اظهارات گنجزاده و واقعيتي غيرقابل چشمپوشي
مسالهاي كه نميشود اما بايد در مورد آن حرف زد
سامان سعادت
عدم اعزام تيم ملي كاراته به صورت كامل به مسابقات كاراتهوان باكو حاشيههاي زيادي را به دنبال داشته است. در چند روز گذشته برخي رسانهها دليل چنين تصميمي را احتمال رويارويي ورزشكاران ايران با رژيم صهيونيستي عنوان كردند. شايعهاي كه نه تاييد شد و نه تكذيب. اما روز يكشنبه در حاشيه انتخابات كميته ملي المپيك سجاد گنجزاده مليپوش كاراته كشورمان و قهرمان المپيك توكيو هنگامي كه با سوالي در اين رابطه مواجه شد، پاسخ عجيبي داد. گنجزاده ابتدا از خبرنگاران پرسيد چيزهايي كه ميگويم را ميتوانيد پخش كنيد؟ و وقتي با پاسخ مثبت خبرنگاران مواجه شد، گفت نميتوانيد!
قهرمان المپيك ۲۰۲۰ در ادامه توضيح داد: «مسالهاي كه براي فدراسيون كاراته پيش آمده مسالهاي است كه نميتوان در موردش صحبت كرد. مسالهاي است كه ورزشكاران ديگر و ساير فدراسيونها هم با آن درگير هستند و هنوز حل نشده است. اميدواريم كه راه چارهاي براي آن انديشيده شود.»
اظهارنظر سجاد گنجزاده به نوعي تاييد گمانهزني رسانهها در چند روز گذشته بود. همانطور كه قهرمان كاراته كشورمان تاكيد كرد مساله مورد بحث، صرفا مربوط به كاراته هم نميشود و بقيه رشتهها را نيز درگير كرده است. فدراسيون جودو مدتهاست به خاطر حاشيههاي مرتبط با همين مساله در تعليق به سر ميبرد. برخي ديگر از فدراسيونها نيز از سوي نهادهاي بينالمللي با تهديد مواجه شدند؛ از جمله فدراسيون شطرنج.
قسمت مهم صحبتهاي گنجزاده اما آنجايي نبود كه شايعات را به نوعي تاييد كرد، بلكه جايي بود كه او گفت نميتوان در مورد اين مسائل صحبت كرد. او به عنوان يك ورزشكار حرفهاي كه سالها در بالاترين سطح حضور داشته هم فضاي ورزش را به خوبي ميشناسد و هم فضاي رسانه را و اظهارنظر او تا حد زيادي درست است. يعني واقعا نميشود به راحتي در مورد اين مسائل حرف زد. اتفاقا مشكل كار هم همينجاست. وقتي در مورد مسالهاي حرف زده نشود احتمال پيدا شدن راهحل چقدر است؟
به هر حال يك روز ورزش ايران بايد با اين تهديد مشخص مواجه شود و براي رفع آن چارهاي بينديشد. مسكوت گذاشتن ماجرا و سپردن همه چيز به زمان بدون شك نميتواند راهحل درستي باشد. در سالهاي گذشته ورزشكاران زيادي از كسب مدال يا حضور در مسابقات محروم ماندهاند و ورزشكاران ديگري به خاطر همين مساله مهاجرت كردند. بايد در مورد اين آسيبها حرف زد. آسيبهايي كه علاوه بر تحت تاثير قرار دادن ورزش به اعتماد عمومي هم ضربه ميزند. كافي است موج واكنشهايي كه هنگام پناهندگي يك ورزشكار به راه ميافتد، مورد بررسي قرار گيرد. طرف يك نفر است كه كشور را ترك ميكند، اما همراه او ميليونها نفر سرخورده ميشوند.
سال گذشته در گزارشي از نهادهاي مربوطه از جمله رياستجمهوري و مجلس و همينطور سازمان پدافند غيرعامل كه وظيفه شناسايي تهديدات و پاسخگويي به آنها را برعهده دارد، درخواست كرديم كه با ورود به اين موضوع ابعاد آن را شناسايي كنند و راهحل ارائه دهند. اما گويا فعلا همه ترجيح ميدهند قضيه را مسكوت نگه دارند تا شايد در آينده فرجي شود.
نبايد ورزشكاران به تنهايي با اين موضوع مواجه شوند و حتي نتوانند در مورد آن حرف بزنند. اتفاقا اين مساله بايد آنقدر در فضاي رسانهاي و از سوي چهرههاي باتجربه ورزش مورد بررسي و بحث قرار بگيرد تا بالاخره به نتيجهاي مشخص برسد. اگر راهحلي براي آن وجود دارد، پيدا شود و اگر كاريش نميشود كرد همه بدانند.
روزبهروز به ورزشهايي كه اسراييليها روي آن سرمايهگذاري ميكنند و براي حضور در مسابقاتش ورزشكار ميفرستند، اضافه ميشود. خيلي از اينها هم شيطنت است، چون ميدانند حضورشان چقدر به ورزشكاران ايراني ضربه ميزند و باعث بروز هرج و مرج در كشور ميشود. بايد روزي در نظر گرفته شود كه آنها در همه مسابقات حضوري فعال داشته باشند. در ورزشهايي پرمخاطبتر نظير فوتبال و واليبال يا حتي كشتي. آن وقت تكليف چيست؟ كسي به اين مسائل فكر ميكند يا به قول سجاد گنجزاده نميشود در مورد اين چيزها حرف زد؟