لايحهها
جواد ماهر
براي روز پدر «علي» يك رواننويس قشنگ به من داد، «محمد» يك جفت جورابِ رنگ روشن، «همسرم» يك جفت صندل زيبا و «فرهاد» پنج سالهمان هواپيمايش را كه خراب شده توي روزنامه پيچيده بود. يك كيك هم بود و يك كارت تبريك خيلي بامزه و بامعني. صبح ديدم خانواده در تكاپوي جشناند از خانه بيرون زدم. رفتم دانشگاه دولتي كه نزديك خانهمان است. صبح زود پيامكي به دستم رسيد كه وزير آموزش و پرورش آنجا سخنراني دارد. پياده رفتم، و وزير تازه آموزش و پرورش را ديدم. دو نفر از معلمها مشكلات را گفتند كه تقريبا خوب و كامل بود. بعد دو تا نماينده مجلس حرف زدند. يك نفرشان گفت جز بودجه دفاعي بقيه بودجه دستگاهها يا بايد حذف يا نصف شود تا به آموزش و پرورش بودجه بيشتري برسد، چون خيلي مهم است. وزير هم گفت به رتبهبندي اهتمام و توجه دارد. خلاصه خيلي نشان دادند كه به فكرند. آخرِ حرفِ وزير، معلمي دست بلند كرد و گفت بازنشسته است و خانه ندارد. گفت گير اقتصادي دارد و از اين حرفهايي كه دل آدم را به درد ميآورد. حرفهايش كاسه آب سردي بود پس از گرماي دلنشين وعده و وعيدها. به گمانم تجمعها و تحصنها و پيگيريهاي صنفي معلمان خوب بوده. ردپاي روشن اين پيگيريها در حرفهاي مسوولان معلوم بود. احساسم اين است كه پافشاري بر فعاليتهاي صنفي تنها راه بهبود است. يادم ميآيد در يكي از تجمعها معلمها از لزوم تغذيه رايگان براي دانشآموزان گفتند، از حذف مدرسههاي خاص، از سرانه و آموزش رايگان. حركت تازه معلمها نه تنها به نفع خودشان كه به نفع همه است. اميدوارم با رتبهبندي و افزايش دستمزدي كه هنوز اتفاق نيفتاده اين حركت خاموش نشود. دولت بايد علاوه بر لايحه رتبهبندي كلي لايحه ديگر هم براي بهبود آموزش و پرورش فرزندانمان آماده كند.