رسانهها تا چه حد ميتوانند روي تصميمات نهادهاي قدرت اثر بگذارند؟
ما خبرنگاران بيتقصيريم آقاي كلوپ!
يورگن كلوپ سرمربي آلماني تيم ليورپول در كنفرانس خبري قبل از بازي تيمش مقابل تاتنهام در ليگ برتر انگليس به شكل بيسابقهاي از برگزاري جام جهاني در قطر و در اين مقطع فصل انتقاد كرد. كلوپ بحث فساد هنگام انتخاب ميزبان را وسط كشيد و كارگراني كه كشته شدند. از اينكه مسابقات براي نخستينبار در پاييز و ميانه فصل برگزار ميشود. كلوپ در بخشي از اظهاراتش خبرنگاران روبهروي خود را مورد شماتت قرار داد و گفت شما ميتوانستيد كار بيشتري انجام دهيد تا چنين اتفاقاتي رخ ندهد. كلوپ در عين حال كه تاكيد ميكرد «همه ما مقصريم» گفت: «فكر ميكنم 12 سال پيش بود و حالا جام جهاني در آستانه آغاز است. همه كساني كه درگير بودند، بايد در آن لحظه متوجه ميشدند كه چه اتفاقي در حال رخ دادن است. در ادامه هم بحثهاي مربوط به حقوق بشر و كار كردن مردم در شرايط نامساعد پيش آمد. ما نتوانستيم به خاطر دماي بالاي هوا جام جهاني را در تابستان برگزار كنيم. هوا بسيار گرم بود و حتي يك ورزشگاه نيز در قطر وجود نداشت يا شايد فقط يكي بود، بنابراين آنها مجبور بودند ورزشگاههاي جديدي بسازند و هيچكس به اين موضوع فكر نكرد يا حداقل اشاره نكرد. اين وضعيت ميتواند شما را عصباني كند. چطور اين اتفاق رخ نميدهد؟ من مساله را از ديدگاه فوتبالي نگاه ميكنم و دوست ندارم شرايطي ايجاد شود كه بازيكنان هر از گاهي در موقعيتي قرار بگيرند كه بايد پيامي در اين خصوص بفرستند. شما همه روزنامهنگار هستيد و شما بايد پيام بدهيد. شما تندترين مقالات را در مورد اين وضعيت ننوشتهايد.»
كلوپ در ادامه اظهاراتش گفت: «همه ما، شما بيشتر از من، اجازه داديم 12 سال پيش اين اتفاق رخ دهد. پس از آن فرصتهاي زيادي وجود داشت كه مردم بگويند «به هر حال روند اين تصميمگيري درست نبود» يا «نبايد افرادي در اين ميان رشوه ميگرفتند.» ميدانم كه اين اتفاق رخ داده، اما چيزي تغيير نكرد. صاحبمنصبان در فوتبال؟ آنها سياستمداران فوتبال بودند. منظورت يك پسر جوان برزيلي كه نيست؟ در چهره شما ميبينم كه انگار ازسوي من سرزنش شدهايد، زيرا اشاره كردم كه خبرنگاران بايد بيشتر تلاش ميكردند. صادقانه به زبان بدن و نحوه نشستن خود نگاه كنيد. انگار ميخواهيد بگوييد «نه، ما كارمان را كرديم، اما تصميمگيرندگان چنين نظري داشتند.»
فاصله انتظاري كه يورگن كلوپ از خبرنگاران دارد و آن چيزي كه در عمل اتفاق ميافتد هميشه سوالبرانگيز بوده. در هر كشوري با توجه به ميزان آزادي مطبوعات و ميزان گردش آزادانه اطلاعات ممكن است انتظارات و واقعيتها بالا و پايين بشود اما هميشه فاصله ثابتي بين اين دو وجود دارد. با اين حال درنهايت رسانه چيزي به جز بازتابدهنده نيست و درنهايت اين نهادهاي ذيربط هستند كه بايد تصميمات سخت را بگيرند. البته منظور از رسانهها در اينجا رسانههاي مستقل هستند و نه خبرگزاريها و روزنامههاي وابسته.
از روزي كه قطر به عنوان ميزبان جام جهاني انتخاب شد رسانهها بسياري از خط و ربطهاي بين مقامات برگزاركننده، مقامات فيفا و دلالها را رسانهاي كردند. اصلا محكوميت سپ بلاتر و پلاتيني و 15 عضو كميته اجرايي فيفا از همينجا كليد خورد و پاي دادستاني ايالاتمتحده، دادستاني سوييس و افبياي را به ماجرا باز كرد. اما همه در مقطعي متوجه شدند كه يك بنبست بزرگ وجود دارد و مساله ديگر اطلاعرساني يا نبود آگاهي يا اقناع افكار عمومي نيست، بلكه ارادهاي وجود ندارد كه بخواهد تصميم نهايي را اتخاذ كند و ميزباني را از قطر بگيرد. انگار فيفا به مردم ميگفت بله اين ميزباني با فساد اعطا شده ولي ما نميخواهيم جلوي آن را بگيريم. اتفاقا جالب است كه نمونههاي اينچنيني در همه جاي دنيا پيدا ميشود و در همين چند ماه گذشته دستكم خبرنگاران ورزشي ايراني با چنين مسالهاي روبهرو بودند. از روزي كه فدراسيون فوتبال ايران با محكوميت در پرونده ويلموتس مواجه شد و مهدي تاج به دليل بيماري استعفا داد تا روزي كه اين فرد احساس كرد آبها از آسياب افتاده و زمان خوبي براي برگشتن است رسانهها بارها و بارها از فسادهاي موجود در اين پرونده و روابط مشكوك افراد دخيل در آن گفتند. تمام فشارهايي كه نمايندگان مجلس ميآوردند مبني بر كشفياتي بود كه خبرنگاران پيدا كردند. اما نه تنها هيچ محروميتي براي هيچ فردي در ارتباط با اين پرونده درنظر گرفته نشد كه خود مهدي تاج توانست برگردد و رييس فدراسيون فوتبال شود! يعني نهادهاي ناظر حتي در اين حد كه بپذيرند اين فرد ناخواسته به بيتالمال ضرر چند صد ميلياردي وارد كرده و ديگر صلاحيت رياست فدراسيون فوتبال را ندارد هم حرف رسانهها و افكار عمومي را نخواندند. البته كه بعد از رياست تاج، كشور وارد وضعيت بحراني شد و ديگر كسي آن نامزدي و آن انتخابات پر حرف و حديث را پيگيري نكرد، ولي هيچ كس يادش نرفته كه در فاصله اواخر مرداد تا 8 شهريور مردم با چه تعجبي از خبرنگاران سوال ميكردند «فلاني ميخواهد برگردد؟ مگر ميشود؟» در آن مقطع انگار به مردم گفته ميشد ما هم ميدانيم مسائلي وجود دارد اما فراموشش كنيد.
نمونهها بيشمار است، حتي در همين حوزه ورزش. رسانهها چقدر از اتفاقات مشكوك پرده برداشتند؟ از انتخاباتهاي فدراسيونهاي ورزشي، از سفرهاي غيرضروري با پول بيتالمال، از نقش واسطهها و دلالها در فوتبال، از جادوگري و شرطبندي و تباني و... كدام يك از اينها به نتيجه رسيد؟
آقاي كلوپ! از انگليس و آلمان تا همين ايران آدمهاي درست و حسابي زيادي پيدا ميشوند كه فسادهاي احتمالي را برملا كنند. اما آيا مقاماتي هم پيدا ميشوند كه براي گرفتن تصميمات دشوار جرات به خرج بدهند؟ آيا نهادهاي قدرت حاضرند كوتاه بيايند؟ شما به ما بگوييد آقاي كلوپ !