• 1404 شنبه 20 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5094 -
  • 1400 پنج‌شنبه 18 آذر

دوگانگي اجتماعي در كشورهاي توسعه‌يافته

فريدون مجلسي

آغاز بحث آثار سياسي دوگانگي اجتماعي، به ديدگاه آمارتيا سن در پاسخ به بحث برخورد تمدن‌‌هاي هانتينگتون بازمي‌گشت كه برخورد تمدن‌ها را بهانه‌اي برتري‌طلبانه و تا حدي نژادپرستانه مي‌داند و معتقد است كه تقسيم‌بندي جهان از زاويه ديد دوگانگي تمدني و برتري شيوه‌هاي تمدن امروزي غربي در مقايسه با شيوه‌هاي زندگي ملل ديگر واقع‌بينانه نيست. به عبارت ديگر برخورد ميان شيوه‌هاي بومي با شيوه‌هاي رايج بين‌المللي يا از ديد هانتينگتون غربي ربطي به درگيري تمدني در سطح بين‌المللي ندارد، بلكه به تفاوت در سطوح توسعه فرهنگي در همه جوامع بستگي دارد و اين اختلاف اولا امري تازه نيست، محلول تحولات اجتماعي تاريخي است؛ ثانيا، در زمان حاضر هم با بروز بيشتر به دليل سرعت تحولات اجتماعي در درون همه جوامع وجود دارد كه در برخي به‌طور نسبي به سلطه سياسي شيوه‌هاي سنتي انجاميده و ايجاد ناسازگاري‌هايي با شيوه‌هاي رايج در جوامع ديگر نموده است و در ساير جوامع نيز به‌طور كم و بيش در ستيز با شيوه‌هاي حاكم وجود دارد و گاه به دلايلي فرصت مي‌يابد و پيروز مي‌شود كه بستگي به آگاهي نسبي توده‌هايي دارد كه بيشتر به‌طور تاريخي براي خود نقش سياسي و اجتماعي قائل نبودند و اكنون با تعصبات و گاه خشونت‌هايي خواهان حضور بيشتر در عرصه حاكميت هستند. چنين كشمكشي امري تاريخي است. سركوب مسيحيت در روم گرچه به سلطه مذهبي مسيحيت انجاميد اما با همراهي كليسا و دربار بار ديگر حاكميت در اختيار نخبگان پيراموني قدرت حاكم قرار گرفت. حتي زماني كه با توسعه فرهنگي و فلسفي به شورش قرن هفدهمي جمهوري‌خواهانه كرامول در انگلستان يا به انقلاب پايان قرن هجدهم در فرانسه انجاميد بار ديگر اليت پيراموني حاكميت سلطه يافتند، اما هربار سهم بيشتري نصيب عامه‌اي شد كه در توسعه فرهنگي شريك مي‌شدند. اتفاقا در امريكا اثربخشي اين تحولات اروپايي به سود نخبگاني بود كه بر پايه آن با انتشار اعلاميه حقوق بشر و قانون اساسي مبتني بر آزادي بيان سلطه يافتند و حكومت خود را تشكيل دادند و اتفاقا در سايه سلطه آنان گروه بزرگ توده‌هاي بي‌نقش از بردگان گرفته تا كشاورزاني كه سر در پيله‌هاي خود داشتند، عملا مشاركت سياسي و اجتماعي آنان با توسعه فرهنگي و اقتصادي به كندي و تدريجي صورت گرفت بدون اينكه آن دوگانگي را از ميان بردارد. امريكا سرزمين مهاجران بوده است، اليت فرهنگي به مهاجراني تعلق داشته كه به دلايل سياسي تن به مهاجرت مي‌دادند و حاكميت خود را بر پايه ريشه‌اي افكار سياسي اروپايي تشكيل دادند، اما امواج بعدي مهاجرت از ميليون‌‌ها كشاورز اروپايي ژنده و فقير از لهستان و ايرلند و جنوب ايتاليا و بخش‌هايي از آلمان و فرانسه تشكيل مي‌شد كه كشاورزي امريكا را رونق بخشيدند و تابع حاكميت نخبگان فرهنگي بودند. تمركز اينان پيرامون كليساها همراه با توسعه اقتصادي و شهرنشيني عرصه را براي فعاليت اجتماعي آنان باز كرد و به دلايل محافظه‌كاري عقيدتي، سياسي شدن آنان بيشتر رنگ تعصب‌آميز مبارزه با غير خودي پيدا مي‌كرد و براي عقده‌گشايي از سركوب و تحقير پيشين جذب نظرات برتري‌طلبانه پوپوليستي و انحصارطلبي‌هاي خشونت‌آميز مي‌شدند و مي‌شوند. حزب جمهوري‌خواه امريكا كه زماني پايگاه آرمانخواهي طالب تساوي و عدالت و لغو بردگي بود تدريجا به پايگاه متعصبان فرهنگ محافظه‌كار و پوپوليست تبديل شد. پديداري ترامپ، عامي ميلياردر، در دهه دوم قرن بيست‌ويكم و تشديد مبارزه ميان اليت فرهنگي با چرمينه‌پوشان موتورسوار مسلح با شعارهاي سرمست‌كننده ضد بيگانه و برتري‌طلبي امريكايي و تحمل نكردن شكست انتخاباتي و حمله كودتاگونه پيروانش به كنگره امريكا، بروز آشكار همين دوگانگي مورد نظر آمارتيا سن در سرزمين هانتينگتون بوده است. در اروپا نيز پس از انقلاب فرانسه شاهد بوده‌ايم كه تحولات فرهنگي و اقتصادي و جابه‌جايي روستاييان و تبديل به كارگران شهري خواهان مشاركت محافظه‌كارانه و برتري‌طلبي‌هاي عقده‌گشايانه در سرزمين فلسفه مدرن و صنعت و هنر و ادبيات آلمان، چگونه در نيمه قرن بيستم اين توده‌هاي عاشق نمايش‌هاي مناسكي را شيفته هيتلر عامي جسور و گستاخ و شعارهاي سرمست‌كننده نژادپرستانه‌اش كرد كه به سرنوشت و مقصدي جز ويراني و دوزخ منتهي نمي‌شد. شيفتگي نسبت به قدرت و نمايش قدرت نزد عوام وقتي به اوج برسد، مي‌تواند گروه‌هاي فرهنگ‌مدار را نيز به خود جذب كند. در ايتاليا فرآيندي مشابه موسوليني به عرصه مي‌آورد كه براي عقب نماندن از اروپايي كه به گستره‌هاي استعماري خود مي‌باليد به ياد فتوحات تمدن وندال‌ها ليبي را مورد تاخت‌وتاز قرار مي‌دهد كه با شكست نظامي و سرانجام تلخ ديكتاتور وارد تمدن قرن بيستم و جايگزين نخبگان فرهنگي متكي به آراي مردم به فرهنگ رسيده مي‌شود. جالب اينكه در نمونه‌هاي اروپايي حاكميت‌هاي متكي به عوام از حمايت‌هاي كليسايي نيز برخوردار بودند.  در ژاپني كه در آغاز قرن بيستم از توسعه‌يافته‌ترين نظام آموزشي برخوردار بود، بيگانه‌ستيزي و برتري‌جويي سنتي پس از جنگي با وارد كردن آسيب‌هاي بسيار به ملل آسيايي همسايه فقط با دو شوك اتمي بيدار‌كننده حاكميت را به اليت فرهنگي و متكي به فرهنگي شدن جامعه و برتري عقلانيت منتقل كرد.  در روسيه كه تدريجا به توسعه فرهنگي دست مي‌يافت، جنگ جهاني اول سربازان روس را با دنيايي متفاوت با پيله‌هاي فرهنگي و عقيدتي روستايي مواجه كرد و تمايل به مشاركت سياسي را در آنان برانگيخت. همزماني با دوران مطلوبيت افكار فلسفي عدالت‌خواهانه و تساوي‌طلبانه كمونيستي، نزد آنان اين شعارهاي فلسفي جاذبه‌اي پوپوليستي يافت و به حكومت شوروي لنين و استالين و ميليون‌ها قرباني حكومت دهقانان منجر شد. هفتاد سال بعد با روي كار آمدن نسلي ديگر كه به فرهنگ‌مداري در مديريت نائل شده بودند در دوران گورباچف به تحولي انجاميد كه بزرگ‌ترين كشور و ابرقدرت جهان را فرو بپاشاند. جالب اينكه حكومت شوروي مانند هر نظام استبدادي ديگر متكي به پنهان‌كاري است. گورباچف اصلاح‌طلب باور‌هاي خود را در دو كتاب در معرض افكار گذاشت. گلاسنوست، به معني بلورينگي يعني شفافيت و آگاه كردن مردم كه مالك كشور هستند از حقايق و واقعيت‌‌هاي اساسي و اجتماعي كه به معني مشاركت آنان در منافع خود است. كتاب دوم پروسترويكا يعني بازسازي و ترميم نام داشت كه از سياست‌هاي لازم براي بازسازي ويراني‌‌ها و جبران عقب‌ماندگي‌ها در كشوري سخن مي‌گفت كه بالقوه ثروتمندترين و داراي بيشترين منابع طبيعي و منابع انساني كافي در جهان است. شگفت آنكه گلاسنوست، يعني آگاهي عمومي از واقعيات چندان امان نداد كه پروسترويكا يا بازسازي به جايي برسد. با وجود تحولات فرهنگي و آمادگي روسيه پس از كمونيسم براي پذيرش دموكراسي، عادت طولاني به خودكامگي‌هاي كمونيستي زمان بيشتري مي‌طلبد كه مشاركت عمومي مردم در آن كشور استقرار دموكراتيك بيابد. ساير كشورهاي جهان نيز در اين عصر سرعت در تحولات اجتماعي و توسعه ارتباطات جهاني به نوبه خود با اين دوگانگي‌هاي فرهنگي مواجهند‌ كه بيشتر در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا كه هم داراي ثروت و توسعه اقتصادي بيشتر و هم داراي سنت‌گرايي‌هاي بيشتر و ريشه‌دار‌تر هستند، خود را به صورت كشمكش‌هاي اجتماعي و گاه خشونت‌هاي بسيار نشان مي‌دهد. قرن بيست‌ويكم را براي اين گونه كشورها مي‌توان قرن بيداري و توسعه فرهنگي و دوران گذار ناميد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون