• 1404 دوشنبه 17 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5291 -
  • 1401 سه‌شنبه 8 شهريور

نگاهي به كتاب انفجار دفتر نخست‌وزيري

يك روايت معتبر

 ساعت ۱۵ هشتم شهريور ۱۳۶۰، صداي مهيب انفجاري خبر از حادثه‌اي تروريستي داد كه در آن رييس‌جمهور و نخست‌وزير به شهادت رسيدند و پيكر سوخته آنها روز بعد بر دستان مردم عزادار تشييع شد اما شعله‌هاي آن جنايت تروريستي همچنان بر قلب آنهايي كه تاريخ را ورق مي‌زنند آتش م ي‌زند. انفجار هشتم شهريور، يك ترور خياباني ساده نبود كه با نام بردن يك نفر به اسم عامل انفجار، مختومه شود. پرونده‌اي ناتمام كه بررسي اسناد و روايات تاريخي آن، حكايت از نقش شبكه نفوذي گسترده‌اي داشت كه «مسعود كشميري» تنها عامل اجرايي آن بود؛ فاجعه‌اي كه يكي از صدها مورد جنايت دهه شصت بود! همان دهه‌شصتي كه از جانب رهبر انقلاب «دهه مظلوم» نام گرفت و مطالبه‌اي به پيوست آن تكليف شد كه «نگذاريد جاي جلاد و شهيد عوض شود». طبيعتا بازخواني و تدقيق بر حواشي جنايت انفجار دفتر نخست‌وزيري به عنوان يكي از رويدادهاي مهم اين برهه، از ابتدايي‌ترين گام‌هايي است كه مي‌توان در رفع مظلومي از اين دهه پرحادثه و طلايي انقلاب برداشت، اما حجم بالاي اسناد و روايات معتبر و غيرمعتبر، جز براي آنان‌كه علاقه بر پژوهش دارند، ميسور نيست. كتاب «يك روايت معتبر درباره انفجار دفتر نخست‌وزيري» به كوشش سعيد زاهدي سعي كرده است با سفر به جرايد و مصاحبه‌هاي سال ۶۰ و با قلمي ساده به بازخواني روايت مستند شهادت شهيدان رجايي و باهنر بپردازد؛ كتابي كه سعي كرده مهم‌ترين روايات اين فاجعه را به استناد «اسناد متفاوت، نقل قول‌هاي متعدد، مصاحبه و گفت‌وگو با اشخاص مرتبط با اين حادثه و اطلاعات معتبري از انفجار دفتر نخست‌وزيري كه از آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران و روزنامه‌هاي اطلاعات، كيهان و جمهوري اسلامي ايران در سال ۱۳۶۰ و پس از آن جمع‌آوري شده است» بازخواني كند. اين كتاب سه مرحله قبل، حين و پس از انفجار را در قالب هفت فصل به روايت اسناد و روايت‌هاي گوناگون بررسي مي‌كند و در خلال آن برخي از ابهامات، حاشيه‌ها، مواضع سياسي داخلي و خارجي و ناگفته‌هاي اين فاجعه را روايت مي‌كند. توجه به موضوعات «سناريوي شهيد‌سازي از مسعود كشميري، نقش نفوذي‌ها در پيش‌برد سناريوهاي پس از انفجار، گمانه‌زني‌ها و اتهامات پس از حادثه، اعتماد و علاقه شهيد رجايي به مسعود كشميري، تلاش كشميري براي انفجار بيت حضرت امام خميني» برخي از بخش‌هاي جذاب اين كتاب خلاصه و خاص است. در بخشي از كتاب روايتي عجيب از همسر شهيد باهنر نقل شده است: «آن روز همه با منافقين دست به يكي كرده بودند. آتش‌نشاني بار اول آمد و شلنگ‌ها را باز كرد و گفت آب نداريم. بار دوم آمد و گفت شلنگ‌ها سوراخ است. بار سوم كه همه ساختمان سوخت و خراب شد، آمد و آب‌پاشي كرد» روز نهم شهريور روزنامه اطلاعات شهداي حادثه را اعلام مي‌كند: «شهيد رجايي، شهيد باهنر، شهيد كشميري و پيرزني كه از كنار ساختمان عبور مي‌كرده و زير آوار مانده است». سيداحمد خميني فرزند امام درباره اعتمادي كه شهيد رجايي و باهنر به مسعود كشميري داشته‌اند، مي‌گويد: «آن زماني كه حزب جمهوري اسلامي منفجر شده بود، آن شخص كه با منافقين كار مي‌كرد؛ يعني كشميري، بنا بود يك چمدان مواد منفجره را بياورد و در كنار حضرت امام بگذارد. در جلسه معارفه رييس‌جمهور، نخست‌وزير و كابينه و رييس مجلس و برخي از شخصيت‌هاي ديگر با امام، در سه‌راه بيت حضرت امام آمدند گفتند آقاي كشميري با يك ساك هست كه در آن ساك وسايل و چيزهايي است كه بناست يادداشت كند؛ ما قرار گذاشته بوديم هيچ‌كس را در هر مقامي كه بايد، اجازه ندهيم با وسيله‌اي كه دستش هست، بيايد... آمدند گفتند كه آقاي رجايي مي‌گويد آقاي كشميري دبير شوراست، اگر به ايشان اعتماد نكنيم، پس به چه كسي اعتماد كنيم؟ من گفتم نه، ما اجازه نمي‌دهيم. آمدند و دوباره گفتند كه آقاي باهنر و رجايي پيغام مي‌دهند به ما و بالا نمي‌آيند و مي‌گويند كشميري بايد باشد و ساكش را بياورد. كشميري به نشانه اعتراض همراه كيفش برگشت. همان كيف در نخست‌وزيري جلوي مرحوم رجايي و باهنر گذاشته شد و آنجا را منفجر كرد و اين دو شهيد بزرگوار را از دست ما گرفتند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون