• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5281 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۷ مرداد

برادر يكي از محكومان به قصاص در خصوص مبلغ ديه به «اعتماد» مي‌گويد

درخواست 3 ميليارد تومان براي رضايت

دادنامه: «حسب گزارش ماموران در 18 بهمن‌ماه سال 96 «خشايار.خ» توسط شخصي به نام «ياسر.ع» با اسلحه سوزني مجروح و به بيمارستان منتقل شده و در ساعت يك بامداد فوت كرده است. «حسين.ز» راننده آژانسي كه متوفي را به بيمارستان رسانده و اظهار داشته است كه يك نفر با هيجان، نگراني و وحشت‌زده به آژانس مراجعه و درخواست خودرو كرد. سريعا به محل مراجعه و مصدوم را سوار كردم و به بيمارستان رساندم...»
 
5 سال پيش، اهواز 
سال 1396 حدود ساعت 12 شب بين دو نفر از اهالي شهرستان اهواز از توابع استان خوزستان درگيري صورت مي‌گيرد و اين درگيري منجر به قتل فردي به نام «خشايار» مي‌شود. به گفته برادر محكوم به قصاص اين فرد جزو افراد سابقه‌دار بوده و در زمينه سرقت و موارد ديگر من‌جمله آتش زدن قرآن پرونده داشته است. پس از اين درگيري، «ياسر» 27 ساله به اتهام قتل خشايار دستگير و راهي زندان مي‌شود. اولياي دم با تعيين مبلغ 3 ميليارد تومان و پرداخت آن از طرف محكوم ‌به قصاص حاضر شدند او را ببخشند اما از آنجايي كه خانواده اين محكوم به قصاص در منطقه فقيرنشين اهواز با وضعيت مالي ضعيفي زندگي مي‌كنند با كمك آشنايان تا به حال توانستند يك ميليارد و 800 ميليون تومان از اين مبلغ را جمع‌آوري كنند. حتي يك بار به دليل صادر شدن برگه استيذان، ياسر به قرنطينه رفت تا حكم قصاصش اجرا شود اما اولياي دم يك ماه به خانواده ياسر فرصت دادند تا مبلغي كه از سوي آنها تعيين شده است را جمع‌آوري كنند. پس از گذشت يك ماه مبلغ يك ميليارد و 200 تومان از مبلغ درخواستي اولياي دم باقي ماند و جمع‌آوري نشد اما چون ماه محرم فرا رسيد اجراي حكم قصاص به پايان اين ماه موكول شد. 
 
روز حادثه
برادر اين محكوم به قصاص در خصوص حادثه پيش‌آمده به «اعتماد» مي‌گويد: «خانواده ما به لحاظ مالي بسيار ضعيف است و ما در منطقه فقيرنشين اهواز زندگي مي‌كنيم يعني منطقه حصيرآباد. حدود 6 سال پيش برادرم يك پاركينگ نگهباني داشت كه برخي اهالي محل ماشين‌هاي‌شان را آنجا مي‌گذاشتند. اين پاركينگ يك محوطه خالي بود كه جزو زمين‌هاي شهرداري به حساب مي‌آمد. در آن زمان شخصي به نام «خشايار.خ» از سابقه‌داران محل بود و اكثر مواقع وسايل ماشين‌هايي كه در پاركينگي كه برادرم نگهبان آنجا بود را به سرقت مي‌برد. اين آدم چند تا پرونده در زمينه سرقت و حتي آتش زدن قرآن كلام خدا را داشت و هميشه هم مسلح بود. برادر من مسووليت ماشين‌هاي مردم را در آن پاركينگ داشت براي همين بابت همين سرقت‌ها از خشايار شكايت كرد. حتي ما زماني كه از او شكايت كرديم به ما گفتند كه ما حكم تيراندازي به اين شخص را داريم. پس از شكايت ما خشايار را دستگير كردند اما به دلايلي نامعلوم پس از مدتي او آزاد شد و وقتي آزاد شد با برادر من و خانواده ما دشمني پيدا كرد. همين دشمني و كينه او را وادار كرد تا يك شب حول و حوش ساعت 12 شب به در خانه برادرم رفت. برادرم آن زمان تازه دخترش به دنيا آمده بود. دخترش تا به حال پدرش را نديده است. همان شب چون خشايار با اسلحه به در خانه برادرم رفته بود و فحاشي مي‌كرد برادرم عصباني و با او درگير شد. ما يك اسلحه شكاري از پدرمان يادگاري داشتيم. برادرم بعد از اين اتفاق برايم تعريف كرد كه اگر او زودتر شليك نمي‌كرد خشايار قصد كشتن برادرم را داشته است.» او در ادامه مي‌گويد: «خانواده شاكي در ابتدا رضايت نمي‌دادند اما بعد كه خودشان در مورد پسرشان تحقيق كردند متوجه شدند كه او اعمال مناسبي انجام نمي‌داده براي همين دو ماه پيش هنگامي كه برادرم را به قرنطينه برده بودند تا حكم قصاصش را اجرا كنند ما سريع براي رضايت به خانواده شاكي مراجعه كرديم آنها هم رضايت دادند كه اگر تا يك ماه مبلغ مورد نظرشان را براي ديه پرداخت كرديم از اجراي حكم قصاص صرف‌نظر مي‌كنند. يك ماه گذشت و ما از طريق دوست و آشنا توانستيم مبلغ يك ميليارد و 800 تومان از 3 ميليارد توماني كه خانواده شاكي براي رضايت در نظر گرفته بودند را جمع‌آوري كنيم. بعد از آن چون ماه محرم شد به ما لطف كردند و در اين ماه حكم قصاص برادرم را عقب انداختند. اگر تا آخر همين ماه محرم موفق نشويم مبلغ 1 ميليارد و 200 ميليون تومان را جمع‌آوري كنيم حكم قصاص برادرم را اجرا خواهند كرد. برادرم يك دختر حدودا پنج، شش ساله دارد كه هر روز به مادرش و به ما مي‌گويد كه منتظر است پدرش را ببيند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون