• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4887 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۲۴ اسفند

من يك اميدوار غير خوش‌بين‌ام

جابر تواضعي

همه ما محكوميم به اميدواري. اين جمله قصار من است. هر جا ديديد، بدانيد يكي از من بلند كرده. اين فقط يك جمله شبه‌شاعرانه نيست. همه جا و در هر زمينه‌اي كاربرد دارد. اين محكوميت از جنس فشار از بالا نيست. كسي نمي‌تواند كس ديگري را مجبور كند كه اميدوار باشد. اما همه ما بايد براي خودمان اين كار را بكنيم، چون هيچ كار ديگري از دست‌مان برنمي‌آيد.«اميد بدون خوش‌بيني» عنوان كتابي است از‌تري ايگلتون نظريه‌پرداز ادبي بريتانيايي. اين كتاب را هنوز نخوانده‌ام، ولي رسيدن به اين تركيب برايم بسيار وجدآور بود. هميشه نوك زبانم بود و به كلمه درنمي‌آمد. در بيانش گنگِ خواب‌ديده بودم. خب حالا تركيب «اميد بدون خوش‌بيني» ايگلتون را بگذاريد كنار جمله قصار من يعني «ما محكوميم به اميدواري» و ببينيد چه معجون مفهومي عجيب و غريبي از كار درمي‌آيد و چه درياي ژرفي از معاني به وجودتان سرازير مي‌شود: «ما محكوميم به اميدواري بدون خوش‌بيني». آن‌قدر عميق است كه مي‌تواند استراتژي يك عمر باشد.چون جمله اول مال من است و من آن را با جمله ايگلتون تلفيق كرده‌ام، پس اين جمله هنوز هم مال من است. رسم نيست آدم جمله قصار خودش را تفسير كند. ولي اگر منتظر بمانم مفسران و تأويل‌گران اين كار را بكنند، دنيا را آب مي‌برد. پس اجازه بدهيد خودم دست ‌به‌كار بشوم.گفتم مجبوريم اميدوار باشيم، چون كار ديگري از دست‌مان برنمي‌آيد. اميد و اميدواري يك كلمه ساده نيست. آدم نمي‌تواند بي‌خودي اميدوار باشد. آدم اميدوار اول با چشم باز خوب و بد همه‌ چيز را مي‌بيند، بعد خودش وارد گود مي‌شود و تا جايي كه مي‌تواند تلاش مي‌كند شرايط را تغيير بدهد يا لااقل روي شرايط اثر بگذارد. از كسي انتظار بي‌جا ندارد و منتظر نتايج خارق‌العاده هم نيست.بايد اميدوار بود، اما خوش‌بين نه. هر چي كه اميدواري عين عمل‌گرايي است، خوش‌بيني يك مرام منفعلانه و غيرعمل‌گرايانه است. آدم خوش‌بين توي رخت‌خواب منتظر مي‌ماند همه‌ چيز درست شود. اميدوار بدون خوش‌بيني مكلف به تكليف است، كاري به نتيجه ندارد. اما اگر آدم اميدوار هيچ كنشي نداشته باشد، اميد فوري يقه‌اش را مي‌گيرد كه: «تو چي مي‌ذاري وسط؟» اميدوار باش، نقش خودت را هم ايفا كن، اما انتظار نداشته باش حتما نتيجه‌اي را بگيري كه دوست داري. از اينجا به بعدش دست تو نيست. انتظارت از شرايط و ديگران هم بيش از همه خودت را اذيت مي‌كند.تفكيك اميد از خوش‌بيني، بدبيني نيست. نقش آدم‌ها را پررنگ‌تر مي‌كند و با رها كردن اميد از شر جنبه‌هاي منفي و محافظه‌كارانه‌اش اتفاقا از آن اعاده حيثيت مي‌كند. يك جمله قصار ديگر هم درباره اميد پيدا كردم از يك بابايي به اسم نيچه كه به‌ اندازه من و‌تري ايگلتون معروف نيست، ولي حرفش پُر بدك نيست: «اميد در حقيقت پليدترين پليدي‌ها است، زيرا به عذاب انسان تداوم مي‌بخشد.» فكر مي‌كنم اميدي كه اين بابا -نيچه- ازش حرف مي‌زند، يا «اميد خوش‌بينانه و معطوف به نتيجه» است كه مخلفاتش را به قرينه معنوي حذف كرده يا اساسا اميد را بدل از همان «خوش‌بيني» گرفته. وقتي كه اميد به خوش‌بيني و به دنبالش انفعال و بي‌عملي منتهي مي‌شود، اجازه مي‌دهيم وضع موجود با همه فضاحتش ادامه پيدا كند. در نتيجه عذاب‌مان هم تداوم پيدا مي‌كند.در سال جديد من يك واقع‌بينم؛ كسي كه محكوم است به اميدواري و براي همين تلاش مي‌كند نقشش را بهتر ايفا كند. اما خوش‌بين نيست و براي همين هيچ توقعي از هيچ كس و حتي خودش ندارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون