آقاي عليآبادي! هيچوقت شما را نميبخشيم
قحطالرجال نه، بگوييد حذفالرجال
علي ولياللهي
امروز انتخابات فدراسيون فوتبال برگزار ميشود. اكثر نظرسنجيها نشان ميدهد بيشتر مردم تصور ميكنند هيچ كدام از 3 نامزد حاضر در انتخابات نميتوانند شرايط فوتبال كشور را بهبود ببخشند. آنها براي چنين طرز تفكري دلايل واضحي هم دارند. هواداران مهدي تاج را باعث و باني ضرر 200 ميلياردي به فوتبال ايران ميدانند و 6 ماه مديريت ميرشاد ماجدي را هم به عينه ديدهاند. عزيزالله محمدي هم كه هيچ!
چند روز پيش يكي از كاربران فضاي مجازي نوشت يعني در كشوري هشتاد و چند ميليوني فقط اين 3 نفر صلاحيت اداره فدراسيون فوتبال را دارند؟ پاسخ بدون هيچ تحقيقي قطعا نه است. بسياري از چهرههاي سرشناس و كاردرست ورزشي با سوابق درخشان مديريتي هستند كه توانايي اداره فوتبال را دارند. ولي اينكه چرا اين افراد امروز در مجمع حاضر نيستند و وضعيت فوتبال به جايي رسيده كه قطعا يكي از اين سه نفر سكاندار فوتبال خواهد شد قابل بررسي است. به بيان ساده نبايد واقعيت موجود اين تفكر را به وجود بياورد كه شرايط همين است و هيچ چيز ديگري جز اين نميتوانست باشد.
گاهي از اين شرايط با عنوان قحطالرجال نام برده ميشود. اطلاقي كه نميتواند درست باشد و بهتر است از آن با در نظر گرفتن بار معناي جنسيتياش با عنوان «حذفالرجال» ياد كرد. بله! آدمهايي حذف شدند تا امروز تاج و ماجدي و عزيز محمدي مدعي اداره فوتبال شوند.
گاهي در طول تاريخ تصميماتي شخصي موجب انحرافات بزرگي ميشود. گرچه هنوز بحث هست سر اينكه تاريخ بر اساس اتفاقات رقم ميخورد يا سيري پيوسته دارد كه تصميمات نميتواند آن را متوقف كند، ولي در مورد فوتبال ايران ميتوان به يك تصميم مشخص در حدود 16 سال پيش اشاره كرد. تصميمي كه قبل از جام جهاني 2006 آلمان از سوي رييس سازمان تربيتبدني وقت گرفته شد و مسير اداره فوتبال را در سالهاي پس از آن به صورت كامل عوض كرد.
مدتي قبل از شروع جام جهاني و با روي كار آمدن محمود احمدينژاد، محمد علي آبادي رييس سازمان تربيتبدني با محمد دادكان رييس وقت فدراسيون فوتبال به مشكل خورد. پرونده اختلافات اين مدير شهرداري با مليپوش سابق كه با راي مجمع سكاندار اداره فوتبال شده بود بارها مورد بحث قرار گرفته است. آن زمان احمدينژاد آن طور كه خودش ادعا ميكند از دادكان حمايت كرد ولي نخواست مقابل يار ديرينش طرف مديري كه از دست سيد محمد خاتمي نشان لياقت گرفته بود را بگيرد. بنابراين با حذف تيم ملي ايران از جام جهاني آلمان نامه اخراج محمد دادكان صادر شد.
از همين جا سير وقايع به صورت دومينووار شروع شد. انگار كه ماشيني به حركت افتاده باشد يا گلوله برفي از بالاي كوه. ابتدا داستان تعليق فوتبال ايران مطرح شد و سپس در انتخاباتي با تنها يك نامزد علي كفاشيان سكان فدراسيون را در دست گرفت و مهدي تاج هم وارد اركان فوتبال شد. نوع اداره فوتبال در سالهاي بعد زمينه روي كار آمدن افراد همفكر را در هياتهاي فوتبال به عنوان ركن اصلي انتخابات رياست فدراسيون فوتبال فراهم آورد. بعد همين سيستم بزرگ و بزرگتر شد و آدمهاي بيشتري را حذف كرد يا اصلا نگذاشت پايشان به سطح كلان مديريت فوتبال باز شود.
شرايط به گونهاي پيش رفت كه كفاشيان و تاج به مدت 12 سال با سيستم پوتين مدودوف، هرچند كفاشيان اين را قبول ندارد و ميگويد نه من پوتين بودم و نه تاج مدودوف، فدراسيون را اداره كردند. اينكه در اين 12 سال چهها بر فوتبال ايران گذشت به كنار اما در آخرين سال آن فاجعه ويلموتس رقم خورد و قلب مهدي تاج درد گرفت و يك سال فدراسيون با سرپرست اداره شد تا نوبت به شهابالدين عزيزي خادم برسد. مردي كه بعد از يك سال با دست به يكي هيات رييسه و دلايلي كه هنوز كسي متوجه نشده كنار گذاشته شد تا 6 ماه سرپرستي ميرشاد ماجدي آغاز شود. حالا آن نيم سال تمام شده و امروز انتخاباتي برگزار ميشود كه برندهاش هركه باشد باختي بزرگ براي فوتبال ايران خواهد بود.
واقعا اگر عليآبادي با محمد دادكان لج نكرده بود امروز وضعيت مديريت فوتبال به چه صورت بود؟ دادكان حداقل يك دوره ديگر در سمت رييس باقي ميماند و در ادامه افرادي از جنس خودش اداره فوتبال را به دست ميگرفتند و امروز اصلا قرار نبود انتخاباتي برگزار شود چرا كه ديگر نه ويلموتس گيتي بود كه بخواهد قلب تاج را به درد بياورد نه عزيزي خادم آمده بود و نه افرادي به عنوان هيات رييسه فعلي. اصلا كار به اينجا نميكشيد كه در فاصله دو سال ۴ فدراسيون ۴ رييس به خودش ببيند.
البته كه اين مسالهاي قابل اثبات نيست چرا كه زمان خطي است و امكان ندارد به عقب برگشت و ديد اگر بعد از جام جهاني عليآبادي با ذوقزدگي نامه اخراج دادكان را امضا نكرده بود چه اتفاقي ميافتاد اما ميتوان به صراحت گفت آن امضا بخش بزرگي از اتفاقات امروز را رقم زده است. محمد عليآبادي با اينكه سالهاست از ورزش رفته ولي مسوول بخشي از نابساماني فوتبال و حذف آدمهاي موجه و مديران دلسوز است. اهالي فوتبال حق دارند عليآبادي را نبخشند. حق دارند هر كسي را كه باعث شده امروز انتخابات فدراسيون بين سه نامزدي برگزار شود كه هر يك به اندازه يك كتاب گاف مديريتي داشتهاند، نبخشند. فوتبال امروز ميتوانست امروز جور ديگري باشد.