• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5208 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۶ ارديبهشت

درباره تجربه ساده‌زيستي دولتمردان، قدرتمندان و فرودستان

‏اميرحسن موسوي

دولتمردان «همگي» به طبقه مرفه جامعه تعلق دارند. البته ممكن است در خاطرات‌شان با فقر آشنا بوده باشند، اما در حال حاضر قطعا به دهك‌هاي پايين تعلق ندارند. اين ويژگي منحصر به سياستمداران ايران نيست، در تمامي نقاط جهان عموم سياستمداران بسيار پولدار هستند؛ اندكي از آنان نيز كه بسيار پولدار نيستند حامي‌هاي مالي متمولي دارند. اما همين دسته نيز به دهك‌هاي پايين جامعه تعلق ندارند. اين موضوع في‌نفسه اشكالي ندارد تا زماني كه لاطائلاتي درباره 96 درصدي‌ها گفته نشود.  حتي اگر سياستمداران و قدرتمندان به هر دليلي «ساده‌زيستي» را انتخاب كنند، تجربه اين «ساده‌زيستي انتخابي» بسيار متفاوت است با «ساده‌زيستي اجباري» مردم طبقات فرودست. ممكن است بيل گيتس، غذاي بسيار ساده‌اي بخورد يا زاكربرگ فقط يك تي‌شرت بپوشد؛ يا ايلان ماسك صاحب خانه نباشد اما تجربه‌هاي زيسته اين افراد كاملا متفاوت از ساده‌زيستي اجباري افرادي است كه به دهك‌هاي پايينِ جامعه تعلق دارند. براي نمونه، دسترسي به خدمات پزشكي در اين دو دسته، قابل مقايسه نيست. سبك زندگي ساده انتخابي هرگز تجربه‌اي مشابه با فقر نيست، عنصر «قدرت» چنين اجازه‌‌اي نمي‌دهد. از سياستمداران اين جمله را بسيار مي‌شنويم كه «ما وضعيت فقرا را درك مي‌كنيم». اما برخي نظريه‌هاي روانشناسي، از جمله نظريه «ذهن بدن‌مند» و «ذهن بسترمند» چيز ديگري به ما مي‌گويند: فقرا از تجربه‌هاي متمولان و متمولان از آنچه فقرا دچار آنند، درك ملموسي ندارند.  اين نظريه‌ها به ما مي‌گويند درك انسان از جهانِ پيراموني تابعي است از شرايط بدني و همچنين شرايط پيراموني او (يعني بستر زندگي روزمره‌اي كه فرد با آن اندركنش مداوم دارد). از آنجا كه متمولان و فقرا شرايط بدني و محيطي كاملا متفاوتي دارند، تجارب كاملا متفاوتي هم دارند. نتيجه‌گيري‌ام از موارد بالا اين است كه اگر سياستمدار و صاحب قدرتي واقعا ساده‌زيست هم باشد، اين «ساده‌زيستي انتخابي» نه دركي براي او از فقرا ايجاد مي‌كند و نه فايده‌اي براي مردم فقير دارد. البته احتمالا براي خود سياستمدار فايده انتخاباتي يا پوپوليستي دارد. تجربه يك خانواده فرودست فقط شب «نان و ماست خوردن» يا «لباس ساده» پوشيدن نيست. تحقير كارفرما، تحقير صاحبخانه و دغدغه بي‌خانمان شدن، عدم دسترسي به درمان مناسب، تحصيل نامناسب فرزندان، اضطراب بي‌كاري، شرمندگي از ناتواني و صدها تجربه و موقعيت تلخ و جانفرساي ديگر است.  فقر و تنگدستي مجموعه‌اي از موقعيت‌هاي درهم‌شكننده و تحقيرآميز مشابه است كه سياستمدار و قدرتمند به اصطلاح «ساده‌زيست» تصوري از آن ندارد و ‌اي كاش ژست آن را هم نگيرد كه بسيار مشمئزكننده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون