• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5282 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۲۹ مرداد

نامگذاري 28 مرداد

محسن آزموده

28 مرداد 1332 خورشيدي، يكي از اصلي‌ترين و مهم‌ترين لحظه‌هاي تاريخ معاصر ايران است كه امروز با گذشت قريب به هفتاد سال از آن، همچنان مناقشه برانگيز و محل نزاع است. فارغ از اينكه هفت دهه پيش در اين روز در ايران چه اتفاق‌هايي به وقوع پيوسته، يكي از اصلي‌ترين موضوعات، نحوه نامگذاري اين وقايع است، به گونه‌اي كه نحوه نامگذاري اين رويدادها، نه فقط نحوه رويكرد فرد يا گروه نامگذار به تاريخ ايران را نشان مي‌دهد، بلكه مهم‌تر از آن جايگاه و موضع او در ميدان مناسبات قدرت و نيروهاي سياسي و اجتماعي در ايران معاصر را نشان مي‌دهد و آشكار مي‌سازد كه او در ميان گروه‌ها و جناح‌ها و اقشار سياسي و اجتماعي، كجا ايستاده و چه جهت‌گيري و رويكردي دارد. 
نحوه اين نامگذاري از همان فرداي 28 مرداد محل مناقشه بود. شاه و دربار و طرفداران سلطنت از همان آغاز سرنگوني دولت مصدق توسط نيروهاي نظامي و گروه‌هايي از جامعه به سردستگي لومپن‌ها با حمايت آشكار و پنهان سرويس‌هاي امنيتي بريتانيا و امريكا و بازگرداندن محمدرضا پهلوي، شاه جوان به قدرت، 28 مرداد را انقلاب يا قيام شاه و مردم خواندند و سخني از مداخلات خارجي‌ها يا نقش نظامي‌ها و كارشكني‌هاي نيروهاي سياسي سلطنت‌طلب و ضد جبهه ملي به ميان نياوردند. طرفداران جبهه ملي، چپ‌ها و توده‌اي‌ها و مخالفان سلطنت و دربار هم از همان آغاز تا به امروز، به صراحت وقايع اين روز را كودتايي از پيش طراحي شده ناميده‌اند. 
هر يك از اين دو طرف نيز براي خود استدلال‌ها و دلايل متفاوت دارند. هر دو مي‌كوشند با تعريف -به‌زعم خود- دقيق مفهوم كودتا در علم سياست و تاريخ از سويي و بر شمردن يك به يك وقايع و رويدادهاي آن زمان از ديگر سو، انطباق يا عدم انطباقي ميان اين دو بيابند و به گمان خود، ثابت كنند كه 28 مرداد كودتا بوده يا نهضت مردمي! ترديدي نيست كه در اين فرآيند، يعني تعريف مفهوم كودتا و روايت تاريخ و كوشش براي نشان دادن مطابقت يا عدم مطابقت اين دو، تحريف‌ها و پنهانكاري‌ها يا وارونه‌نمايي‌هاي زيادي صورت مي‌گيرد و طرفين تلاش مي‌كنند با ارايه تفاسير جديد از وقايع تاريخي، خوانش و درنهايت نامگذاري خود بر رويداد را موجه جلوه دهند. هر دو طرف نيز اين نامگذاري را حقيقت مطلق قلمداد كرده و طرف مقابل را به بي‌سوادي، طرفداري، ناآگاهي يا... متهم مي‌كنند. 
نكته جالب توجه آن است كه معمولا در اين تقلاها براي نامگذاري 28 مرداد، پژوهش‌ها و تحقيقات دانشگاهيان و پژوهشگران دانشگاهي كمتر مورد توجه قرار مي‌گيرد و معمولا آثار نسبتا مستقل مورخان و تاريخ‌پژوهان حرفه‌اي و دقت‌ها و جزيي‌نگري‌هاي آنها ناديده گرفته مي‌شود. براي مثال درباره 28 مرداد، دانشگاهياني چون فخرالدين عظيمي، يرواند آبراهاميان، همايون كاتوزيان، محمدعلي موحد، سهراب يزداني، مارك گازيوروسكي، مالكوم برن، استفان كينزر معتقدند كه 28 مرداد 1332 و آنچه در آن رخ داده، يك كودتاي تمام عيار است، در حالي كه در جبهه مقابل پژوهشگران و تحليلگراني چون علي ميرفطروس، داريوش بايندر، پيروز مجتهدزاده، مجيد محمدي و عباس ميلاني، از كودتا ناميدن اين رويداد ابا دارند و حتي برخي پا فراتر مي‌گذارند و مدعي‌اند، كودتاچي اصلي محمد مصدق و طرفداران او بودند كه مي‌خواستند سلطنت در ايران را ساقط كنند كه با ضدكودتاي شاه شكست خوردند. 
در اين ميان برخي صاحب‌نظران هم با احتياط و در واقع با شرمندگي به يكي از دو جبهه مذكور گرايش دارند و بعضا بدون اينكه به صراحت از كودتا بودن يا نبودن 28 مرداد سخن بگويند، به نحوي وقايع را روايت مي‌كنند يا اتفاقات را كنار هم مي‌چينند كه درنهايت مخاطب هوشيار، درمي‌يابد كه آنها به كدام جناح تعلق دارند. براي مثال سلطنت‌طلب‌هاي خجالتي يا شرمنده، يعني كساني كه از دفاع آشكار از نظام شاهنشاهي و سلطنت پرهيز دارند، اما در واقع مدافع آن هستند يا لوازم سخن‌شان به آن مي‌انجامد، در روايت‌شان از ماجراهاي مربوط به 28 مرداد، مدام از غيرقانوني بودن اقدامات مصدق، پوپوليست بودن او، اشتباهات عمدي يا غيرعمدي‌اش در مذاكرات نفتي با دولت‌هاي غربي، ناكارآمدي دولت او، خودكامگي‌اش و درنهايت تصميمات غلطش ياد مي‌كنند و ضمن دفاع از اقدام شاه و دربار، سعي مي‌كنند نقش دولت‌هاي غربي در سرنگوني مصدق را كوچك و ناچيز ارزيابي كنند يا آن را نتيجه عملكرد -به‌زعم ايشان- غلط خود او تلقي كنند. 
كوتاه سخن آنكه بحث پرمناقشه شيوه نامگذاري 28 مرداد، فارغ از مباحث دانشگاهي و تلاش‌هاي تحقيقاتي، يك منازعه سياسي است. در يك سوي اين منازعه گروه سلطنت‌طلب قرار مي‌گيرد كه به دفاع از نظام‌هاي شاهنشاهي مي‌پردازد، خواه به صراحت بيان بشود يا خير. سلطنت‌طلبان خود دو دسته‌اند، آنها كه به‌طور كلي مدافع ايده سلطنت هستند و دسته‌اي كه مشخصا از سلطنت و دربار پهلوي دفاع مي‌كنند. در سوي ديگر نيز شاهد طيفي از دسته‌هاي سياسي گوناگون هستيم كه هر يك با انگيزه‌هاي سياسي متفاوتي به اين واقعه مي‌پردازند. يك دسته بر نقش نيروهاي خارجي و مداخلات آنها در سرنگوني دولت مصدق انگشت تاكيد مي‌گذارند، هدف ايشان مشخصا امپرياليسم‌ستيزي يا غرب‌ستيزي است؛ دسته ديگر بيش از همه نقش دربار و سلطنت پهلوي را برجسته مي‌سازند و درنهايت دسته سوم به‌طور كلي بر مخالفت با سلطنت و استبداد تكيه مي‌كنند و مدعي حكومت مردم و مشروطه‌خواه هستند. محمد مصدق و يارانش در ميان گروه دوم، يعني مدافعان كودتا خواندن 28 مرداد، به دسته سوم يعني مدافعان آزادي و استقلال مردم تعلق دارند. بر اين اساس از نحوه نامگذاري 28 مرداد، بيش و پيش از هر چيز، نشانگر رويكرد سياسي نامگذاران است و جهت‌گيري سياسي ايشان را آشكار مي‌سازد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون