• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5404 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۲۷ دي

فردا دهمين سالمرگ همايون خرم، موسيقيدان و رهبر اركستر است

خالق «سرگشته» زير باران نُت

گروه هنر و ادبيات|همايون خرم تير ماه سال ۱۳۰۹ در بوشهر ‌زاده شد و از آنجا كه مادرش به موسيقي اصيل ايراني علاقه بسياري داشت و از ميان مقام‌هاي موسيقي ايراني نيز علاقه‌مند به دستگاه همايون بود، براي فرزندش نام همايون را انتخاب كرد. خرم يازده سال بيشتر نداشت كه به مكتب ابوالحسن صبا راه‌ پيدا كرد و حدود سه سال بعد به عنوان نوازنده ۱۴ ساله، در راديو به تنهايي به اجرا پرداخت. از همايون خرم آثار بسياري به جا مانده است كه به مناسبت سالروز درگذشتش كه در روزهاي آخر دي ماه است درباره اثر ماندگار او «سرگشته» يا تو ‌اي پري كجايي را مي‌خوانيم.
تو ‌اي پري كجايي يا همان سرگشته ترانه مشهوري است كه همچنان بسياري از ما آن را زمزمه مي‌كنيم، شعر اين اثر متعلق به هوشنگ ابتهاج (سايه) است و آهنگسازي آن را همايون خرم انجام داده، اين آهنگ در دستگاه همايون ساخته شده است.
تو ‌اي پري كجايي، براي اولين‌بار طبق پيشنهاد آهنگساز، با صداي حسين قوامي اجرا شد. اين ترانه نخستين‌بار در راديو و در برنامه گلهاي تازه شماره ۵۲ با تنظيم جواد معروفي پخش شد، ترانه‌اي كه با افراد بزرگي كه نام آنها رفت، طبيعي است كه چنين ماندگار شود؛ اما در سال ۱۳۷۹ نيز اين ترانه بازخواني شد و همايون خرم، كامبيز روشن‌روان را براي تنظيم اركستر و محمد اصفهاني را به عنوان خواننده برگزيد.  اما چه شد كه اين ترانه ساخته شد، خيلي وقت‌ها همنشيني هنرمندان با يكديگر تبديل به خلق اثر مي‌شد و اگر اين در اين همنشيني روحيه خوبي وجود مي‌داشت، آن اثر ماندگار و كم تكرار مي‌شد. همايون خرم در گفت‌وگويي كه در هفته‌نامه نگاه منتشر شده بود درباره اين اثر چنين گفته است: «سال 51 يا 52 بود كه آقاي ابتهاج تازه شده بود مسوول موسيقي راديو و تلويزيون. به من زنگ زد و گفت: «علاقه‌مندم ملاقاتي با هم داشته باشيم.» قراري گذاشتيم در دفترش در ميدان ارگ و من رفتم و او شروع كرد به تعريف و تحسين درباره كارهاي من و گفت از قديم كارهاي شما را پيگيري مي‌كردم و ادامه داد كه برنامه‌هاي ديگري هم كه شما مثل برنامه سوم كه سرپرست آن اجراها بوديد كه يكي ساز مي‌زد (شريف و شهناز و ناهيد و حافظي و عودش رحمانپور و حسين همدانيان ضربش بود) و شما قطعاتي مي‌نوشتيد و خواننده مرد بود و خواننده زن نداشت و من گوش مي‌دادم... آقاي ابتهاج گفتند كه تمامي اين كارها را مي‌شنيدند و تعريف كرد و گفت كه با چه دستگاه‌هاي دقيقي همه اين برنامه‌ها را ضبط كرده‌اند و فهميدم كه ايشان چه عشقي به موسيقي دارند. يا آهنگي روي شعر ابوسعيد ابو‌الخير ساختم كه باز هم تعريف كرد و بعد دعوتم كردند كه بروم به منزل‌شان؛ در منوچهري. خانه باصفايي بود با باغچه كه شبش رفتم آنجا. شب قشنگي بود و برخي كارهايي را كه با دستگاه حرفه‌اي‌شان ضبط كرده بودند، گوش كردم. من خودم كارهايي را كه مي‌نوشتم و اجرا مي‌كردم تنها يك‌بار گوش مي‌كردم و ديگر هم فرصتي براي گوش دادن دوباره نداشتم و تاييدشان مي‌كردم. هنگام گوش دادن به كارها ،آقاي ابتهاج گفتند: «خيلي دلم مي‌خواهد كه روي يك آهنگي از شما شعر بسازم.» من چيزي نگفتم اما وقتي به روي بالكن و هواي خوب و نسيم و باغچه و شب اواخر تابستان را ديدم گويي باران نت بود كه مي‌باريد. بلافاصله رفتم توي بالكن نشستم و اين آهنگ را از بالا تا پايين نوشتم . حتي جواب‌هاي اركستر پشت هم آمد واقعا كمتر زماني بود كه يك آهنگ تمام و كمال به ذهن بيايد از صفر تا صدش و به همين دليل است كه برخي دوستان و شنوندگاني كه اين كار را مي‌شنوند، مي‌گويند اين آهنگ زميني نيست و من هم معتقدم كه به بنده اين آهنگ را دادند و «تو ‌اي پري كجايي» الهامي بود كه به من شد، الهامي كه تمام و كمال آمد. آهنگ را براي ايشان اجرا كردم خيلي خوشحال شد و مشغول ساختن شعرش شد... آن زمان رسم بود كه تمام آهنگ‌هاي باكلام را خوانندگان معمولا زن مي‌خواندند و آقاي ابتهاج اسم خواننده‌اي را آورد كه من گفتم نه و توصيه كردم: «اين اثر را بايد يك صداي خسته‌اي بخواند و به نظر من قوامي خوبه.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون