• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5217 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۵ خرداد

گزارش «اعتماد» از حواشي و متن جشنواره فيلم كن 2022

...و خبرهايي از بازار بزرگ فيلم جهان

لادن موسوي

 

يكي از بهترين فيلم‌هاي جشنواره امسال را ديدم. فيلمي كه مو را بر تنم راست كرد و اشك به چشمانم آورد. من سينما را به اين دليل دوست دارم. يك فيلم خوب باعث به وجود آمدن احساسات مي‌شود و آدم را به فكر فرو مي‌برد و ذهن را درگير خود مي‌كند. اينها البته نظر من است. خيلي‌ها سينما را جور ديگري مي‌بينند و فيلم‌ها را جور ديگري دوست دارند ولي براي من يك فيلم خوب حتما نيازي به هزار ترفند و جلوه‌هاي ويژه و ادا و اطوار‌هاي آنچناني ندارد. پس آخرين ساخته برادران داردن براي من كاملا در اين دسته از فيلم‌ها قرار مي‌گيرد. 
«ژان-پير» و «لوك» داردن، دو برادر 71 و 68 ساله بلژيكي هستند كه سابقه رفت و آمد زيادي در كن دارند. آنها جزو دايره بسته و خاص كارگرداناني هستند كه دو بار نخل طلا را از آن خود كرده‌اند. ديگر كارگردانان حاضر در اين محفل خاص «فرانسيس فورد كاپولا» كارگردان بزرگ امريكايي و سازنده پدر خوانده، «امير كستاريكا» صربستاني، «شوهي ايمامورا»ي ژاپني، «بيل آگوست» دانماركي، «ميكائل هانكه» آلماني و بالاخره «كن لوچ» انگليسي هستند. برادران داردن بار اول در سال ١٩٩٩ و براي فيلم «روزتا» و بار ديگر فقط ٦ سال بعد و در سال ٢٠٠٥، براي فيلم «كودك» اين جايزه مهم و پر افتخار را از آن خود كرده‌اند. در سال‌هاي اخير اما هيچ‌ وقت نتوانستند فيلمي بسازند كه مورد توجه باشد. امسال ولي با «توري و لوكيتا» آمده‌اند تا شايد بتوانند نخل طلا را براي بار سوم از آن خود كنند و اگر نظر مرا بخواهيد، احتمالش زياد است. 
فيلم داستان يك زن جوان و يك پسر نوجوان آفريقايي است كه به ‌طور غيرقانوني به بلژيك آمده‌اند. اين دو در قايق قاچاقچيان با هم آشنا شده‌اند و رابطه خواهر و برادرانه محكمي بين‌شان شكل گرفته است. پسر نوجوان «توري» توانسته اجازه اقامت در بلژيك را بگيرد ولي كار «لوكيتا» به مشكل خورده است. آن دو سعي دارند كه به مامورين مهاجرت دروغ گفته و خود را خواهر و برادر واقعي معرفي مي‌كنند تا از اين طريق «لوكيتا» هم اجازه زندگي قانوني بگيرد ولي اين اتفاق نمي‌افتد و پرونده او رد مي‌شود. مردي كه در رستوراني سرآشپز است و اين دو برايش مواد جابه‌جا مي‌كنند تا پول كمي براي گذران زندگي داشته باشند به «لوكيتا» قول مي‌دهد كه اگر سه ماه در دخمه‌اي كه او در آنجا ماري جوانا پرورش ‌مي‌دهد زندگي كند، مداركش را جور مي‌كند. ولي زنداني شدن بدون تلفن «لوكيتا» و تلاش او و «توري» براي ديدن هم، بدون اجازه او براي‌شان دردسر درست مي‌كند. 
زمان اين فيلم فقط يك ساعت و نيم است كه براي فيلم‌هايي كه به بخش اصلي جشنواره راه پيدا مي‌كنند، خيلي كم است. ولي اتفاقا همين زمان كوتاه فيلم يكي از نكات مثبت آن است. كارگردانان فيلم نخواسته‌اند كه با پلان‌هاي به اصطلاح هنري كه خيلي مواقع زيادي و بي‌خودي هستند فيلم خود را آلوده كنند و كش بدهند. بعد از دو بار بردن نخل طلا، «داردن»‌ها قطعا دليلي براي ثابت كردن خود به دنيا و جشنواره ندارند. پس تصميم درست را گرفته‌اند. داستان سريع جلو مي‌رود و فيلمبرداري و كارگرداني آن ساده و بي‌شيله پيله است و بدون تعلل به سر اصل مطلب مي‌رود. پايان شوكه‌كننده فيلم هم در همين راستا، ناگهاني و سريع اتفاق مي‌افتد. اين هم ديگر نكته مهم و عالي فيلم است. 
رابطه اين دو مهاجر كه با تمام سختي‌ها و مشكلات به زندگي اميد دارند واقعي است و بازي هر دو بازيگر جوان فيلم، مخصوصا پسر كوچك زيباست و همه را به تحسين وا مي‌دارد. مهم‌ترين نكته فيلم حرف آن است. موج مهاجرتي كه در سال‌هاي اخير، به دليل فقر و جنگ از سمت كشور‌هاي مختلف در آفريقا و خاورميانه به اروپا راه افتاده، باعث به وجود آمدن موج ديگري شده است كه افراطي‌ها و نژادپرستان به راه انداخته‌اند. اروپا را به نژادپرستي مي‌رود و احزاب افراطي روز به روز بيشتر در كشورهاي مختلف هوادار پيدا مي‌كنند. چندي قبل در همين فرانسه، حزب راست‌هاي افراطي به دور دوم انتخابات رياست‌جمهوري رسيدند. پس فيلم برادران «داردن» در اين شرايط حرف مهمي را مي‌زند. «توري» در آخر فيلم با بلندگويي در دست مي‌گويد «اگر به «لوكيتا» اجازه اقامتش را داده بوديد، تمام اين اتفاق‌ها نمي‌افتاد...» او با ميكروفن در دستش و رو به حضار در سالن صحبت مي‌كند ولي روي سخنش و در حقيقت روي سخن برادران «داردن» به مردم اروپا است و مي‌گويند كه انسان‌ها فارغ از رنگ پوست و مرزها با هم برابرند. پس از اين نگاه حقارت‌آميز به ديگران، به غير اروپايي‌ها، دست ‌برداريد و انسان‌ها را انسان ببينيد. در اين روزهاي تنفر و جدايي، ديدن فيلم‌هايي از اين دست حال آدم را خوب مي‌كند. ديدن كارگرداناني از اين دست كه از شهرت و محبوبيت خود براي كمك به ديگران و عوض كردن فكر و عقيده‌هاي اشتباه و به زير نور پروژكتور آوردن مشكلاتي از اين دست استفاده مي‌كنند، فارغ از اينكه از فيلم خوش‌مان بيايد يا نه، تحسين برانگيز است. جالب است كه دو فيلمي كه به نظر من تا به اينجا خود را از بقيه جدا كرده‌اند، «مثلث غم» «روبن استلند» و «توري و لوكيتا»ي برادران داردن، دو دنياي مختلف را به تصوير مي‌كشند: دنياي پولدار‌ها و دنياي فقيران! ولي هر دو توانستند احساساتم را تحريك كنند. اگر با اولي قاه قاه خنديدم با دومي گريه كردم و اين جادوي سينماست. 
و اما اين فيلم‌ها و ديگر فيلم‌هاي حاضر در جشنواره و حتي خيلي از فيلم‌هايي كه در جشنواره حضور ندارند، همه در بازار فيلم كن حضور دارند. پس بگذاريد كه از اين بزرگ‌ترين بازار جهاني فيلم هم كمي براي‌تان بگويم. 
شركت‌هاي پخش فيلم از تمام جهان هرساله و در مدت جشنواره به كن مي‌آيند و در طبقه پايين كاخ جشنواره كه زيرزمين آن محسوب مي‌شود، سكونت مي‌گزينند. عده‌اي از كشور‌ها البته چادر مخصوص خود را در خارج از كاخ و در كنار دريا دارند كه غرفه‌هايي هستند زيبا با چشم‌اندازي رو به دريا. اين چادر‌ها از در پشتي به بازار راه دارند. زيرزمين كن البته بسيار بزرگ است و پيچ در پيچ و هزاران راهرو دارد و بعد از طي مسافتي از طرفي ديگر به روي زمين بر‌مي‌گردد و خانه هزاران هزار نفري است كه هر ساله به مدت 10 روز مستاجران آن مي‌شوند. هر ساله ايرانيان نيز در بازار كن حضوري پررنگ دارند. شركت‌هاي مختلف پخش فيلم از تقريبا تمام كشور‌هاي جهان در اين بازار سعي در خريد و فروش فيلم‌هاي مختلف از اقصي نقاط جهان دارند و هيچ‌جا براي اين مبادلات به خوبي و بزرگي بازار فيلم كن نيست. امسال 12 هزار و 500 شركت مختلف در بازار فيلم كن شركت كرده‌اند. تعدادي كه با تعداد افراد شركت‌ كننده در سال ٢٠١٩ برابري مي‌كند و خيال مديران را كه از كم شدن اين تعداد در سال قبل نگران بودند راحت كرد. نكته جالب امسال نبود چيني‌ها و روس‌هاست كه هر ساله دو تا از بزرگ‌ترين و فعال‌ترين شركت‌كننده‌هاي بازار هستند. 800 شركت چيني به‌ طور آنلاين در بازار شركت كردند چون به دليل شيوع دوباره كرونا در چين امسال نتوانستند در جشنواره به‌طور فيزيكي شركت كنند. اما روس‌ها به دليل سياست‌هاي اروپا درباره جنگ روسيه با اوكراين اجازه حضور نداشته و كنار گذاشته شده‌اند. بازار فيلم امسال مثل هميشه با شور و هيجان شروع شد، چون نبايد از ياد برد كه سينما در كنار هنر بودن خود صنعتي بزرگ است كه براي بقا، مثل تقريبا هر چيز ديگري در دنياي امروز به پول وابستگي دارد. مدت زمان كار بازار فيلم از جشنواره كوتاه‌تر است و امروز به كار خود خاتمه مي‌دهد تا شركت‌هاي كوچك و بزرگ بتوانند بساط‌شان را جمع كنند و با دستاني پر يا خالي به كشور‌هاي خود برگردند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون