روز بيماريهاي خاص
مرتضي ميرحسيني
هجدهم ارديبهشتماه را روز بيماريهاي خاص و صعبالعلاج ناميدهاند كه طبق تعريف وزارت بهداشت، چهار بيماري تالاسمي، هموفيلي، دياليز و اماس در زمره بيماريهاي خاص و سرطان، پيوند كليه، ديابت، اوتيسم و ايبي جزو بيماريهاي صعبالعلاج هستند. توضيح بيشتر اينكه «بيماريهاي خاص و صعبالعلاج به آن دسته از بيماريهايي گفته ميشود كه در جامعه عموميت نداشته و براي درمان آنها شرايط ويژهاي بايد فراهم شود. در واقع اين بيماريها درمان دايمي ندارند و فرد تا آخر عمر اين بيماريها را خواهد داشت.» البته در اين تعريف آمده كه چنين بيماريهايي عموميت ندارند كه ممكن است اين ذهنيت اشتباه را ايجاد كند كه «عموميت نداشتن» و «فراوان نبودن» در اينجا هممعنياند. اما اتفاقا – و متاسفانه – فراوان است و همه كساني كه از تجربه شخصي مستقيم يا غيرمستقيم با چنين بيماريهايي مواجه شدهاند اين واقعيت تلخ را هم به چشم ديدهاند. اين توضيحات به كنار، اما آنچه به تاريخ ربط دارد پزشكان باستاني درباره برخي از اين بيماريها چيزهايي نوشتهاند. مثلا مصريها در شناخت ديابت پيشگام بودند و ميگويند پزشكي مصري به نام هسي ـ رع بود كه نخستينبار، آن هم در اواسط هزاره دوم قبل از ميلاد برخي نشانههاي اين بيماري، مثل تكرر ادرار را ثبت كرد. تاريخ سرطان را نيز از همين مصر باستان شروع ميكنند، زيرا بررسي اجساد مومياييشده و اشارههايي كه در اسناد مكتوب و به جاي مانده از اين تمدن باستاني ديده ميشود شواهد كافي از وجود سرطان در آن سرزمين را براي پژوهشگران فراهم ميكند. جالبتر اينكه پزشكان مصري، برخي تومورهاي برجسته را «به آرامي و با احتياط» با چاقوي تيز و آهن داغ از بدن بيمار جدا ميكردند. پزشكان بابِلي هم روشهايي كموبيش مشابه براي چنين عملي به كار ميبردند. حتي در قوانين حمورابي، نرخ دقيق عمل جراحي برداشت تومور و مجازات پزشكاني كه مبلغ بيشتري را از بيمار مطالبه كنند، مشخص شده است. البته نخستين كسي كه واژه سرطان را براي اين بيماري به كار برد هيپوكرِت يوناني يا همان بقراط بود كه در سالهاي 480 تا 377 قبل از ميلاد زندگي ميكرد. بوعلي بلندآوازه خود ما هم، به واسطه جالينوس كم و بيش همين حرفهاي بقراط را تكرار كرد، هرچند خودش هم نكات جالبي به آن افزود. مثلا گفت تومورهاي سرطاني بدن بيمار را ضعيف و تن او را رنجور ميكنند و اگر پزشك با تغذيه مناسب و مراقب دايم و مستمر و حفظ شادابي روحي و جسمي بيمار، بدن او را قوي نگه دارد ميتوان با خطر و تهديد مقابله كرد. البته براي پيدا كردن ريشههاي خود سرطان (نه نظرات پزشكان دربارهاش) بايد از همه اينها عقبتر رفت و آن را نه در جوامع متمدن كه در دوران زندگي نخستين انسانها جستوجو كرد. چنانكه در بقاياي يكي از هومواركتوسها كه دوره زندگياش را 4 ميليون سال پيش تخمين ميزنند نشانههايي از وجود تومور بدخيم وجود دارد. از بين آن چهار بيماري خاص هم، هموفيلي تاريخ شناختهشدهتري دارد. گاهي آن را بيماري سلطنتي هم مينامند، زيرا از ژن ملكه ويكتوريا (قرن نوزدهم) - به واسطه يك پسر و دو دختر او - به خانوادههاي سلطنتي روسيه و اسپانيا و آلمان منتقل شد. اين خانوادهها از طريق ازدواجهاي سياسي به هم پيوند ميخوردند و در انتها به ملكه انگليس ميرسيدند. مثل آلكسي، تنها پسر آخرين تزار روسيه كه چندي قبل در همين ستون ماجراي زندگي و پيدا شدن جسد او را باهم مرور كرديم.