• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3280 -
  • ۱۳۹۴ دوشنبه ۸ تير

جنجال يك دهه شصتي تئاتري

رضا ثروتي هنرمندان و روشنفكران را به بي‌مهري متهم كرد

  پيام رضايي  / شامگاه شنبه ششم تيرماه تالار حافظ پذيراي برخي نام‌هاي پرفروغ هنر ايران بود؛ نام‌هايي از هنرهاي گوناگون و نسل‌هاي مختلف. آنها به دعوت رضا ثروتي براي تماشاي نمايش «فهرست» آمده بودند. واقعيت اين است كه چنين جمع شدن‌هايي چندان معمول نيست. بهانه و علت هم فراوان است. كوتاه اينكه حضور اين همه هنرمند برجسته در كنار هم فرصتي نيست كه هميشه دست دهد. نام‌ها و چهره‌ها آنقدر زياد بودند كه بردن نام‌شان خود نوشتاري طولاني خواهد شد. اما جواد مجابي، بهرام دبيري، محمود دولت‌آبادي كه البته ديرتر رسيد، محمد چرمشير، گوهر خيرانديش، حسين پاكدل، علي باباچاهي، حافظ موسوي، احمدپوري، كامبيز درم‌بخش، حميدرضا صدر و بهناز جعفري، سعيد چنگيزي، شبنم مقدمي، اكبر عالمي، حسين سربخشيان، رويا تيموريان، مسعود رايگان و... بخشي از اين نام‌ها بودند. نمايش فهرست با كمي تاخير به خاطر مستقر كردن مهماناني كه همه ويژه بودند آغاز شد. 150دقيقه مهمانان نشستند در تاريكي سالن و چشم دوختند به روشني سن و مردگان پرهياهويش. بدون شك اين اجرا يكي از بهترين اجراهاي گروه بود. «برگرد! پشت اين در هيچي نيست!» اين ديالوگ واپسين فهرست بود. نور به صندلي‌هاي تماشاچيان برگشت و همه از روياي آشفته مردگان «فهرست» بيرون آمدند. اما رضا ثروتي به همين بازگشت نور اكتفا نكرد، او خواب ديگري هم براي مهمانانش ديده بود و هنگامي كه نور از تماشاچيان دوباره بر سن برگشت تشر بيداري را بر چهره تماشاگران زد و در برابر ابراز احساسات تماشاچيان پاسخي داد كه برگي تازه را گشود. پيش‌تر در دعوتي كه صورت گرفته بود آمده بود كه پس از پايان كار جلسه‌اي درباره آسيب‌شناسي هنر نيز برپا خواهد شد اما ساختار رسمي اين ايده مكتوب ربط چنداني به واقعيت آنچه رخ داد نداشت.
ثروتي بعد از آنكه اجرا را به نامزد و خواهر مجيد بهرامي تقديم كرد، تماشاچيان فرهيخته خود را به نشستن دوباره فراخواند و گفت سوالاتي ذهنش را به خودش مشغول كرده كه دوست دارد درباره آنها حرف بزند. ثروتي كه ناراحتي‌اش آشكار و بي‌پروا بود، گفت كه «من مي‌خواهم مهاجرت كنم. مي‌خواهم بروم. ممكن است گاه گاه بر‌گردم تا مادرم را ببينم اما گاه گاه و مقصر شما هنرمندانيد!». او در ادامه حرف‌هايش از اين گفت كه چرا هنرمندان هواي هم را ندارند؟ چرا به جاي مهرورزيدن و ابراز محبت فقط كينه و حسادت و عداوت هست؟ ثروتي سپس از همه خواست تا بعد از يك استراحت كوتاه به سالن برگردند تا درباره همين سوال گپ و گفت كنند.
شور و حال رضا ثروتي كه براي برخي جذاب بود برخي را هم نارحت كرده بود به بيرون از سالن رسيد و موضوع حرف‌هاي بعد از اجرا شد. عده‌اي اين رفتار ثروتي را نپسنديده و معتقد بودند اين كار سوءاستفاده از فرصتي است كه حضور اين آدم‌ها فراهم كرده است اما عده‌اي هم كه عمدتا نسل جوان‌تر بودند موافق او بودند و حرف‌شان اين بود كه رضا شجاعانه حرف دل خيلي‌ها را زده است. خيلي‌ها رفتند. تعدادي ماندند تا با ثروتي بر سر اين دغدغه‌ گفت‌وگو كنند. از آن عده از هنرمنداني كه نام برديم تنها اكبر عالمي، رويا تيموريان، مسعود رايگان، شبنم مقدمي و چند‌تايي ديگر ماندند.
ساعت يك بامداد ثروتي، حسين پاكدل و حسن خطيبي، از اسپانسرهاي برنامه، پشت يك ميز رو به تعدادي از مهمانان نشسته بودند. ثروتي گفت كه سوال‌هايي دارد. هرچند عمده حرف‌هايش چندان سوال نبود و بيشتر درد‌دل بود اما سوال‌هايي را هم مطرح كرد. «كدام نويسنده ما دغدغه تاريخي دارد؟ چقدر فكر مي‌كنيم مسووليت اجتماعي داريم؟ چقدر به داشتن روح و فرهنگ و آموزش فكر مي‌كنيم؟ منتقدين ما كجا هستند؟» اينها بخشي از جملات پرسشي بود كه از خلال حرف‌هاي اين كارگردان جوان دريافت مي‌شد. وي در بخشي از حرف‌هايش گفت كه براي امشب با خيلي‌ها تماس گرفته و متوجه يك اتفاق ناخوشايند شده است. «مي‌دانستيد 16 نفر از هنرمندان ما در دو هفته اخير عمل قلب داشته‌اند. از كيارستمي و احصايي بگير تا آخرين‌شان كه خرمشاهي باشد. آنها قلب‌شان به خاطر همين چيزهاست كه به اين روز افتاده. چرا نسل شما اينقدر از هم دور هستند؟» اين صحبت ثروتي به علاوه حرف‌هاي نخستين او فضا را  تبديل به چالش نسل‌ها كرد و  واكنش بعدي را رقم زد.
«بخشي از حرف‌هاي رضا به خاطر رنجي است كه در اين يك سال كشيده و بخشي هم به خاطر جواني اوست! او بزرگ‌تر مي‌شود و كم‌كم آرام‌تر خواهد شد.»اين نخستين واكنش حسين پاكدل به حرف‌هاي ثروتي بود.  وي با نظر كارگردان فهرست درباره اينكه هنرمندان با هم حرف نمي‌زنند و ارتباطي ندارند موافق نبود. «هنرمندان با هم حرف مي‌زنند. فضا اين‌طوري كه مي‌گوييد نيست. همين كساني كه اينجا هستند در واقع به دعوت رضا ثروتي پاسخ مثبت داده‌اند و اين موقع شب اينجا هستند. زود قضاوت نكنيم.» ولي دليل اينكه چرا آثار ما جهاني نمي‌شود را اين دانست كه ما با گذشته خودمان زندگي نمي‌كنيم و البته گريزي هم به ماجراي بيانيه كانون كارگردانان درباره «عاشقانه‌هاي ناآرام» زد تا هم شاهد مثال تازه‌اي بياورد و هم نظرش را در اين باره بگويد. «نمايشي دارد در تالار وحدت اجرا مي‌شود. كارگردانش را نمي‌شناسم كه گويا اين كار اول اوست. اين كارگردان جوان توانسته مجموعه‌اي از هنرمندان را كه حتي در يك پوستر هم جمع نمي‌شوند دور هم جمع كند و در يك اجرا گرد بياورد. كه به زعم من اين بخش مديريتي ماجرا قابل ستايش است و اثر را هم اگر خوب نباشد مي‌شود نقد كرد و بايد نقد كرد ولي كانون كارگردانان بيانيه مي‌دهد مثل گروه فشار. مگر كانون كارگردانان قرار است حذف كند؟ اين رفتار معني ندارد. كار اگر كار باشد مي‌ماند و اگر نه نمي‌ماند. چنين رفتاري شبيه گروه فشار است.» وي گفت: مي‌توانيم احساسي برخورد كنيم اما نبايد با احساسات قضاوت كنيم.
رويا تيموريان بانقل جمله‌اي از داستايوفسكي گفت:«قدت را حفظ كن! نه كوتوله شو و نه حذف شو! اما هر چه مي‌تواني انجام بده. به تو تبريك مي‌گويم كه در شرايط نامناسب توانسته‌اي چنين اثر خوبي را به صحنه بياوري.» تيموريان ادامه داد :«شما دست‌كم 20 بازيگر حرفه‌اي را وارد تئاتر كردي و اين بزرگ‌ترين دستاورد توست. البته تيموريان نقدهايي هم داشت. «شما امروز فضايي در اختيار داريد كه نسل‌هاي قبل از شما حسرتش را داشتند. من حرف‌ها و داستان‌هايي دارم كه اگر بخواهم بگويم باورتان نمي‌شود. اما فراموش نكن كه عده‌اي هنرمندند و عده‌اي كار هنري مي‌كنند. ما بايد با هنرمند چالش كنيم نه با كسي كه كار هنري مي‌كند.» بعد از صحبت‌هاي تيموريان برخي از هم نسلان رضا ثروتي به دفاع از نظرات او صحبت كردند و اين نشست بدون هيچ جمع‌بندي خاصي به اتمام رسيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون