نوروز، نماد ارتباط فارسيزبانان
منوچهر - محمد شميراني
بوي باران، بوي سبزه، بوي خاك
شاخههاي شسته، باران خورده، پاك
آسمان آبي و ابري سپيد
برگهاي سبز بيد
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهاي شاد
خلوت گرم كبوترهاي مست
نرم نرمك ميرسد اينك بهار
خوش به حال روزگار
«فريدون مشيري»
... بهار كه ميآيد ولولهاي در جان و تن زمين ميافتد بهار كه ميآيد طبيعت نو ميشود، جان ميگيرد، پوست مياندازد و لباس سبز بر تن ميكند.
بهار كه ميآيد ويروس مهر و دوست داشتن و ناديده گرفتن كدورتها، مثل يك بمب خوشهاي خوب، در وجود انسانها ريشه ميدواند و كاري ميكند تا چشمهايشان را بشويند و جور ديگري ببينند.
بهار كه ميآيد همه ميپذيرند رويش جوانهها ناگزير است. فقط بايد نشست و دل داد و اين رويش ناگزير را، بر تن ترد و نازك جوانهها ديد.
بهار كه ميآيد معلوم ميشود خبري در راه است و چه چيزي، از اين بهتر.
نوروز، بيداري روح زمين
عيد نوروز، شروع رستاخيز طبيعت، جشن باستاني و كهن ايرانيان و فارسيزبانان است كه نمادي از ارتباط و پيوند بين اقوام و مردمان ايران، با كشورهايي مانند: افغانستان، تركمنستان، تاجيكستان، هند، پاكستان، قرقيزستان، عراق، جمهوري آذربايجان، ازبكستان و... به شمار ميرود كه نوروز را جشن ميگيرند؛ نوروزي كه با اعتدال بهاري همزمان است و ساعات روز و شب، با هم برابر ميشوند.
ايرانيان باستان، دليل جشن گرفتن نوروز را، بيداري روح زمين از خواب زمستاني و مژده ورود به فصل حيات و آباداني زمين ميدانستند و عقيده داشتند فروهرها (پشتيبان و محافظ انسان) سالي يكبار در ايام نوروز، براي ديدن عزيزانشان به زمين ميآيند به شرطي كه خانه آنان تميز باشد و آماده پذيرايي از ميهمانان.
يادي از نوروزهاي گذشته
يادش بخير، آن گذشتههاي دور و كوچههاي تو در تو و خانههاي كوچك و بزرگي كه از نيمه اسفند ماه -همان وقتي كه زمين نفس ميكشيد- دست به كار ميشدند؛ از پايين تا بالاي خانه را ميروفتند و تميز ميكردند. سبزه، سبز ميكردند و در كنار سفره هفتسين، منتظر ميماندند تا به تعبيري، گاوي كه كره زمين را روي يك شاخش نگه داشته و خسته شده است زمين را روي شاخ ديگرش بگذارد و سال نو، تحويل شود. توپي شليك شود و همه، از شادي به هوا بپرند و بخندند و يكديگر را در آغوش بگيرند و فرارسيدن سال نو را تبريك بگويند.
آن وقت بود كه بچهها، چشم به بزرگ خانه ميدوختند تا با آرزوي سلامتي و عاقبت به خيري، اسكناس تا نخوردهاي را از لاي كتاب قرآن بيرون آورده و به آنان بدهد.
و ديگر كسي جلودار بچهها نبود؛ با لباسهاي نو و اسكناسهاي نو، جيبهايشان را از شادي پر ميكردند و به كوچه پر ميكشيدند تا شوق خود را با دوستانشان شريك شوند.
بهتر شدن رابطهها در عيد
«عيد ديدني»، رسم و آييني است كه براي تجديد ديدار با اقوام و دوستان و آشنايان و كنار گذاشتن كدورتهاي احتمالي در روزهاي نوروز انجام ميشود. در گذشتهها، اين رسم ديرين را همه با عشق و اشتياق انجام ميدادند و كودكان، به شوق ديدن همسن و سالان فاميل و عيدي گرفتن از بزرگترها، پيش از همه آماده همراهي با خانواده بودند، ولي در دهههاي اخير و با رشد سريع امكانات ارتباطي و دسترسي همگاني به اين قابليتهاي جديد، همه از طريق تماس تلفني و تصويري و نوشتاري - به خصوص در دو، سه سال اخير و گسترش پاندومي كرونا- از حال دوست و فاميل باخبر ميشوند و ميتوان گفت عيد ديدنيها، بيشتر به مراسمي تشريفاتي، يكنواخت و خستهكننده تبديل شده است و كودكان و نوجوانان و جوانان، كمتر شوق و ذوقي براي همراهي با بزرگان و ديدار از اقوام و دوستان نشان ميدهند. اين هم آسيبي است كه در نتيجه گسترش فضاي مجازي و كماهميت شدن دنياي حقيقي به وجود آمده است.
ايجاد همگرايي بين ملتها
با وجود تمامي فراز و نشيبهايي كه براي عيد نوروز و تاثير آن بر ارتباطات ميان افراد خانواده و دوستان و همكاران و... ميتوان برشمرد ولي هنوز هم اين باور وجود دارد كه آيين نوروز، از ظرفيت و پتانسيل بالايي براي نزديك كردن ملتهاي فارسيزبان برخوردار است و نوروز ميتواند مبناي مناسبي براي گسترش ارتباط بين ملتهايي باشد كه با وجود نگرشهاي متفاوت، نوروز و جشن نوروز را پاس ميدارند؛ يعني ۱۳ كشور و بيش از ۳۰۰ ميليون نفر جمعيت.