• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4978 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۴ تير

نگاهي به كاركردِ خوب و بد زبان در پادكست‌هايي كه اين روزها منتشر مي‌شوند

عليه اختگي فرهنگي در سايه فرهنگِ ظرفا

فاروق مظلومي

 

در اين يادداشت از حضور زبان انگليسي در جهان گفت‌وگوهاي خودمان و پالودن ممكن و ضروري زبان محاوره‌اي فارسي از آن سخن مي‌گوييم؛ اما نوشتن در مورد زبان به معني تسلط به فلسفه و علم زبان نيست؛ چراكه نويسنده اين نوشتار از اساس صلاحيت و بضاعت بحث اخير را ندارد. اينجا فقط به عنوان يك گوينده و شنونده زبان فارسي، موضوعي خطير را يادآوري خواهم كرد و اميدوارم رنجشي بر خيال خاطر كسي خطور نكند.
از دهه 1920 ميلادي زبان انگليسي به عنوان زبان رسمي هوانوردي غيرنظامي انتخاب شده است. قطعا اين انتخاب به دوران فتح و استعمار امپراتوري بريتانيا برمي‌گردد كه امپراتوري‌شان در آن زمان به دليل وسعت جغرافيايي غروب نداشت؛ اما به قول هومي بابا- متولد ۱۹۴۹، استاد زبان انگليسي و ادبيات اهل هند و مدير مركز علوم انساني دانشگاه هاروارد- «استعمار از بين نرفته است و همچنان مزاحم تاريخ و فرهنگ استعمارشدگان است، پس ما بايد درك‌مان را از روابط ميان‌فرهنگي متحول كنيم.»
هم‌اكنون هم لهجه آكسبريجي -تركيب آكسفورد و كمبريج دانشگاه‌هاي برتر انگلستان- نشان‌دهنده تحصيلات آكادميك سنتي و موقعيت عالي و هر چيز مشخصا بريتانيايي است. انگليس جهان دانشگاهي و تجاري و هنري را فتح كرده است تا جايي كه اپراتورهاي هندي شركت‌هاي امريكايي با اينكه امريكا را نديده‌اند، با لهجه و هويت جعلي امريكايي 
- اسم، خانواده و آدرس- از هندوستان مشغول خدمت‌رساني به مشتري‌هاي امريكايي هستند. ريشه‌هاي لاتين زبان انگليسي اين زبان را به زبان كليسا نزديك كرده و آن را به عنوان زبان راز و نياز ميلياردرهاي مسيحي درآورده و احتمالا ترجمه كتاب عهد قديم در قرن چهارم ميلادي توسط ژروم قديس از زبان عبري به زبان لاتين بخشي از روند مذكور بوده است. بررسي تقابل آراي ژروم قرن چهارمي و فريدريش اشلاير ماخر قرن هجدهم و نوزدهمي در باب ترجمه در محافل ادبي اروپا نشان‌دهنده حساسيت آنها نسبت به تزريق روح و معناي واژگاني زباني انگليسي در ديگر زبان‌هاست.
بديهي است كسي كه در كشوري غير از موطنش تحصيل يا زندگي كرده در گفت‌وگو با هموطنانش گاهي كلمات زبان مادر‌‌ي‌اش را گم كند و براي سهولت گفت‌وگو از واژه خارجي مدد بجويد. اتفاقا اين موضوع اغلب آموزنده است؛ چراكه منجر به يادگيري يك واژه يا اصطلاح خارجي براي شنونده و معادل ايراني آن براي گوينده مي‌شود و بعد از مدتي معاشرت اين دوستان بازگشتي منحصر به فرد به زبان مادري‌شان دارند كه در حوزه فضاهاي هيبريدي و فرهنگ‌هاي هيبريدي يا همان تلفيقي خودمان قابل بررسي است.
مثلا ما دوست فيلمسازي داريم كه دو سال قبل وقتي بنده ايشان را ملاقات كردم سعي مي‌كرد فيلمش را با زبان فارسي خوب معرفي كند. دوست ما تنها دو سال بود كه بعد از سه دهه زندگي و تحصيل در انگلستان به وطنش برگشته بود. سعي و انگيزه‌اش در انتخاب كلمات درست فارسي چنان احترامي در بين حضار برمي‌انگيخت كه چند واژه انگليسي اين سخنراني هم به جان و دل همه نشست. همين دوست عزيز هفته گذشته در حضور دوستي از اهالي تئاتر ايران از يك كلمه آركاييك و فراموش‌شده فارسي كه فقط در نثر جمالزاده مي‌توان يافت، چنان به زيبايي استفاده كرد كه لهجه انگليسي‌‎اش شيرين‌تر و شاخ تعجب روي سر همه‌مان سبز شد. دوستاني ديگر از خانواده معماري و مجسمه‌سازي را هم داريم كه درست‌ترين معادل‌هاي فارسي را براي واژه‌هاي خارجي پيشنهاد مي‌دهند. مثلا دنبال معادل انگليسي واژه پرطمطراق بوديم كه به واژه‌هاي Elegent و Huge يا همان كلمه آركاييك كه من چند سطر قبل پراندم، نزديك شديم. بهتر است وارد حدود سرحدات فرهنگستان زبان فارسي نشويم ولي بد نيست اين دوستان به فكر معادل‌سازي كلمات فارسي آركاييك هم باشند. توجه كنيد كه من كه منتقد استفاده ناضرور از كلمات خارجي هستم از كلمه آركاييك به ناچار دو بار استفاده كرده‌ام چون معادل فارسي‌اش را فقط باستان‌گرايي يافتم كه به نظرم كافي نبود.
در قولي طنز از شاملو در پادكست سفرنامه پادشاه قاجاريه، گفت‌وگوي پادشاه را با ميركوتاه كه كلمات انگريزي مي‌پراند، مي‌شنويم: «در كمال بي‌شرمي گفت، قربان؛ والاّ بلاّ، بعض مطالب معروضه، پِرژِن وُرد ندارد. فرموديم پرژن ورد ديگر چه صيغه‌اي است؟ عرض كرد يعني كلمه فارسي. لگدي حواله‌اش كرديم كه حرام‌لقمه، حالا ديگر فارسي، كلمه فارسي ندارد؟ محل نزول لگد شاهانه را ماليد و ناليد؛ تصدّق بفرماييد، منظور چاكر اين بود كه آن كلمات در فارسي لغت ندارد. محض امتحان سوال فرموديم آن كلمه اول چيست؟ عرض كرد اُلرِيدي. توي شكمش واسرنگ رفتيم كه خُب يعني چه؟ به التماس افتاد كه سهو كردم، يعني جخ، يعني همين حالاش هم. نيت سوء نداشتم، انگريزيش راحت‌تر بود، انگريزي عرض كردم.»
عجيب‌تر آنكه وقتي يك انگليسي‌زبان حرف قاف را گاف تلفظ مي‌كند، براي ما نه تنها عجيب نيست بلكه شيرين هم هست. هنوز سفراي اروپايي بعد از دهه‌ها زندگي در ايران انقلاب را انگلاب مي‌گويند و بعضي اخته‌هاي فرهنگي از اين شيريني تلفظ قند در دل‌شان آب مي‌شود اما همين تلفظ از طرف بنده و همزبانان بنده مايه تعجب مي‌شود و صد البته واج‌هاي چند حرف فارسي در بعضي زبان‌هاي ديگر وجود ندارد و بالعكس.
مرجعيت زبان انگليسي به عنوان حقيقت در محاوره تا جايي پيش رفته است كه خيلي از اخته‌هاي فرهنگي از كلمات انگليسي به قول خودشان به عنوان فكت و سند استفاده مي‌كنند. مثلا اگر بگويي مي‌خواهم براي فلان نمايشگاه سندسازي كنم، شنونده اخته مجاب نمي‌شود بلكه بايد گفت قصد ساخت Documentery دارم.
نكته عجيب‌تر آنكه بسياري از اخته‌هاي فرهنگي نه تحصيلكرده اروپا و امريكا هستند و نه آنجاها زندگي كرده‌اند و اين واژه‌پراني‌هايشان به انگليسي و اهالي فرنگ - فرنچ - بخشي از روياپردازي‌هاي‌شان است.
در وجهي ديگر از اختگي فرهنگي ضميمه كردن متفكران شرق و غرب به گفتارهاي فرهنگي، ادبي، هنري، سياسي و اجتماعي را مي‌بينيم. يادش به‌خير در دوران قبل از كرونا وقتي براي معاشرت با دوستان به كافه‌هاي كريمخان مي‌رفتيم، انگار سر ميز ژان بودريار، ميشل فوكو و آلن بديو مي‌نشستيم و گاتاي گاتاري را با قهوه دلوز مي‌خورديم.
رجوع به آراي ديگران مطلوب و پسنديده است و منجر به توليد افكار مرغوب مي‌شود اما مطلق‌پنداري هر انديشه‌اي به واسطه خارجي بودن آن، چيزي جز عقامت فكري و ادامه استعمارزدگي نيست. البته بنده خودم به واسطه تكرار نام سوزان سانتاگ امريكايي از متهمان اين عقامت فكري هستم ولي باور بفرماييد روي ديگر اين مشكل به مخاطب برمي‌گردد كه تا اسمي خارجي چاشني كلامت نكني، باورت نمي‌كند. فرنچ تئوري يا تئوري فرانسوي نفوذ افكار انديشمندان چپ فرانسوي در محافل دانشگاهي و روشنفكري امريكاست و واضع اين اصطلاح هم خود امريكايي‌ها هستند اما نفوذ همين انديشمندان چپ فرانسوي در ميان روشنفكران معاصر ايران موسوم به چپ نو و سكولار آن‌قدر زياد است كه بعضي از متفكران ايراني در مقالات و كتاب‌هاي گوناگون به نقد اشباع‌‎شدگي روشنفكران مذكور از تئوري فرانسوي پرداخته‌اند.
اين روزها خوشبختانه در فضاي مجازي پادكست‌هايي را مي‌شنويم كه شايع زبان خوب و درست فارسي هستند. همين اواخر پادكستي با عنوان فال حافظ را از منصور ضابطيان شنيدم كه بعد از مدت‌‎ها با شنيدن كلمه عتاب‌آميز چشم و دل و گوش و هوشم روشن شد. البته منصور ضابطيان هميشه نثر تميز و پاكيزه و متواضعي دارد. همين پادكست طنز احمد شاملو هم كه به نقد حضور ناضرور انگريزي در پرشن مي‌پردازد، بسيار شنيدني است. همچنان مي‌توان گفت كه رسانه‌هاي شنيداري مانند پادكست در مقايسه با رسانه‌هاي ديداري از وزن بالاتري برخوردارند. احتمالا اين مهم به نسبت پادكست با راديو برمي‌گردد كه هميشه از مخاطبان فرهيخته‌تري نسبت به تلويزيون برخوردار بوده است.
استفاده از مغز ديگري نيكوست اما انديشيدن با مغز ديگران مذموم است و به توليد فكر و فرهنگ نمي‌‎انجامد. اخته فرهنگي مولد فرهنگ نيست. توليدمثل نمي‌كند. مثل اختگان حرمسرا فقط براي خدمت آماده شده و مصرف‌كننده فرهنگ استعماري است. غافل از اينكه مصرف فرهنگ تماميت‌خواه يك ضدفرهنگ است. استعمار در اينجا به معني تصرف عدواني مملكتي ضعيف ‌است به دست دولتي قوي و غصب اموال و پايمال كردن حقوق و فعال مايشايي او در آنجا. اين كلمه فارغ از معني لغوي آن استفاده شده است.
اما چه بايد كرد؟ آيا بايد مثل فرهنگستان روي بچه ديگري اسم گذاشت و كامپيوتر را رايانه صدا زد؟ در يادداشت‌هايي از احمد شاملو هم واژه رانه را براي اتومبيل مي‌بينيم.
جواب اين سوال را بايد متخصصان حوزه زبان، جامعه‌شناسي و... بدهند و دوباره عرض مي‌كنم كه من حتي از حوزه استحفاظي زبان هم بي‌خبرم چون تخصصم نيست. فقط به عنوان يك شنونده طرح موضوع و سوال كردم.
اما در برخوردي ظريف با اختگي فرهنگي در گفت‌وگوهاي روزمره مي‌توان به شيوه ظرفا روي آورد. ظرفا در قرن سوم هجري قمري كه قرن گذار و تحولات اجتماعي بود، ظهور كردند و تا اواسط قرن پنجم آيين‌شان پابرجا بود. آنان به آراستگي ظاهر و زبان اهميت مي‌دادند و كلامي پاكيزه و پالوده داشتند. آنها با نهايت مهر و ظرافت آلودگي‌هاي كلامي را به گوينده يادآوري مي‌كردند و اين‌گونه به پالايش زبان مي‌پرداختند. ظرفا زبان را يكي از ظرف‌هاي مهم حضور مي‌دانستند و در مراقبت از اين ظرف مي‌كوشيدند. از زبان تميز و آراسته به معرفت مولانا مي‌شنويم: 
«آدمي مخفي است در زير زبان/ اين زبان پرده‌ست بر درگاه جان
چونك بادي پرده را در هم كشيد/ سر صحن خانه شد بر ما پديد»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون