آيا كنفرانس آب و هوايي گلاسكو در رسيدن به اهداف خود موفق بود؟
نسيم برنجي٭
نشست گلاسكو به پايان رسيد و توافقي بر سر كاهش خطرات تغييرات اقليم در اجلاس موسوم به كاپ26 در گلاسكو انجام شد كه اين توافق، اولين معاهده اقليمي است كه بهطور مشخص و صريح در مورد كاهش مصرف زغالسنگ، (مهمترين عامل گازهاي گلخانهاي) بحث كرده است و در واقع تمركز اصلي اين نشست بر سر كاهش مصرف زغالسنگ بود. همچنين قولهايي در خصوص كمكهاي مالي به كشورهاي در حال توسعه در زمينه طرح انرژيهاي تجديدپذير داده شد. اما اين توافقها اساسا براي هدف اصلي يعني محدود كردن ميزان دماي زمين به 1.5 درجه سانتيگراد كافي نيست، چراكه توافقي بر سر «ترك» مصرف زغالسنگ صورت نگرفت و پاراگراف سيوششم از پيشنويس اول توافقنامه، بسيار بحثبرانگيز شد. اين بند از پيشنويس اول به «حذف يارانههاي سوخت فسيلي» اشاره داشت كه در لحظات آخر با اعتراض صادقانه هند به اين پاراگراف تغيير يافت و در توافق نهايي به جاي حذف كامل يارانهها تصميم به «كاهش تدريجي» يارانههاي سوخت فسيلي گرفته شد.
بنابراين در مورد موفقيت يا شكست اين نشست اقليمي نظرات متفاوتي وجود دارد، برخي اساسا حل مشكلات اينچنيني را از طريق همكاري و مذاكرات ديپلماتيك غيرممكن ميدانند و معتقدند كه اين نشستها و كنفرانسها راه به جايي نخواهد برد و تنها يك نمايش سياسي است. اما در مقابل، گروهي ديگر از صاحبنظران بر اين باورند كه براي حل معضلات اقليمي جهان ميتوان از طريق همكاري و تعامل كشورها با يكديگر به نتايج و دستاوردهاي مهمي رسيد. بر اين مبنا به چند مورد از استدلالهاي مدافعان و مخالفان نشست گلاسكو اشاره ميكنيم. موافقان بر اين باورند كه اساسا وجود چنين نشستهايي از نبودشان بسيار بهتر است اگر مشكل و معضلي وجود دارد حداقل ما ميتوانيم با برگزاري كنفرانسهاي بينالمللي آن را در سطح جهاني مطرح و اين مساله را به يك مطالبه جهاني تبديل كنيم، تا پيش از اين صرفا دانشمندان محيط زيست و فعالان اين حوزه بودند كه دغدغه تغييرات اقليمي را داشتند و مقالات علمي منتشر ميكردند اما امروز با همكاري كشورها و برپايي نشستي مثل گلاسكو بحث مقابله با تغيير اقليم و كاهش مصرف سوختهاي فسيلي يك مطالبه جهاني شده است، به مدد همين نشستها و كنفرانس است كه امروز آگاهيسازي در سطح جهاني انجام شده و حتي توجه بسياري از نوجوانان و جوانان به دغدغههاي زيست محيطي جلب شده است، بنابراين يكي از دستاوردهاي اين نشست آگاهسازي اذهان جهاني است. وقتي شهروندان يك كشور دغدغه خطرات تغيير اقليم داشته باشند مسلما رهبران سياسي خود را در اين زمينه پاسخگو خواهند دانست و احزاب سياسي بايد براي اين مطالبه مردمي برنامههايي ارايه دهند تا بتوانند در كارزارهاي انتخاباتي خود از آن استفاده كنند. نكته مثبت ديگري كه مدافعان نشست گلاسكو مطرح ميكنند، اين است كه اين نشست براي اولينبار بر بحث كاهش مصرف سوخت زغالسنگ تمركز كرده و در اين زمينه كشورهاي جهان را متعهد ساخته است. اگر چه اين تعهدات لازمالاجرا نيستند اما به هر حال يك فشار بينالمللي را متوجه اين كشورها خواهد كرد و براي كشورهايي كه به تعهداتشان عمل ميكنند يك اعتبار بينالمللي لحاظ خواهد شد و در نهايت توافقهايي كه در زمينه كاهش گازهاي گلخانهاي، زغالسنگ، آلاينده متان و جنگلزدايي امضا شد از دستاوردهاي اين نشست محسوب ميشود كه كشورهاي بزرگي مثل برزيل و اندونزي آنها را امضا كردهاند.
و اما مخالفان نشست گلاسكو ايرادات مهمي را به اين كنفرانس بينالمللي وارد ميدانند، يكي از مهمترين چالشهايي كه آنان مطرح ميكنند، اين است كه تعهداتي كه كشورها در اين نشست امضا ميكنند، ضمانت اجرا ندارد و اگر كشورها به تعهداتشان عمل نكنند هيچ كيفر و مجازاتي متوجه آنها نخواهد بود و همچنين از آنجايي كه ضمانت اجرايي بر تعهدات وجود ندارد، سازوكاري هم براي بازرسي و نظارت بر روند اجراي تعهدات تعريف نشده است تا بر اساس آن مشخص شود كه كشورها به چه صورتي و چه ميزان بر تعهداتشان پايبند بودهاند. لذا امضاي اين توافقات ارزش چنداني ندارد و نميتوانيم به اجراي تعهدات اميدوار باشيم.
نكته ديگري كه مخالفان مطرح ميكنند، اين است كه صرفا نبايد دولتها در اين كنفرانسها متعهد شوند، بلكه بازيگران ديگر به خصوص صاحبان صنايع نيز بايد همراه دولتها حاضر باشند. تا زماني كه صاحبان سرمايه و صنايع خصوصي در كنار دولتها حاضر نباشند، اين نشستهاي اقليمي نتيجه نخواهد داشت، چراكه صنايع خصوصي مثل صنايع خودروسازي در كشورهاي مختلف سهم عمدهاي در تغييرات اقليمي دارند كه اگر در اين كنفرانسها شركت نكنند و متعهد نشوند، نميتوانيم به نتايج همكاري صرفا دولتها اميدوار باشيم. همچنين چالش ديگر نشست گلاسكو بحث عدم توجه كافي به كشورهاي در حال توسعه بود، در اين كنفرانس، كشورهاي توسعه يافته مسووليت تاريخي خود را به حد كافي برعهده نگرفتند و توجه چنداني به حمايت از كشورهاي آسيبپذير نكردند. كشورهاي در حال توسعه در واقع قربانيان تغييرات اقليمي هستند و بيشترين آسيبها و خسارات را متحمل ميشوند و توان كافي نيز براي مقابله با خطرات تغيير اقليم را ندارند، لذا اين كشورها نيازمند كمكهاي مالي و تكنولوژيكي كشورهاي توسعه يافته هستند. اگرچه در اين نشست توافقي مبني بر پرداخت 100 ميليارد دلار به كشورهاي فقير صورت گرفته است، اما خلف وعده در پرداخت و ناكافي بودن اين مقدار مشكلات كشورهاي فقير را حل نميكند و مادامي كه حمايت لازم از كشورهاي درحال توسعه صورت نگيرد، نميتوانيم از آنها انتظار داشته باشيم سوبسيد سوخت فسيلي را حذف كنند در حالي كه آنها همزمان بايد با فقر و گرسنگي در كشورشان مبارزه كنند.
* دانشجوي كارشناسي ارشد روابط بينالملل دانشگاه تهران