من و پروانه
پا برهنه با قافله به نامعلوم ميروم
با پاهاي كودكيام!
عطر پريكهها
مسحور سايه كوه
كه ميبرد با خود رنگ و نور را!
پولك پاي مرغ
كفش نو
كيف نو
جهان هراسناك و كهنه
و
آه سوزناك سگ!
سالهاي سال است كه به دنبال تو ميدوم
پروانه زرد،
و تو از شاخه روز به شاخه شب ميپري
و همچنان...
حسين پناهي