• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5183 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۲ فروردين

زنان و رنجي به نام شهروند درجه 2

زهرا نژاد بهرام

شهر مملو از انسان‌ها‌يي است كه فارغ از غيريت‌ها از قبيل جنسيت، رنگ، گويش، قوميت و مذهب در گردش هسستند و حيات شهري را رقم مي‌زنند. كاسباني كه در انتظار مشتريان خود به دور از تفاوت‌ها هستند؛ خيابان‌هايي كه سنگ‌فرش‌هاي آن غيريت‌بردار نيست؛ پارك‌ها و بوستان‌هايي كه با گشودگي پذيراي اوقات فراغت همگان است و... گويي شهرها همگام با تحولات چند دهه اخير، همچون موجودات هوشمند و ناميرا پايمردي خويش را براي زدودن تبعيض‌ها به كار بسته‌اند. تلاشي كه تا سرمنزلگاه مقصود فاصله دارد.  وقتي به برخي مكان‌ها بر مي‌خوريم تصويري از تمايز، تفكيك و تضاد و تعارض و تفاوت را مشاهده مي‌كنيم؛ فضاهايي كه به نوعي مقاومت براي حضور زنان، سعي در تفكيك‌سازي و ممنوعيت، بستر حضور آنها را محدود مي‌سازند. اين مهم در جهان امروز و در جامعه‌اي كه نظام سياسي آن بر مبناي مشاركت توامان زنان و مردان بنا شده و هزينه‌هاي سنگين مشاركت سياسي، اقتصادي و حتي دفاعي زنان بركسي پوشيده نيست جاي بسي سوال دارد. زنان در مكان‌هاي عمومي اعم از خيابان و مسجد و پارك و ادارات و مراكز تجاري و...... حضوري چشمگير دارند، اما به دلايلي نامعلوم كه هنوز هم تبيين نشده ورزشگاه‌ها كه محل حضور تماشاچيان و ورزشكاران است اختصاصي‌سازي شده و فقط يك جنسيت مي‌تواند در آن حضور داشته باشد! نگاه تبعيض‌آميز براي حضور زنان برخاسته از نوعي اختلال در تصميم‌گيري و نوعي تعارض خوانش‌ها براي تصميم‌سازان است و اين تقابل هر روز در شكلي خود را به نمايش مي‌گذارد! امروزه فضاهاي مسكوني، تجاري، فراغتي، آموزشي و انواع ديگر مكانها و فضا تحت‌تاثير حضور زنان است و به عبارتي روز به روز فضا زنانه‌تر مي‌شود. زنان همچنين از طريق نشانه‌هاي معماري و افزودن يا كاهش نشانه‌هاي مختلف متفاوت با حضورشان در فضا‌هاي شهري به نوعي عامليت جنسيت‌زدايي را در اختيار گرفته‌اند و از طريق خوانش‌هاي زنانه سعي در برابر‌سازي فضاي عمومي براي خود و تعادل بخشيدن به فضا‌ها دارند. در اين ميان اگر زنان شهروندان شهر هستند چگونه است كه امكان حضور آنها در اماكن عمومي به سناريو‌يي غم‌انگيز مبدل مي‌شود؟ اگر زنان شهروند شهرها هستند چگونه است كه براي مشاركت در فعاليت‌هاي عمومي طبقه‌بندي و جنسيت‌بندي مي‌شوند!؟ واقعه مشهد و برخورد خشونت‌آميز با آنان تصويري از نوعي دوگانگي است؛ دو‌گانگي در امر پذيرش مشاركت زنان در جامعه و سياست و اقتصاد و نا‌پذيريشي آنها در امور ديگر است!  اين مهم بيانگر خوانشي از جنس؛ جنس دومي است كه برخي عقايد درصدد باز نشر آن هستند در حالي كه زنان به اعتراف تاريخ معاصر ايران همواره در همه صحنه‌ها حضوري موثر داشته‌اند. قيموميت‌سازي و قيموميت‌پروري براي زنان به درازاي تاريخ بشري است اما امروز با توجه به تحولات چشمگير عرصه جهاني و حضور موثر زنان در همه عرصه‌ها طرح چنين مباحثي كاستن از شأن و منزلت زنان و ناباوري به نقش موثر آنها در شهر است. ازاين رو اگر بخواهيم نگاهي گذرا بر آنچه در مشهد گذشت و آنچه زنان را به عنوان شهروند درجه دو تعريف كرد بگوييم شايد بتوانيم اين نكات را بيان كنيم: 
شهروندي رتبه‌اي فراگير و عمومي است و فارغ از جنسيت و رنگ و قوم و ... 
شهروند شدن حقي است طبيعي كه مختص به دوره و زمان خاصي نيست. 
شهروندي فقط حضور در صحنه‌هاي فراخوانده شده نيست بلكه شهروندي حضور مداوم و هميشگي در شهر و در همه صحنه‌هاي عمومي و اجتماعي و جايگاه‌هاي عمومي و اجتماعي است. 
شهروندي حق بهره‌وري از تمامي فرصت‌هاي زيست اجتماعي است. شهروندي حق حضور اجتماعي است. 
شهروندي حق تصميم‌گيري اجتماعي است. 
شهروندي حق همه حقوق انساني و مدني است. 
با اين نگاه بعدي ديگر از جنس دومي در برخي موارد منجر به بروز نگراني بابت كيفيت زندگي حاصل مي‌كند، عدم حضور زنان در ورزشگاه‌ها كه مساله‌اي اجتماعي است به مساله‌اي دشوار مبدل مي‌شود كه مي‌تواند برخي از ابعاد كيفيت زندگي را براي آنان با چالش روبه‌رو كند. فارغ از آنكه اين مساله براي همه زنان وجود دارد يا ندارد ايجاد چنين رويكردي كه برگرفته از آن نوع خوانش خاص براي جدا‌سازي و تبعيض جنسيتي در جامعه است منجر به نوعي دورماندگي در اجتماع مي‌شود كه در نهايت بر كيفيت زندگي زنان و تبعيض‌آميز بودن آن قابل تامل است! دراين ميان موضوعيت نابرابري جنسيتي منجر به مسائل مختلفي از جمله نابرابري در كيفيت زندگي نيز مي‌شود. 
اين مهم مويد آن است كه وقتي ظرفيت‌هاي اجتماعي در جامعه براي زنان و مردان با نوعي تبعيض همراه شود مساله كيفيت زندگي نيز در آن دچار چالش مي‌شود. 
عناصر اصلي كيفيت زندگي كه منجر به شادي و نشاط از يك‌سو و برخورداري از مواهب جامعه نظير دسترسي به امكانات و ظرفيت‌هاي اقتصادي و كار و اشتغال، اوقات فراغت و... است نيازمند رفع تمايز است و گرنه آسيب زيادي را به اجتماع تحميل مي‌كند كه هزينه‌هاي جبران‌ناپذيري دارد. درواقع وقتي عامليت زنان در اموز زندگي اجتماعي باورپذير شود مساله كيفيت زندگي به عنصري اساسي در جامعه مبدل مي‌شود. زنان با اتكا به همين مهم براي آنكه بتوانند نقش‌هاي شهروندي و مادري و خانوادگي را ايفا كنند نيازمند آن هستند كه در گام‌هاي اوليه مسائل خودشان را مرتفع كنند و اين مهم حادث نمي‌شود مگر آنكه مقوله‌اي به نام جنس دومي و محروميت از برخي امكانات اجتماعي و سياسي براي آنها مرتفع شود.  زنان ايران در طول سال‌هاي گذشته تلاش‌هاي زيادي براي كاهش اين مهم انجام داده‌اند و با تغييرات اجتماعي بخش‌هاي زيادي از نابرابري نظير تحصيل و اشتغال را از سر گذرانده‌اند اما همچنان مسائل زيادي باقي مانده كه جز با عزم جمعي زنان و مردان تصميم‌ساز و تصميم‌گير امكان بر طرف كردن آن وجود ندارد. واقعه مشهد تصويري از اين تعارض و تمايز بود، ادامه اين شرايط به نفع جامعه نيست و فرصت‌هاي ارتقاي كيفيت زندگي را براي جامعه با چالش روبه‌رو مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون