حلاوت تلاوت قرآن
سيد محمد علي ايازي٭
از نكات جالب در حيات مسلمانان، اهتمام بس گسترده آنان به خواندن قرآن است. اين اهتمام برخاسته از دو نكته است:
يكي: تاكيد فراوان بر تلاوت كه در آيات قرآن مجيد و احاديث نبوي رسيده است. مانند: (إن الذين يتْلون كتابالله وأقاموا الصلاه... ليوفيهمْ أجورهمْ ويزيدهمْ منْ فضْله) (فاطر، 29 ـ 30) آنانكه تلاوت قرآن مجيد ميكنند و نماز را بر پا ميدارند... همانا پاداش ايشان را تمام ميدهد و از فزون بخشي خويش ميافزايدشان. (ورتلْ الْقُرْآن ترْتيلا) (مزمل/ 4) و قرآن را با ترتيل و نظم تلاوت كن.
و همچنين پيامبر گرامي نيز به خواندن قرآن علاقهاي عظيم داشت و در سختترين حالات زبانش را با تلاوت قرآن مشغول ميساخت و ديگران را به خواندن قرآن تشويق ميكرد.
دوم: شيوه و اسلوب قرآن به گونهاي است كه جاذبه قرائت و كشش در تلاوت را فراهم ميكند. به همين دليل ميتوان يكي از اختصاصات قرآن را گرايش وسيع به تلاوت قرآن برشمرد؛ تلاوتي كه اگر با تامل و حضور قلب انجام گيرد تحول معنوي ايجاد ميكند.
عوف بن مالك ميگويد: پيامبر در نماز سوره بقره را آغاز كرد. به آيه رحمت كه ميرسيد از خدا طلب رحمت ميكرد و در آيات عذاب به خدا پناه ميبرد و ميگريست. گاه ميشد كه يك آيه را در نماز بارها و بارها تكرار ميكرد.
اين روش در ميان صحابه پيامبر ادامه داشت و تلاوت قرآن برنامهاي بود كه همه روزه تكرار ميشد تا آنجا كه سنتي در ميان مسلمانان شد كه مومنان خداجوي هر روز آغاز زندگي را با قرآن شروع كنند و با انجام آن در شب به بستر روند.
اين شيوه تا آنجا پيش رفته كه حتي بسياري از باسوادان ما كه عمري به قرآن خواندن رو ميآورند، كمتر به معاني آن توجه ميكنند و شايد عامل اين گرايش اعتقاد به ثواب داشتن قرائت قرآن و انجام تكليف الهي و جاذبه معنوي و دلكشي كلمات باشد كه دل را به انجام صورت عبادت خوش ميدارند و اهتمامي به درك معاني و دقت در پيامها نميكنند و كلام قدسي را تكرار ميكنند گرچه معناي آن را نفهمند.
البته معناي اين نقد اين نيست كه اين خواندنها بياثر است زيرا چنين حالت خشوع و خشيت و احساس امر قدسي خواه و ناخواه در روح و روان انسان اثر ميگذارد، لذا در هنگام خواندن دعا و نماز و حتي شنيدن صداهايي كه احتمالا جنبه معنوي و احساس دارد حالت خشيت پديد ميآيد و فضاي معنوي بر روحيه فرد اثر ميگذارد، آنچه موجب نقد ميشود بسنده كردن به اين اندازه اثر از خواندن قرآن است.
از سوي ديگر اين نكته را نبايد فراموش كرد كه خواندن و حفظ كردن قرآن آن هم سورههاي بلند چون بقره با 286 آيه طولاني، كار آساني نبود، براي مردمي كه امي بودند، درست ادا كردن و راحت تكرار كردن و خوب حفظ كردن كلمات بسيار بسيار مشكل بود. درست ادا كردن منوط به استفاده از نوشته و امكان خواندن از روي كتاب است، در حالي كه مسلمانان صدر اسلام مرتب بايد به حافظه خود ميسپردند و براساس حافظه كلمات را تكرار كنند.
به همين دليل خود قرآن به اين مساله توجه داشته و در حساسيت مساله و دشواري حفظ به پيامبر خطاب ميكند: (فإنما يسرْناه بلسانك لعلهمْ يتذكرون) (دخان/ 58) همانا ما قرآن را براي به زبان جاري كردن تو آسان كرديم، شايد كه مسلمانان از اين معنا پند گيرند يا در جاي ديگر ميفرمايد: «فإنما يسرْناه بلسانك لتبشر به الْمتقين» (مريم/ 97) ؛همانا به زبان تو آسان گردانيديم تا بتواني متقين را به وسيله آن بشارت دهي و آيات ديگري كه در همين معنا رسيده است. (مانند: سوره قمر/ 22، 40) .
٭ استاد حوزه علميه قم
ادامه دارد