بايدن و پوتين و ارزش ديپلماسي
دانيل دي پتريس
ترجمه: آرمين منتظري
نشست آينده جو بايدن، رييسجمهوري امريكا و ولاديمير پوتين، همتاي روسياش در تاريخ 16 ژوئن، نمونهاي از يك نشست سخت و دشوار است. خيلي دشوار است كه بخواهيم موارد اختلافي ميان روسيه و امريكا را بر شماريم و بگوييم براي همه آنها راهحلهايي سريع و آسان پيدا ميشود. تحريمهايي كه دو طرف عليه يكديگر اعمال كردند به علاوه اخراج ديپلماتهاي دو كشور طي چند ماه گذشته دركنار افزايش حملههاي سايبري كه از خاك روسيه عليه امريكا انجام شده، ابر سياهي بر سر اين نشست ميگستراند كه هر لحظه آماده بارش سنگين است.
روابط روسيه و امريكا آنقدر به سطح پاييني رسيده كه برخي تحليلگران امريكايي با تصميم بايدن براي ديدار با پوتين موافق نيستند. البته هيچ كسي هم گزينه ديگري غير نشستن دو رييسجمهور پشت ميز مذاكره و گفتوگوي مستقيم درباره موارد اختلافي ارايه نميكند. در انزوا قرار دادن، اعمال تحريمهاي اقتصادي بدون استراتژي مشخص، برخوردهاي نظامي يا تركيبي از هر سه نميتواند جايگزيني براي ديپلماسي عملگرايانهاي باشد كه روسيه و امريكا در طول تاريخ پر فراز و نشيب روابط خود از آن بهره بردهاند.
هر چند ممكن است از نظر برخي مخالفان پوتين، دست دادن جو بايدن با حاكم خودكامهاي مانند پوتين كه تنها در يك فقره مسوول مسموم كردن آلكسي ناوالني، مهمترين مخالف خود است، تهوعآور باشد اما واقعيت اين است كه حتي رييسجمهوري امريكا هم نميتواند باب ميل خود شركايش را انتخاب كند. علاوه بر اين رييسجمهوري امريكا اين قدرت را ندارد كه دستانش را پشت كمرش بگذارد و مصرانه بر ديپلماسي خط بطلان بكشد.گفتوگوي جدي و منطقي با دشمنان رقباي بينالمللي به هيچ عنوان پاداشي به آنها نيست بلكه بخشي اساسي و ضروري در روند ممانعت از تبديل شدن مشكلات به بحران محسوب ميشود.
البته اين حرفها معنايش اين نيست كه ديپلماسي با فردي خشن و تندخو مثل پوتين كار آساني خواهد بود. بايدن درگذشته تجربياتي درگفتوگو با پوتين داشته است و ميفهمد كه پوتين هيچ وقعي به نگرانيهاي امريكا نمينهد. براي مثال روسيه به شدت درخصوص سياستهاي امريكا در فضاي بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي مشكوك است. هر تحريم يا بيانيه تند امريكا عليه اتوكراتهاي تحت حمايت روسيه از نظر مسكو به طور اتوماتيك به عنوان كمپين امريكا براي محدود كردن حوزه نفوذ و گستره مانور روسيه تعبير ميشود. روسيه همچنان معتقد است كه امريكا در بهترين حالت برنامهاي پنهان براي بيثبات كردن كرملين دارد و در بدترين حالت به دنبال سرنگوني قدرت در مسكو است. اين خود يكي از مهمترين دلايل واكنش راديكال و حساسيت بسيار زياد به انتقادات غرب درخصوص سركوب كردن مخالفان داخلي است. معناي اين سخن اين نيست كه امريكا بايد روايت روسيه را بپذيرد يا به نگرانيهاي روسيه درخصوص مسائل مختلف توجه كند. البته اعتراضات بايدن به پوتين درباره نحوه مديريت اوضاع داخلي روسيه بدون شك با واكنش خشمگينانه پوتين روبهرو شده و رد خواهد شد. پوتين همواره نسبت به تثبيت قدرتش و خنثي كردن تهديدها عليه آن توجه داشته بنابراين هيچ قصدي براي تغيير رفتار خود در داخل نخواهد داشت خصوصا اينكه احتمالش وجود داشته باشد كه چنين تغييري اين طور تعبير شود كه روسيه تحت فشارهاي امريكا مجبور به تغيير رفتار شده است. امروز روابط امريكا و روسيه بيش از آنكه به رابطه شباهت داشته باشد به كينهورزي ميماند؛ واشنگتن و مسكو هر يك ديپلماتهاي ديگري را اخراج ميكنند، فعاليت ديپلماتهاي باقيمانده را محدود ميكنند و براي هر اتفاقي كه ميافتد انگشت اتهام را به سمت ديگري نشانه ميروند. رويه در واشنگتن و مسكو به شدت به سمت خصومتورزي بيشتر پيش ميرود و اين خود باعث ميشود كه تداوم ديپلماسي در سطوح بالا براي هر دو كشور خطرش بيشتر از فايدهاش شود. در امريكا همه نمايندگان كنگره با اعمال تحريمهاي بيشتر عليه شهروندان روسي، نهاد و پروژههاي بخش انرژي اين كشور موافقت دارند. با در نظر گرفتن تنش ميان دو كشور؛ ديپلماسي شخصي ميان پوتين و بايدن بعيد است نتيجهاي ملموس داشته باشد. اگر بايدن انتظار دارد كه اين نشست اختلافاتي كه دو كشور در اوكراين و بلاروس دارند را حل كند يا اينكه موضوع حملات سايبري را حل و فصل كند، مسلما به شدت نااميد خواهد شد. پوتين هم اگر انتظار داشته باشد كه ميتواند با رفتارهاي خاص يا خوشرقصي در مقابل بايدن، او را از مطرح كردن موضوع نقض حقوق بشر در روسيه منصرف كند، اشتباه كرده است. مساله ساده است؛ روسيه و امريكا، دنيا را از يك دريچه واحد نميبينند بنابراين تلاش بيش از حد طرفين براي ايجاد يك همگرايي اين نشست را از درون تهي و بيمعنا خواهد كرد. البته اين نشست ممكن است نتايجي هم داشته باشد. اگر اين نشست نتيجهاي داشته باشد احتمالا اين نتايج در حاشيه نشست حاصل خواهند شد و به هيچ عنوان هم نتايج قابلتوجهي نخواهند بود. موضوعات غيرقابل سازش ميان دو طرف همچنان بر روابط دوطرف سايه خواهند انداخت. يكي از حوزههايي كه طرفين ميتوانند به صورت بالقوه، هر چند كوچك، داشته باشند، توافق طرفين درخصوص كاستن از رويارويي ديپلماتيك است بلكه اخراج ديپلماتهاي دو طرف كاهش يابد. روسيه ميتواند موافقت كند كه امريكا تعداد نيروهايش در كنسولگرياش را افزايش دهد. اين موافقت كمهزينه موجب ميشود كه روند صدور ويزا براي شهروندان روسي كه قصد سفر به امريكا را دارند، تسريع شود. علاوه بر اين بايدن و پوتين ميتوانند درخصوص چشمانداز متوقف كردن اخراج ديپلماتها در آينده گفتوگو كنند. چه اينكه اين اقدام بيشتر اهميت سمبوليك دارد و نفع زيادي به دو طرف نميرساند بلكه حس به حاشيه رانده شدن را شدت ميبخشد. پوتين و بايدن احتمالا آنقدر عاقل خواهند بود كه به اجماعي درباره سازماندهي ثبات گفتوگوهاي استراتژيك بروند. بايدن در سخنراني خود در تاريخ پانزدهم آوريل كه دركاخ سفيد ايراد شد همين موضوع را مطرح كرد. امروز تنها معاهده كنترل تسليحات كه بين واشنگتن و مسكو باقي مانده، معاهده استارت جديد است كه بهار امسال براي 5 سال ديگر تمديد شد. اين معاهده تعداد كلاهك موشكهاي استراتژيك و سامانههاي پرتابي را محدود نگه ميداد. ايالات متحده و روسيه ممكن است ديگر درگير جنگ سرد نباشند اما اين دو هنوز 11 هزار و 870 كلاهك هستهاي و 90درصد كل زرادخانه جهان را دراختيار دارند.
روابط ايالات متحده و روسيه در ركود است. پس از پايان گفتوگوي بايدن و پوتين، اين رابطه همچنان در ركود باقي خواهد ماند. اما اگر بتوان در مورد مسيري پيش رو در آينده به درك خاصي دست يافت. اين اجلاس ميتواند تا حد زيادي به ايجاد ثبات و پيشبيني در روابط دو جانبه كه از اهداف اصلي سياست خارجي ايالات متحده به شما ميرود، كمك كند. منبع: نيوزويك