• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5103 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۲۹ آذر

صدور انقلاب با الگو شدن ايران

سوم- انقلاب چيزي نيست كه با ابزارهاي سياسي بشود آن را صادر كرد يا با ابزارهاي نظامي و امنيتي بشود آن را پيش برد؛ اين غلط است؛ ما از اول، اين راه را بستيم.
چهارم- جمهوري اسلامي را نمي‌توان در چارچوب مرزهاي ايران محبوس كرد اما ما مانند ماركسيست‌ها به صدور انقلاب اعتقاد نداريم. وقتي انقلاب، اسلامي است پس همه مسلمانان عالم به آن علاقه‌مند مي‌شوند.
پنجم- تفكر انقلاب و پيام انقلاب كه پيام آزادي و بيداري است، احتياج به صادر كردن ندارد. ملت‌ها، نظام جمهوري اسلامي، انقلاب، موفقيت‌هاي اين ملت و عزّت ايران و اسلام را مي‌بينند و درس مي‌گيرند. 
ششم- امت اسلامي مي‌تواند آزاد باشد، پيشرفته باشد، عالم باشد، عزيز باشد، مقتدر باشد؛ اينها به بركت تعاليم اسلامي به دست‌آمدني است. استكبار و دستگاه‌هاي استعماري در طول دويست سال سعي كردند اين مفاهيم را از ياد مسلمان‌ها ببرند.
هفتم- هركس، در هر جاي دنيا براي عزّت اسلام قيام كند، ما از او حمايت معنوي و سياسي مي‌كنيم. دشمن مي‌خواهد بگويد «شما پشتيباني مادي مي‌كنيد.» اين، دروغ است. دشمن مي‌خواهد بگويد «شما با نهضت‌هايي كه در كشورهاي اسلامي است، ارتباط داريد.» ما ارتباط سازماني را، ارتباط رسمي را، ارتباط به آن معنايي را كه دشمن در نظر دارد، جدّاً تكذيب مي‌كنيم. 
صدور انقلاب در گذشته داراي چنين مباني روشني بود و اساسا به معناي مداخله مستقيم نظامي يا پشتيباني مادي و حتي ارتباط سازماني و تشكيلاتي نبوده است. به تدريج اين نگاه در ايران تغيير كرد و دليل آن وضعيت تازه‌اي است كه برخي از جريان‌هاي اسلامي در مبارزه عليه امريكا و اسراييل پيدا كرده و وارد فاز برخورد عملي شده‌اند. از آن پس مداخله جمهوري اسلامي در منازعات منطقه‌اي شكل مستقيم پيدا كرد و اكنون به صورت علني و با صراحت از حزب‌الله لبنان يا حماس فلسطين يا حوثي‌هاي يمن يا مبارزان شيعه عراقي و... حمايت لجستيكي و مادي و مشاوره‌اي مي‌شود. در اين وضعيت جديد، هم رهبران ايران با صراحت به اينگونه حمايت‌ها اعتراف و به آن افتخار مي‌كنند و هم برخوردهاي متقابل امريكا و متحدان اين كشور با ايران تشديد شده است.  در گذشته قرار بود ما در ايران يك الگوي جامعه اسلامي را ايجاد كرده و با نشان دادن اين الگوي موفق، همه ملت‌هاي مسلمان را به تكرار الگوي ايران تشويق كنيم. در آن سال‌ها تصور مي‌شد كه ايران مي‌تواند در كمترين زمان، وارد مرحله الگوسازي شود و كشوري پيشرفته با شيوه حكومتي مردم‌سالاري ديني را تاسيس كند كه در آن شاهد از ميان رفتن فقر و فساد و تبعيض، اجراي عدالت، تعالي معنوي و اخلاقي، پيشرفت علمي و اقتصادي، تحقق آزادي و برادري و برابري و... خواهيم بود. طبعا اين كشور اسلامي بدون نياز به هيچ هزينه‌اي به الگوي كشورهاي ديگر تبديل مي‌شود و معناي صدور انقلاب محقق خواهد شد.  اكنون بعد از گذشت بيش از چهار دهه از عمر جمهوري اسلامي بايد بگوييم كه آن الگوي مورد انتظار محقق نشده است و كافي است به آمارهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مراجعه كنيم تا معلوم شود كه در بسياري از حوزه‌ها شاهد پسرفت هم هستيم. با اين آمارها و واقعياتي كه در حوزه‌هاي گوناگون مردم ما با آن سروكار دارند، آيا مي‌توان ادعاي الگو بودن جمهوري اسلامي را داشت؟ آيا شيوه حكومتي ما به آنچه در حكومت امام علي (ع) مي‌شناسيم شباهت دارد؟ آيا روش مملكت‌داري ما با ادعاهاي اوليه ما در زمينه تحقق مردم‌سالاري ديني منطبق است؟ عدالت قضايي در كشور ما قابليت اين را دارد كه آن را به رخ مردم دنيا بكشيم؟ زندان‌هاي جمهوري اسلامي را مي‌توان در مقابل زندان‌هاي بسياري از كشورهاي اروپايي قرار داد و دست به مقايسه زد و از نتيجه اين مقايسه رضايت داشت؟ نوع برخورد ما با مخالفان و منتقدان آنقدر همراه با رعايت حقوق قانوني و سعه‌صدر است كه بتوانيم آن را به جهانيان عرضه كنيم؟ توليد ناخالص داخلي رشد چشمگيري دارد كه توسعه و پيشرفت كشور را رقم بزند؟ رشد اقتصادي كشور در وضعيتي است كه منجر به رفاه نسبي شود و اكثريت مردم را از سطح معيشت معقولي برخوردار سازد؟ اين واقعيت تلخ را بايد بپذيريم كه جمهوري اسلامي با اين وضعيت اقتصادي و با اين شيوه حكمراني و با آن نتايج اجتماعي كه آمارهاي نگران‌كننده حكايت دارند، قطعا نمي‌تواند الگوي ملت‌ها و كشورهاي ديگر باشد و دردمندانه بايد اعتراف كنيم كه نيست. در جريان رخدادهاي موسوم به بهار عربي ما سعي كرديم آن رخدادها را بيداري اسلامي بناميم اما بايد بپذيريم كه تحولات هيچ‌يك از اين كشورها با الگو قرار دادن جمهوري اسلامي رخ ندادند و بعد از پيروزي هم حاضر نشدند مدل ايران را تكرار كنند. راشد الغنوشي كه روزگاري مشتري دايمي ايده انقلاب اسلامي ما بود بعد از سقوط نظام قبلي تونس رسما اعلام كرد كه نه من «خميني» هستم و نه تونس، ايران. وي به صراحت اعلام كرد كه الگوي ايران را قبول ندارد و نمونه تركيه را بر الگوي ايران ترجيح مي‌دهد. وضعيت ليبي و سوريه و مصر هم روشن است.  ادامه دارد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون