• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5039 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۱۰ مهر

رماني كه به شعر نزديك مي‌شود

جمال ميرصادقي

رمان و داستان كوتاه غِنايي، داستاني است كه در آن شيوه روايت قراردادي تحت‌الشعاع ارايه افكار دروني، احساسات و حال و هوا قرار مي‌گيرد. بر طبق نظر رالف فريدمن (1880-1995)، پژوهشگر ادبي انگليسي، رمان غِنايي مواد و مصالح داستان (از قبيل شخصيت‌ها، پيرنگ و صحنه‌ها) را به الگوهاي تصويري تغيير شكل مي‌دهد. در اين نوع اثر كه با ويژگي‌هاي شناخته‌شده داستان، همخواني ندارد و بيگانه به نظر مي‌‌آيد و درعين‌حال به شيوه‌اي خصوصيت‌هاي اصلي داستان در آن محفوظ مي‌ماند، داستان و شعر به هم مي‌رسند. به‌عبارت‌ديگر، اثر هم ويژگي‌هاي داستان را دارد و هم خصوصيت‌هاي شعر را و شيوه روايت در مرز ميان شعر و داستان معلق است. از نمونه‌هاي فارسي آن رمان «بوفِ كور» اثر صادق هدايت است. آذر نفيسي در مقاله‌اي با عنوان «دريافتي از بوف كور» به نظر فريدمن درباره «رمان غِنايي» اشاره كرده است.
«فريدمن در بحث آثار هرمان هسه، آندره ژيد ويرجينيا وولف به تحليل نوعي از رمان مي‌پردازد كه آن را «رمان غِنايي» مي‌خواند، رماني كه در اساس به ساختار شعر نزديك مي‌شود، تسلسل خطي زمان را مي‌شكند، تصوير را جايگزين واقعه يا حادثه مي‌كند، از ديالوگ (گفت‌وگو) و عمل دور مي‌شود و به مونولوگ (تك‌گويي) به‌صورت بيان خاطرات، يادداشت روزمره و غيره نزديك. چنين رماني از پيرنگ داستاني بهره مي‌جويد. براي پيوند حوادث تصويري داستان، دو حالت متفاوت شاعرانه و داستاني، در چنين داستاني نوعي تناقض و كشش را ايجاد مي‌كند.» در رمان «موج‌ها» يا «خيزاب‌ها» اثر ويرجينيا وولف، نويسنده انگليسي كه فريدمن از آن با عنوان رمان غِنايي ياد مي‌كند، زندگي شش دوست از دوران كودكي تا پيري تصوير مي‌شود. وولف شيوه روايت بي‌اندازه پيچيده‌اي خلق كرده است كه در آن هر شخصيت در آينه ذهن پنج شخصيت ديگر منعكس مي‌شود و اين تصوير چندگانه دوباره در آينه بزرگ‌تري كه همان رمان باشد، بازتاب مي‌يابد. نويسنده در هر فصلي، از طريق آنچه شخصيت‌ها درباره خودشان مي‌گويند، اطلاعاتي به ما مي‌دهد و در ميان فصل‌ها، تأثيرات نور و هوا و منظره، به‌خصوص موج‌ها را كه به ساحل مي‌كوبند و برمي‌آيند و فرو مي‌روند، توصيف مي‌كند و هر صحنه‌ آينه‌اي است كه تصويرش را در آينه ديگر منعكس مي‌كند. اين شيوه روايت توصيفِ ميان فصل‌ها، شخصيت‌ها را در طي زندگي‌شان نشان مي‌دهد و ضرب‌آهنگ (ريتم) رمان را به وجود مي‌آورد.
فريدمن با همه ويژگي‌هايي كه براي شيوه روايت داستان غِنايي برمي‌شمرد، درنهايت معتقد است كه انواع گوناگون «داستان غِنايي» مانع از تعريف دقيقي براي شكل آن مي‌شود و مرزهاي آن را به‌سادگي نمي‌توان ترسيم كرد. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون