حمايت از شليك بدون هشدار!
ظاهرا رفتهرفته اين نسخه سريعالنتيجه را هم به كشورهاي دوست توصيه ميكنند. حمايت قاطع از برخورد با معترضان قزاقستان و شليك بدون هشدار به معترضان و ارسال نيروهاي نظامي از روسيه به اين كشور نشان ميدهد كه مماشات با موجهاي اعتراضي كه احيانا از سوي غرب هم قابليت پشتيباني داشته باشد به هيچوجه در دستور كار نيست و عزم اين دو كشور براي بازگشت به تقابل سخت و ايستادگي در مواضع خود جزم شده است. اگر اين معنا رفتهرفته عينيت بيشتري پيدا كند و حتي حالت تهاجمي به خود گيرد، رسيدن به دموكراسي يا تقويت آن در كشورهاي آسيايي از غرب تا شرق اين قاره دچار چالش جديدي خواهد شد و ايجاد فضاهاي بسته و بنبست درآنها با شمايل جديد خودنمايي خواهد كرد. مثال روشن روند مذكور در حمايت آشكار و نهان چين و روسيه از حاكميت طالبان در افغانستان است. رويكردي كه در آن خبري از دغدغههاي حقوق بشري نيست و اعتنايي به اين مقولات صورت نميگيرد.درصورت موفقيت و تثبيت اين راهبرد احتمالي در طرف غربي هم انگيزه براي حمايت سنتي از كشورهاي متحد خود با حكومتهاي استبدادي افرايش پيدا خواهد كرد و اميدها براي بهبود مناسبات انساني و دموكراتيك در منطقه رو به ضعف خواهند گذاشت.
در چارچوب پر ابهامي كه چين و روسيه در حال ساختن آن هستند، مسائل ايران از اهميت فوقالعادهاي برخوردار خواهد بود. تهران با چين يك نقشه راه 25 ساله توسعه روابط ترسيم كرده است و با روسيه هم همين مسير را دنبال ميكند. افزايش حضور كنسولي و اقتصادي و ديپلماتيك اين دو كشور در ايران خبر از برنامههاي گستردهاي ميدهد كه احتمالا ابعاد ديگر آن در آينده نزديك روشن خواهد شد ولي بايد در نظر بگيريم كه در قطببندي جديد احتمالي كشور ما دقيقا در چه موقعيتي قرار گرفته و كجا ايستاده است؟ حتما دو كشور چين و روسيه متوجه عمق استقلالطلبي ملت ايران هستند و خوب ميدانند كه يكي از وجوه اصلي انقلاب اسلامي رويكرد نه شرقي و نه غربي آن بود. آنان نبايد و نميتوانند در رقابت با غرب روي هر گونه بازي با مهره ايران حساب باز كنند.ايران مسير مستقل خود را دارد و منافع و اهداف خاص خود را تعقيب ميكند.ما نه تنها در موازنههاي جديدي كه در حال روشن شدن هستند نبايد به انفعال دچار شويم كه در رقابتها و چالشهاي ديگران منافع ملت خويش را مجدانهتر از هميشه پيگيري كنيم. نه تنها امريكا و غرب بلكه بلوك شرق پيش و پس از جنگ سرد بارها ثابت كردهاند كه براي رضاي خدا از كسي يا كشوري حمايت نميكنند و اگر منافع مليشان ايجاب كند در قرباني كردن همپيمانان خود لحظهاي ترديد نميكنند. نه غربستيزي و نه شرقگرايي اصول مسلم حركت ملت ايران نبوده و نيست، حفظ و توسعه منافع ملي اصليترين و اساسيترين راهبرد هميشگي همه ايرانيان وطندوست و حتي آرمانگرايان واقعي و انقلابي است كه هيچگاه و در هيچ شرايطي نبايد به آن خدشهاي وارد شود. در اين ميان اصلاحطلبان هم بايد به دقت تحولات مذكور را زير نظر داشته باشند، چه بسا راه سخت و پيچيده اصلاحگري از صعوبت كنوني خود سختتر هم بشود.