لزوم توجه به حاشيه نشيني زنان در شهرها
زهرا نژادبهرام
زنان ساكن حاشيه شهرها با مشكلات زيادي دست به گريبان هستند .آنها كه از فقر آموزشي و اقتصادي و حتي كالبدي محل زندگي خود رنج ميبرند نيازمند توجه ويژه از سوي مديريت شهري هستند .ناكافي بودن امكانات از يك سو و عملياتي نشدن سند توانمندسازي بافتهاي حاشيهاي از سوي ديگر بيش از پيش زنان اين محدوده را با مشكلات روبهرو كرده است . در تحقيقي كه در بافتهاي حاشيهاي مشهد صورت گرفته محققين به اين نتيجه رسيدهاند كه نوعي تله فقر در اين سكونتگاهها زنان را در رنج قرار داده است. بر اساس اين تحقيق و نظريه «تله محروميت»، چمبرز اين زنان از پنج خوشه نامساعد رنج ميبرند كه اين پنج مولفه با يكديگر در ارتباط بوده و تقويتكننده همديگر هستند و بسان زنجيرهايي به دست و پاي افراد فقير تنيده شدهاند: 1- فقر، 2- ضعف جسماني، 3- انزواي خانوار، 4- محروميت و آسيبپذيري و 5- بيقدرتي خانوار.(1) در تحقيق ديگري در اطراف شيراز نشان داده كه شيوع فرهنگ فقر در محله مورد بررسي در حد متوسط است؛ بهطوري كه بيشتر زنان پاسخگو يعني 7/80 درصد در حد متوسط تحت تاثير فرهنگ فقر بودهاند، 5/13 درصد در حد زياد و در نهايت تنها 9/4 درصد زنان پاسخگو در حد كم از فرهنگ فقر تاثير پذيرفتهاند. از نظر سبك زندگي نيز 1/87 درصد سكنه در قالب سبك زندگي عدم برخوردار (فقيرانهتر) و 5/11 درصد در قالب سبك زندگي برخوردار (فقير) زندگي ميكنند.(2) زنان بيش از مردان نگران امنيت و آسايش خود و دخترانشان در اين محلات هستند به خصوص در محلات بزرگ و پرازدحام مانند شهرك امام علي مشهد يا سعدي شيراز .با توجه به اين مهم ضرورت توجه به زناني كه شهرنشين هستند اما از مواهب زندگي شهري بسيار دورند به عنوان يكي از دغدغههاي مهم مديريت شهري بايد جدي تلقي شود. اين زنان كه مادران و همسران و فرزندان مرداني هستند كه به دليل دسترسي به زندگي بهتر رنج مهاجرت را به جان خريدند اكنون بيشترين هزينهدهندگان اين مهاجرتند و نيازمند توجه جدي مديريت هستند.ايجاد مراكز توانمندسازي و بهسازي شرايط معابر سكونتگاههاي آنها در كنار ارتقاي ظرفيتهاي بهداشتي و درماني در كنار تلاش براي توسعه مراكز خوداشتغالي و كارآفريني بستري است كه ميتواند بخشي از نگرانيها و دغدغههاي زنان اين مناطق را كاهش دهد.
اصولا با رشد و گسترش شهرها و مهاجرت بخشهاي بزرگي از جمعيت به سوي شهرها به ويژه از شهرهاي كوچك به شهرهاي بزرگ و از روستاها به شهرها تركيب جديدي از جمعيت تحت عنوان ساكنان سكونتگاههاي خودرو يا غيررسمي و حاشيهنشين شهرها و... به وجود آمد. در اين ميان با توجه به اينكه جمعيت قابل توجهي از ساكنان مناطق حاشيه را زنان تشكيل ميدهند و به صورت مداوم در معرض اتفاقات و مسائل آنجا هستند نيازمند توجه جدياند. بر اساس برخي نظريات نظير نظريه انسان حاشيهنشين «پارك» است. اين جمعيت به دلايل متعدد دوري از امكانات شهري و عدم حل شدگي در شهر به نوعي فاصله چشمگير با تحولات فرهنگي - اجتماعي شهري امكان رشد لازم
را ندارند . سكونت در مجاورت شهرها و عدم بهرهمندي از ظرفيتهاي فرهنگي - اقتصادي و اجتماعي آن تصويري نامتوازن از رشد زنان اين محدوده ايجاد كرده كه جز رنج، نگراني براي آينده و دست و پنجه نرم كردن با فقر(3)، كمبود منابع بهداشتي و آموزشي و امنيت براي دختران و فرزندان خود چيزي به دست نياوردند! اين مسائل منطبق بر برخي تحقيقات اجتماعي است كه از سوي مراكز دانشگاهي صورت گرفته، اما واقعيت هم جدا از اين نيست كه زنان در اين مناطق در رنج هستند و نوعي ناكامي و محروميت را با خود يدك ميكشند! اين جمعيت ساكن در كنار شهرها از پيش از انقلاب در قالب نامگذاري محلاتي جاي خود را در تصوير شهرها باز كرده بودند و تحت عنوان خارج محدوده ناميده ميشدند. پس از انقلاب نيز اين محلات با رويآوري جمعيت به سوي شهرها از گسترش بيشتري برخوردار شد .اين مهم با تحولات شهرنشيني و رشد صنعت در حاشيه شهرها به يك پديده عمومي در جهان مبدل شده است. اصليترين شاخصهاي اين محلات؛ الف. فقر كالبدي، زيرساختي و تسهيلات شهري و ب. عدم ادغام در نظام اقتصادي رسمي شهر و اشتغال غيررسمي و ناپايدار
و فقراست . با اين رويكرد هماكنون بالغ بر ۱۱ ميليون نفر در حاشيه شهرها و ۸ ميليون نفر در بافت فرسوده و تاريخي شهرها مستقر شدهاند(4). اين مهم مويد آن است كه اين جمعيت كه از جمعيت برخي كشورها بسيار افزونتر است متشكل از زنان و مردان و خانوادههايي است كه به دلايل سهگانه ذكر شده با مشكلات زيادي درگير هستند كه كم توجهي به آنها ميتواند مخاطرات زيادي براي آنها و ساكنان مجاورشان
ايجاد كند . در عين اينكه آنها بخشي از جمعيت كشور هستند و ضرورت توجه به آنها فارغ از هر نوع مخاطرهاي وظيفه نظام سياسي و مديريتي كشور است. فارغ از علل شكلگيري اين سكونتگاهها فقر كالبدي، معبري، خدمات هفتگانه به همراه فقر آموزشي و اقتصادي اصليترين مسائل اين مناطق است كه دختران و زنان اين مناطق را در هم پيچيده است. لذا الان كه فصل برنامهريزي براي برنامه توسعه چهارم شهرداري تهران است، لازم است كه توجه خاص به مناطق حاشيهاي در دستور كار برنامهريزان باشد و عملياتي كردن سند توانمندسازي سكونتگاههاي غيررسمي كه سالها پيش مصوب شده در دستور كار قرار گيرد. هماكنون بالغ بر 23 درصد از جمعيت حاشيهنشين ساكن در بافتهاي ناكارآمد شهري كشور در استان تهران
سكونت دارند. در نهايت به نظر ميرسد با توجه به اينكه زنان بيشترين هزينهدهندگان در اين بافتها هستند لازم است برنامههاي توانمندسازي و بازآفريني شهري در محلات حاشيه زنان را مورد هدف قرار دهند و به آنها توجه كنند. كنترلهاي رسمي در اين مناطق اگرچه لازم است، اما ناكافي است و بايد از توان و مشاركت خود مردم براي ساماندهي و ارتقاي كيفيت زندگي زنان و مردان اين مناطق استفاده كرد.
منابع در روزنامه موجود است