فعالان و اعضاي تشكلهاي دوستدار طبيعت، در نامهاي خطاب به رييس سازمان حفاظت محيط زيست، خواستار توقف هر چه سريعتر مالچپاشي در طبس شدند
مالچ پاشي پرحاشيه در جوار زيستگاه يوز آسيايي
فرناز حيدري
به دنبال مالچپاشي در جوار پناهگاه حيات وحش نايبندان طبس، برخي تشكلهاي زيست محيطي و انجمنهاي دوستدار طبيعت در نامهاي خطاب به علي سلاجقه، رييس سازمان حفاظت محيط زيست ضمن انتقاد صريح آن را اقدامي غيرقابل دفاع و غيركارشناسي عنوان كرده و خواستار توقف هرچه سريعتر آن شدند. فعالان محيط زيست ميگويند اين كار در جوار پناهگاه حيات وحش نايبندان طبس؛ يكي از مهمترين زيستگاههاي يوز آسيايي در مسير طبس به يزد انجام شده، حال آنكه يوزها جهت دسترسي به منابع غذايي و آب در آن تردد دارند و هرگونه اقدام از جمله مالچپاشي ميتواند به ضرر اينگونه نادر و در حال انقراض باشد.
عليرضا نصرآبادي، مديركل منابع طبيعي و آبخيزداري خراسان جنوبي روز شنبه 22 آبان ضمن اشاره به پروژه مالچپاشي در 963 هكتار از كانون فرسايش بادي شهرستان طبس گفت كه در ساليان گذشته به دليل حركت شن و ماسههاي روان تعداد زيادي تصادف در محور طبس- يزد اتفاق افتاده و پروژه اخير هم با هدف كاهش تصادفات جادهاي و حفاظت از جان و مال مردم اجرا شده است. او همچنين اشاره كرد كه تاكنون در هيچ نقطهاي از استان پروژه مالچپاشي نداشتهايم و از اين پس هم نخواهيم داشت. اداره كل منابع طبيعي و آبخيزداري خراسان جنوبي در پاسخ به نگرانيهاي مطرح شده جوابيهاي منتشر كرده كه در آن از اين پروژه به عنوان تنها گزينه قابل اجرا در راستاي حفاظت از زيرساختهاي ارتباطي استان (جاده طبس-يزد و خط ريلي شرق) نام برده شده. در عين حال به كاشت و استقرار گياه و نهالكاري در 225 هكتار از عرصه هم اشاره شده است.
حسن اكبري، سرپرست معاونت محيط زيست طبيعي و تنوع زيستي سازمان محيط زيست نيز روز يكشنبه 23 آبان اعلام كرد كه مجوزي براي مالچپاشي به سازمان جنگلها داده نشده و تنها در سال 1399 اعتباري براي مالچپاشي در اختيار سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري قرار گرفت و بنا شد از سازمان محيط زيست هم مجوز گرفته شود، اما مالچپاشي انجام نشد.
انتقادهاي محيطبان پيشكسوت طبس
بهمن نجفي، محيطبان پيشكسوت پناهگاه حيات وحش نايبندان طبس در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد: «من نهتنها طي سي و چند سال خدمت رسمي بلكه حتي در تمام 12 سال بعد از خدمت هم در عمليات ميداني بررسي وضعيت يوز ايراني مشاركت داشتهام. در حواشي و داخل زيستگاههاي يوز مانند محدوده ريگ شتران جز روندهاي طبيعتپسند از جمله نهالكاري و كار تثبيت شن طبيعي نميتوان كار خاص نتيجهبخش سريعي انجام داد كه دردي را دوا كند. متاسفانه زماني كه در چنين گذرگاههايي خطوط ريلي و جادهكشيهاي جديد مسيريابي ميشود، بايد امور زيربنايي و پيشگيريكننده هم لحاظ شود در حالي كه بهرغم توصيههايي كه معمولا دستگاههاي مربوطه مورد استعلام در رابطه با رعايت ضوابط و نتايج ارزيابيهاي لازم اعلام ميكنند، بعضا به هر دليلي كار به درستي انجام نميشود و بعد از سالها كه مشكلات عدم رعايت ضوابط خودنمايي ميكند، تازه به فكر رفع مشكل ميافتند.»
او در پاسخ به اين سوال كه گفته شده مالچپاشي در داخل پناهگاه حيات وحش نايبندان و زيستگاه يوز نبوده، ميگويد: «يوزپلنگها حيواناتي با منطقه زيستي محدود نيستند، طي 30 الي 40 سال كار اجرايي پژوهشي و حفاظتي در زيستگاههاي مختلف يوز به كرات و البته به صورت مستند براي ما ثابت شده كه يوزهاي توران، نايبندان، يزد و راور حتي در شمال و جنوب كوير مركزي هم براي ادامه بقا در حركت و رفت و آمد هستند. برخي يوزهاي نايبندان، يزد، سياهكوه اصفهان و توران در زيستگاهها در حال جابهجايي هستند چنانچه در يك مورد آزمايش نمونه مدفوع از يوزهاي نايبندان نشان داد كه آثار قبلي آن در توران بوده و يوزها در طولانيمدت از كريدورهاي حواشي پناهگاهها و مناطق حفاظت شده و گاه حتي از محلهاي عبور و مرور غيرزيستگاهي براي مهاجرت استفاده كردهاند. اين پديده در مناطق شمالي و شمال غربي پناهگاه بيشتر هم اتفاق ميافتد چنانچه بارها مردم بومي، مسافران و كارگران معادن با گزارشهاي موثق به ما نشان دادهاند كه يوزها از پشت بادام تا نزديك طبس رفته و بازگشتهاند حتي خود من شاهد بودهام كه آثار حركت آنها از خروجيهاي پناهگاه حيات وحش نايبندان به سمت زيستگاههاي رباط پشت بادام بوده و در اين مسير دام هم البته تردد دارد. اين محلها و گذرگاهها براي عبور و مرور حيات وحش و مهاجرت آنها ضروري هستند. حيواناتي مانند يوز از اين گذرگاهها براي جفتيابي يا مهاجرتهاي ضروري در زمانهايي مانند خشكسالي استفاده ميكنند. در زمان خشكسالي طبيعي است كه علفخواران و به تبع آن گوشتخواران براي طعمهيابي مهاجرت كنند اما ما در مقابل با دخالت در طبيعت همه اين گذرگاهها را برهم زدهايم. من محيطبان ادعاي تخصص در اين زمينه ندارم اما ماموريتهاي زيادي را در حدود 40 سال با متخصصان سازماني داخلي و خارجي در چنين صحراهايي گذراندهام و از طبيعت هم بسيار آموختهام. حدود 50 سال قبل اين جاده خاكي بود و از بعد آسفالت شدن آن تصادف ناشي از حركت ماسه بادي را به ياد ندارم، شايد هم مواردي بوده كه من اطلاع ندارم اما تصادفاتي كه به خاطر تردد شترهاي بيساربان حادث شده را فراموش نكردهايم. بارها در اين مورد هشدار داده شده اما نه شترها در حواشي مسيرهاي پرخطر جادهاي يزد- طبس، كرمان و عشقآباد به تپه طاق و مرز درونه داراي ساربان هستند و نه مانعي در كيلومترها مسير و محل عبور شترها نصب شده حال آنكه شترهاي بيساربان همچنان باعث تصادف ميشوند.»
نجفي ميگويد كه حتي دستكم چند پل زيرگذر با چند كيلومتر فنس هدايتي به ويژه در محلهاي عبور حساس وحوش نادري مانند يوزپلنگ هم نصب نشده: «اگر حداقل 2 سفر در زمان بادهاي شديد صحراي طبس به منطقه داشته باشيد، متوجه ميشويد كه مالچها در اين شرايط در اندك زماني به زير ماسه ميروند و مدفون ميشوند و شايد حتي باد بعدي آنها را در خود جاده نمايان كند. اين كار از نظر من كه چندين سال است در منطقه زندگي و كار كردهام؛ نافرجام است و ميتواند در صورت بارش كم، جلوي رويش گياهان را هم بگيرد. اينها را درسهاي آكادميك نميگويد، بلكه كلاسهاي شبانهروزي گذراندن در كنار ماسهها و مشاهده سالها تكرارهاي خشكي و ترسالي، پربادي و كمبادي در كوير به ما آموخته است.»
مالچ نفتي؛ سادهترين و پرخطرترين روش مهار كانونهاي گرد و غبار
اداره كل منابع طبيعي و آبخيزداري خراسان جنوبي در جوابيه خود گفته كه نوع خاك پوش استفاده شده در اين پروژه از نوع پايه آبي (امولسيوني) بوده كه به دليل تاثير سريع و آني و قابليت استفاده در زمان كوتاه و اثرات منفي بسيار كمتر، انتخاب شده و حداكثر زمان ماندگاري اين مالچ هم ۲۴ ماه بوده و پس از آن تجزيه ميشود اما فعالان محيط زيست ميگويند هنوز نوع مالچ بهطور دقيق مشخص نيست.
وحيد جعفريان، مديركل دفتر امور بيابان سازمان جنگلها و مراتع كشور هم در گفتوگو با شبكه مثبت سلامت در پاسخ به اين سوال كه مالچ به عنوان يك فرآورده نفتي براي طبيعت مضر است، گفت: «هر مادهاي چه از نظر زيبايي منظر و چه از نظر تاثيرات كوتاه، ميانمدت و بلندمدت ميتواند در اين حوزه اثرگذار باشد. مالچ هم با همان پايه آسفالتي كه در شهر و جادهها استفاده ميشود، ميتواند اثراتي داشته باشد البته سنجش اين اثرات قابل تدقيق است كه در مطالعهاي با پژوهشكده شركت نفت در حال كار روي آن هستيم. در حال حاضر با ملاحظاتي كه در نظر گرفتهايم، اين سطوح به كمتر از يكهزارم عرصههاي تحت تاثير فرسايش بادي تقليل داده شده.»
اين در حالي است كه مريم محمديروزبهاني، استاديار دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه اسلامي واحد اهواز در مورد اثرات زيست محيطي مالچ نفتي به «اعتماد» ميگويد: «بهطور كلي با توجه به آناليزهايي كه روي مالچ نفتي صورت گرفته و آلايندههاي متفاوتي كه در آن وجود دارد از جمله فلزات سنگين و تركيبات مختلف نفتي كه بهطور قطع محيط را تحتتاثير قرار خواهد داد، شكي نخواهد بود كه ريزش مالچ نفتي در مناطق طبيعي مشكلات بسيار زيادي را ايجاد خواهد كرد. درست است كه در مناطق زيادي از ايران شاهد هستيم كه به دليل بافت دانهاي خاك و ماسهاي بودن، چسبندگي وجود ندارد و به واسطه كمترين وزش باد گرد و غبار در منطقه ايجاد ميشود، اما براي حل آنها نبايد لزوما سراغ سادهترين و پرخطرترين روش ممكن رفت. بله اين مشكلات وجود دارد اما اينكه بخواهيم يك مشكل را حل كنيم و مشكلات ديگري را اضافه كنيم، هنر نيست. در اين نوع پروژهها بهتر است كه از متخصصاني دعوت به همكاري شود كه روي مالچهاي طبيعي و بيولوژيك كار كردهاند تا دستكم از مالچي استفاده كنند كه حداقل اثرات زيست محيطي را در منطقه داشته باشد. اين حساسيتها بالاخص در مناطقي اهميت دارد كه احتمال حضور گونههاي باارزش مانند يوز آسيايي است، حتي در مناطقي كه گونههاي جانوري و گياهي آن هم جزو گونههاي در معرض خطر نيستند، بايد ملاحظات زيست محيطي را جدي گرفت و تحت هيچ شرايطي از مالچ نفتي استفاده نكرد، چراكه مالچ نفتي ميتواند اكوسيستم را بهطور كامل به سمت عدم تعادل سوق دهد. مالچ نفتي به دليل اثراتي كه روي بافت خاك دارد، منافذ خاك را تحتتاثير ميگذارد و بدين طريق اكسيژنرساني به سطوح مختلف خاك مختل ميشود. از طرفي، باعث كشته شدن ميكروارگانيسمهاي خاك ميشود و بدين طريق تمامي موجوداتي كه داخل خاك هستند يا از بين ميبرد يا در درازمدت روي آنها اثر خواهد داشت.»
محمديروزبهاني ميگويد: «در علم بومشناسي هميشه به دنبال اين هستيم كه تمامي اجزاي اكوسيستم را باهم حفظ كنيم، چون اگر تنها يك جزء را از بين ببريم، تمامي اكوسيستم دچار اختلال ميشود. مالچ نفتي نهتنها حيات وحش بلكه حتي گياهان منطقه را هم تحتتاثير قرار ميدهد. مالچ نفتي اثرات مستقيم و غيرمستقيم دارد و موضوع انتقال آلايندههاي موجود در مالچ چيزي نيست كه بتوان به سادگي از كنار آن رد شد. آلايندههاي موجود در مالچ نفتي از جمله فلزات سنگين و هيدروكربنهاي نفتي بر اثر تغييرات فيزيكي و شيميايي محيط به واسطه تغييرات دما، هوازدگي، بارندگي، تغيير pH و ... وارد محيط شده و در يك جا هم نميماند. در نهايت هم آلايندههاي مذكور به واسطه پديده تجمع بيولوژيكي وارد بافتهاي متفاوت گياهي و جانوري خواهند شد و حتي اين قابليت را دارند كه چرخه غذايي را تحت تاثير قرار دهند. اين اثرات سوء به حدي جدي است كه باعث شده هيچ وقت متخصصان محيط زيست استفاده از آن را توصيه نكنند. روشهاي زيادي است كه ميتواند جايگزين استفاده از مالچ نفتي شود و مالچ نفتي صرفا سادهترين و پرخطرترين روشي است كه ميتواند براي مهار كانونهاي گرد و غبار مورد استفاده قرار گيرد.»