بلوف غرب و عدم تعجيل ايران
احمد شيرزاد
در آستانه از سرگيري مذاكرات ايران و 1+4 و امريكا در وين اتريش، من تصور ميكنم كه در سمت ايران اراده كافي براي دستيابي توافق وجود دارد. اما اين اراده به گونهاي نيست كه با عجله يا از سر اضطرار باشد. آنطوركه از جميع شواهد برميآيد، تصميم استراتژيكي كه در سطوح بالاي نظام و با هماهنگي دولت جديد گرفته شده است اين است كه ما در مذاكرات مشاركت كنيم، حداقل امتياز را بدهيم و حداكثر امتياز را بگيريم، اما قطعا مذاكره را به نتيجه برسانيم. به نظر من شواهد حاكي از چنين تصميمي در نظام جمهوري اسلامي ايران است. قرار هم نيست مذاكرهكنندهها از سر ماجراجويي حرفي بزنند يا شعارهاي غيرعملي بدهند و بدون توجه به اثر حرفهايشان بر نتيجه مذاكرات اظهارنظري مطرح كنند. همين آقاي باقريكني كه الان مذاكرهكننده ارشد جمهوري اسلامي ايران است، در دوران سعيد جليلي هم مذاكرهكننده ايران بود، آن زمان دستكم در سطح تيم مذاكرهكننده ارادهاي براي موفقيت مذاكرات وجود نداشت اما شرايط كاملا تغيير كرده است و واقعا تيم مذاكرهكننده كنوني، اگرچه تحت مديريت همان فرد به مذاكرات رفته است، اما قصد دارد كه نتيجه بگيرد. موضع ايران اين است كه از سر اضطرار تن به هيچ توافقي نميدهيم. آنچه غربيها ادعا ميكنند كه اگر تا فلان زمان توافق حاصل نشود، برجام از بين ميرود يا مذاكرات بينتيجه ميشود، فكر ميكنم تا حد زيادي بلوف است. غربيها هم راهحل ديگري به جز توافق ندارند. قدرتهاي غربي با احاطه رسانهاي كه دارند، سعي ميكنند جوسازي كنند و فشار بيشتري به طرف ايراني وارد كنند تا امتياز بگيرند؛ وگرنه دليل خاصي وجود نداشت كه اين اظهارنظرها را به فضاي رسانهاي بكشانند. همين كشيدهشدن اين اظهارنظرها به رسانهها، نشان ميدهد كه اين اظهارات به بلوف نزديكتر است. بعيد است رويدادي در آينده نزديك پيش رو باشد كه باعث شود كل ميز مذاكرات روي هوا برود و گفتوگوها در مورد احياي توافق متوقف شود. برخي از اقداماتي كه دولت امريكا در آستانه برگزاري مذاكرات انجام ميدهد، از جمله اعلام تحريمهاي جديد عليه ايران، قطعا تاثير منفي بر جو مذاكرات ميگذارد. اين اقدامات حاكي از اين است كه كماكان ميخواهند از سر قدرت و قلدري مساله را حل بكنند. اين رويكرد در دوره ترامپ امتحان خود را پس داده است و قطعا موفق نميشود. هيچ بعيد نيست كه يك دوره ترامپيسم در پيش رو باشد. تصميمگيران ارشدي كه امروز براي مذاكرات سياستگذاري ميكنند، قطعا چنين احتمالي را در بازگشت رويكرد ترامپي به سياست خارجي امريكا، پيشبيني كردهاند و مد نظر قرار دادهاند. واقعيت اين است كه اگر فرض كنيم هر نتيجهاي از وادار كردن ايران به عقبنشيني در دوره ترامپ گرفته باشند، همان نتيجه را بار ديگر با تكرار همان عملكرد خواهند گرفت، قطعا اگر چنين اتفاقي رخ دهد و رويكرد فشار حداكثري در دولت جديد هم تقويت شود، در داخل كشور مشكلات و تنشهاي زيادي ايجاد ميشود، به همين دليل ايران به هيچوجه به استقبال چنين شرايطي نميرود. اما من احساس نميكنم كه تحريمهاي اخير به معناي اين باشد كه تصميم قطعي براي بازگشت به دوران ترامپ گرفته شده باشد و بيشتر به معناي نمايش دادن اين است كه امريكا هنوز فرصت ادامه و تقويت رويكرد دولت قبلي را دارد. در شرايط فعلي معتقدم كه ضمن اينكه قطعا اقدامات امريكا از جمله اعلام تحريمهاي بيشتر قابل اعتراض است، اما بهتر است كه از كنار آن با بياعتنايي عبور كرد تا در مذاكراتي كه جريان دارد، بتوان به نوعي دست امريكا را براي تشديد اين اقدامات بست. به هر حال لازم است در شرايطي كه طرف مقابل تبليغات و جنگ رواني را در پيش گرفته است، طرف ايراني تلاش كند فضاي رسانهاي را كنترل و افكار عمومي را به درستي هدايت كند. معتقدم كه هر نوع تلاش نامتعارف و نامنطبق با روال قبلي ممكن است نتيجه معكوس دهد. گاهي پيش ميآيد كه اگر در آينده اقدامات پيشينمان را ارزيابي كنيم، به اين نتيجه برسيم كه اي كاش رويكرد ديگري در پيش گرفته بوديم، اما در حال حاضر بهتر است كه روند فعلي حفظ شود و انحراف عمدهاي از خط سير كنوني از جمله در اظهارنظرها و اقدامات صورت نگيرد. به نظرم دولت، دستگاه سياست خارجي و مذاكرهكنندگان بايد در كوتاهمدت در سطح تبليغات رسانهاي داخل و خارجي به روندي كه داشتند، ادامه دهند.
قطعا ميان ديدگاه من و امثال من با ديدگاه دولت كنوني، تفاوتهاي عمدهاي وجود دارد و قطعا با تكتك حرفها و سياستهايي كه از سوي دولت و دستگاه سياست خارجي پيگيري و دنبال ميشود، موافق نيستيم. اما نگراني اصلي در شرايط كنوني اين است كه هر رفتار غيرمتعارفي نتيجه معكوس ميدهد و باعث ميشود افكار عمومي سيگنال غلط بگيرد.
در چنين شرايطي مذاكرهكنندگان و دستگاه سياست خارجي بايد از حرفهاي غيرمتعارف و هيجاني اجتناب كنند. به عنوان يك ناظر سياسي معتقدم كه اين دولت بايد از برخي اقدامات اجتناب كند. اگر در داخل كشور خيلي عليه غربيها شعار بدهند فضاي منفي ايجاد ميكند و بلافاصله افكار عمومي داخل كشور دچار نگراني ميشود. نخستين اثر اين نگرانيها را ميتوان در بازار ارز و دلار مشاهده كرد. اگر هم جوري وانمود كنند كه به توافق رسيدهايم يا حتما به توافق خواهيم رسيد، اين هم يا ممكن است كه با ناباوري عمومي مواجه شود، يا سطح عمومي را پايين ببرد و باعث توهمات انتظاراتي در افكار عمومي شود. در نتيجه من معتقدم كه همين حرفهايي را كه تاكنون دولت در مورد سياست خارجي و مذاكرات زده است، ادامه بدهد. هر چند كه من روي خيلي از اين حرفها ممكن است نقد داشته باشم و با آنها مخالف باشم، اما معتقدم كه انحرافهاي ناگهاني و اقدامات و اظهارنظرهاي هيجاني، ميتواند آثار بسيار بدي را بر افكار عمومي داشته باشد.