مردم تونس از وعدههاي بيسرانجام سياسيون به ستوه آمدهاند
آيا 25 جولاي فاز دوم انقلاب تونس است؟
نويسنده: العربي صديقي
تنها چند روز پس از اينكه قيس سعيد، رييسجمهوري تونس اقدامش در انحلال پارلمان و عزل نخستوزير را تحت عناويني نظير «شرايط استثنايي» توجيه كرد، آن دسته از افرادي كه در ابتدا اين اقدام را كودتا ناميده بودند، حالا آرامآرام نظر خود را تغيير داده و از موضع سخت قبلي خود دست ميكشند. ديگر در تونس كمتر از كودتا صحبت ميشود. ظاهرا آن مخالفتها و انتقادهاي ابتداي امر محصول شرايط حساس و احساسات در جوش و خروش بود. اما چه خوب يا بد، حالا مردم، احزاب سياسي و جامعه مدني تونس تمايل دارند به رييسجمهوري تونس فرصتي سي روزه بدهند تا شرايط را مديريت كند. اين سي روز زماني است كه خود قيس سعيد بعد از عزل نخستوزير و انحلال پارلمان درخواست كرده بود. اما چرا مردم تونس از موضع اوليه خود عقب كشيدهاند؟ آنچه در تاريخ 25 جولاي در تونس رخ داد، جديدترين معماي اين كشور است. آيا ميتوان گفت كه آن روز نقطه آغاز دومين انقلاب در تونس بوده است؟ يا اينكه اين اتفاقات كاملا از جنسي متفاوت هستند. به نظر ميرسد بسياري از بازيگراني كه روي صحنه سياسي و مدني تونس سرمايهگذاري كردهاند منتظرند، ببينند جنس واقعي قيس سعيد چيست. البته براي برخي از اين سرمايهگذاران تاريخ بيست و پنجم جولاي همچنان تاريخي محسوب ميشود چراكه تونس تا قبل از آن تاريخ در وضعيت بسيار نامناسبي به سر ميبرد. البته سوال مهم ديگري هم وجود دارد و آن اينكه آيا اقداماتي كه سعيد صورت داده اصلاح دموكراسي در تونس است يا اصلاح انقلاب تونس؟ حزب حركات الشعب كه حزبي پانعربي است اعلام كرده بهطور كامل از اقدامات قيس سعيد حمايت ميكند. براي مثال اين حزب اقدامات رييسجمهوري را اقدامي براي اصلاح انقلاب تونس توصيف كرده است. برخي ديگر از اقدامات قيس سعيد با عنوان «نجات» ياد ميكنند. سعيد نيز خودش و اقدامات جديدش را تجسم شعارها و خواستههاي انقلابي ناديده گرفته شده نظير آزادي، عزت و اشتغال ميداند. انقلاب سال 2011 تونس آنگونه كه انتظار ميرفت موجب بروز تغييرات راديكال در نظام سياسي تونس شد. روند دموكراتيك همچنان لرزان بود و عواملي نظير روابط قدرت، هرجومرج و فساد در تونس همچنان بر جاي خود باقي ماند. علاوه بر اين بسياري از نخبگان سياسي تونس كه قبل از انقلاب سال 2011 در قدرت بودند، همچنان جايگاه خود را حفظ كردند و حتي از انقلاب سال 2011 نفع بردند. قيس سعيد اما چهرهاي خارج از دايره نخبگان سياسي تونس است كه قبل از آغاز كمپين انتخاباتياش در سال 2019 در حاشيه دايره قدرت فعال بود. او براي سالها يك بازيگر درجه دو در عرصه سياسي تونس بود و در زمينه تدريس قانون اساسي فعال بوده و در تلويزيون تونس تحليل سياسي ارايه ميكرد. البته او همواره درباره ايدههايش در خصوص چگونگي تغيير كشور و هدايت تونس به سمت دموكراسي و رفاه سخن ميگفت. آن دسته از كساني كه تمايل دارند درباره انگيزههاي سعيد از اقدامات اخيرش بيشتر بدانند كافي است به سخنان و بيانيههاي او در سالهاي 2012 تا 2013 رجوع كنند. در آن زمان سعيد هنوز از قدرت بهرهاي نداشت. براي مثال او در آن سالها گفته بود: «رهبران سياسي سنتي خودشان را ارزان ميفروشند. بايد نظامي جديد از پايين تا بالا ساخته شود كه در اين نظام جوانان در راس كار قرار بگيرند». اگر بيانيههاي گذشته سعيد را مبنا قرار دهيم بايد گفت كه اين امكان وجود دارد كه سعيد براي مدتي هم كه شده، داشته مردم تونس را از شر نظام حاكم ميرهانده و اين دقيقا همان چيزي است كه مردم تونس مدتها در انتظارش بودهاند. و اين اقدام سعيد توجه بسياري از صاحبان قدرت نظير فرماندهان ارتش، وزارت كشور، احزاب سياسي و روساي شركتهاي دولتي را به خود جلب خواهد كرد. البته مشكل اين است كه سعيد همه اين كارها را به تنهايي انجام ميدهد. در واقع او خود را در جايگاه يك رهبر ملي قرار داده است. تونس پيشتر نيز چنين شرايطي را در زمان زينالعابدين بنعلي و حبيب برقويبه تجربه كرده بود و هر دو نفر نتوانستند انتظارات را برآورده كنند. در واقع اقدامات همين دو نفر بود كه به انقلاب سال 2011 تونس ختم شد.
آيا سعيد به دنبال اصلاح دموكراسي است؟
از سال 2011، هسته اصلي سياست در تونس نتوانست روابط خود با رژيم گذشته را قطع كرده و رويكرد مشكلساز و فاسدانه دولت بنعلي را كنار بگذارد. حزب النهضه كه بعد از انقلاب سال 2011 به عنوان قدرتمندترين بازيگر سياسي وارد عرصه سياسي تونس شد نيز از اين مساله مستثنا نيست و اين حزب نيز دست به اشتباهات بزرگي زده است. النهضه در نهايت براي اينكه قدرت خود را بيشتر كند به هر دو حزب ديگر تونس كه زمان بنعلي نيز فعال بودند و در فسادهاي مالي و سياسي دست داشتند، ائتلاف كرد. اين ائتلافها موجب شد كه سايهاي از بياعتمادي بر عملكرد ده سال گذشته اين حزب استوار شده و مردم تونس اعتماد خود را كه در خصوص اين حزب، كنترل پارلمان را در دست داشته باشد، از دست بدهند. او از زمان برگزاري انتخابات سال 2019، به شيوههاي قديمي روي آورد و با حزب قلب تونس به رياست نبيل القروي ائتلاف كرد. القروي در هرحال با اتهامات متعدد فساد مالي روبرو است. اقدامات سعيد موجب شده كه در ذهن مردم تونس تمايزي ميان آنچه النهضه به عنوان ارزشهاي اسلامي تبليغ ميكند با آنچه در عرصه عمل طي سالهاي گذشته در عرصه سياسي انجام داده، ايجاد شود. علاوه بر اين احزاب سياسي تونس از وزارتخانه كليدي اين كشور سوءاستفاده كردهاند. اين اتهام خصوصا در خصوص وزارت دادگستري بسيار شنيده و گفته ميشود كه اين وزارتخانه ذيل نفوذ برخي عناصر سياسي برخي پروندههاي قانوني را كه در آنها اتهاماتي متوجه برخي مقامات عاليرتبه تونس شده بود، معدوم كرده است. اين اتهامات در حال حاضر به دادستان كل تونس بشير اكريمي وارد است و پرونده اتهامات او در دستگاه قضايي تونس در حال بررسي است و خودش نيز معلق شده است. پرونده اكريمي شاهدي بر اين مدعا است كه تونس در كشمكش مبارزه با فساد است. البته اتخاذ موضع بسيار قاطع در روند مبارزه با فساد موجب خواهد شد كه تونس بسياري از منابع انساني و فني خود را از دست بدهد. از سوي ديگر پيمودن مسير مبارزه قاطعانه با فساد كاري دشوار و خطرناك است و ميتواند اين دموكراسي جوان را در گردابي از پروندههاي حقوقي غرق كند. در پايان نيز هيچ اطميناني وجود ندارد كه عدالت در اين كشور برقرار شود. تقسيم قدرت نامتناسب و فلجكننده قدرت بين قواي اصلي تونس نيز يكي ديگر از مشكلات ريشهدار اين كشور بوده و دموكراسي را در اين كشور تضعيف كرده است.
آيا قيس سعيد يك ناجي پوپوليست است؟
در نظام جديد دموكراتيك تونس، احزاب سياسي و سياستمداران، بازي خطرناكي را آغاز كردهاند كه دموكراسي را به خطر انداخته است. از يك سو، آنها سعي ميكنند نظر مساعد افكار عمومي را به سمت خود جلب كنند و سعي ميكنند اين كار را با به خدمت گرفتن و جلب حمايت كساني انجام دهند كه اتفاقا نظرات همانها بيشترين تبعات و آسيبهاي سياسي را به جاي گذاشته است. و از سوي ديگر تنها لبخند به لب آوردند و مدعي حمايت از حقوق مردم شدند اما در واقع نظرات همان مردمي را ناديده گرفتند كه ادعاي حمايت از آنها را داشتند. نتيجه اين شده كه بيشتر معترضان همان مردمي هستند كه زماني به حمايت از سياستمداران خود پرداخته بودند و حالا ممكن است ديگر اساسا پاي صندوقهاي راي حاضر نشوند چراكه نتيجه انتخاب و مشاركتشان در انتخابات را براي زندگي روزمرهشان مضر ميبينند.
در چنين شرايطي قيس سعيد از اين پارادوكس استفاده كرده و زير ميز زده و خود را به عنوان كسي كه ميتواند انقلاب تونس را در مسير درست خود قرار داده و دموكراسي را در اين كشور برقرار كند، مطرح كرده است. اگر او هم نتواند به وعدهاش عمل كند، مردم تونس او را نيز كنار خواهند زد. و از اينجا به بعد ممكن است شاهد ورود به فاز دوم انقلاب تونس باشيم. منبع: الجزيره