش را محور اتحاد معرفي كند و با سخنان خوشبينانه كه راي‌دهندگان غيرجمهوري‌خواه را نشانه گرفته بود به شنوندگان وعده‌هاي خوب داد. ترامپ جونيور گفت:«ما اعتماد به رهبران و نهادهاي ملي را از دست داده‌ايم. اما يك چيز را به خاطر بسپاريد: ما هنوز امريكايي هستيم، هنوز يك كشور هستيم و مي‌خواهيم همه را پس بگيريم.»

قانون اعتماد كور Blind Trust 
و پسران ترامپ
قانون «اعتماد كور» در سياست امريكا، قانوني است كه براساس آن شخص دارايي خودش را به كسي مي‌سپارد و از او مي‌خواهد كه سالانه مبلغي مثلا 10درصد به او بدهد اما اينكه او از چه راهي اين پول را به دست مي‌آورد و چكار مي‌كند ديگر به كسي كه پولش را داده، ربطي ندارد و او لزومي ندارد در فعاليت اقتصادي كه با پولش انجام مي‌گيرد، دخالت كند. باتوجه به اينكه بسياري از مقامات امريكايي وقتي شغلي مي‌گيرند ممكن است داراي ثروتي باشند آنها براساس همين قاعده تمام موسسات و ثروت و دارايي خود را به كسي مي‌سپارند و پس از پايان دوره به اموال خود دسترسي پيدا مي‌كنند. اين قانون از آن رو ايجاد شده كه اگر بر فرض يك رييس‌جمهور يا وزيرخارجه به‌ خاطر شغلش به اطلاعاتي دسترسي داشت، نتواند با استفاده از آن اطلاعات تجارت خودش را پيش ببرد. اين قاعده از آغاز رياست‌جمهوري در امريكا هميشه رعايت شده و همه روساي جمهور وقتي سوگند خورده‌اند، اموال‌شان را در « اعتماد كور» مي‌گذارند و ديگر دسترسي به اموال خود ندارند. 
حتي در مورد جيمي كارتر كه كل اموالش يك مزرعه كوچك بادام زميني بود اين قانون رعايت شد و او مزرعه خودش را در «اعتماد كور» گذاشت. اين موضوع يك عرف و قاعده رايج است، يك قانون نيست اما عرفي است كه همه روساي جمهور تاكنون رعايت كردند. براي اولين‌‌بار در تاريخ امريكا اين قانون توسط ترامپ اجرا نشد. وقتي او سر كار آمد، اعلام كرد كه من از تمام سمت‌هاي خودم در موسسات ترامپ استعفا مي‌دهم و «دونالد جونيور ترامپ» پسر بزرگش مدير موسسات ترامپ و پسر دومش «اريك» معاون او شد. طبيعي است كه در چنين وضعيتي پسرها، پدرشان را مي‌بينند و او را در جريان همه امور تجاري‌اش مي‌گذارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون