• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5420 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۱۷ بهمن

ظريف‌ترين نكته‌ها و نغزترين گفته‌ها

علي صلح‌جو

اين كتاب مجموعه جامعي است از مقالات درباره نوشتن، ويرايش و ترجمه كه طي چهل و چند سال گذشته نوشته شده و قرار است جلدهاي بعدي هم داشته باشد. در اينجا خلاصه‌اي از مقالات اين كتاب را، كه در سه بخش فرهنگ، ترجمه، ويرايش تنظيم شده است، مي‌خوانيد.
فرهنگ چيست: در اين مقاله، يكي از دو مقاله ترجمه‌شده اين مجموعه، سالوه‌ميني نشان مي‌دهد براي اينكه بتوانيم خود را بافرهنگ بدانيم بايد چه چيزهايي را و مهم‌تر از آن در چه اندازه بدانيم. 
خواندن و نوشتن: اين مقاله به دنبال يافتن دليل ناتواني اغلب دانشجويان ما در نوشتن به اين گزاره پرمحتوا مي‌رسد كه: در برنامه‌هاي درسي ما درس فارسي درسي است كه در آن چيزهايي ياد مي‌دهند كه هيچ‌وقت به كار نمي‌آيد و درس انشاء هم درسي است كه از دانش‌آموز چيزي مي‌خواهد كه به او ياد نداده‌اند. اشاره به عوامل اجتماعي و اقتصادي مساله نيز از چشم نويسنده دور نيست.
اخلاق نوشتن: معصومي مي‌گويد نظر غالب ميان زبان‌شناسان اين است كه زبان نظامي است كه درون خود يك سازوكار ترميمي دارد كه مي‌تواند هر صدمه‌اي را تحمل و هر ضربه‌اي را خنثي كند، زيرا وسيله‌اي است ارتباطي و همين امر مانع از آن مي‌شود كه بتوان آن‌قدر به آن آسيب رساند كه نقش ارتباطي‌اش را از دست بدهد. سپس اين ساز و كار را با مشابهش در طبيعت مقايسه مي‌كند و مي‌گويد تا همين چند دهه گذشته انسان فكر مي‌كرد هر بلايي هم كه سر طبيعت‌ بيايد آسيب جدي به آن نمي‌رسد چون كه طبيعت نيز داراي همان سازوكار خودترميمي زبان است، اما ديديم كه چنين نبود و بلايي به سر طبيعت آورده‌ايم كه ظاهرا جبران‌ناپذير است. معصومي مي‌گويد اين جبران‌ناپذيري درواقع انتقامي است كه طبيعت دارد از ما مي‌گيرد. نويسنده با درنظر داشتن ظرفيت زبان در راستگويي و به همان اندازه در دروغگويي به گونه‌اي فلسفي هشدار مي‌دهد كه بياييم با زبان خوب تا كنيم و آن را طوري نپيچانيم كه زماني برسد كه او هم ما را بپيچاند. همزباني و همدلي را از ما بستاند.
فساد زباني: وقتي نخواهيم زبان را براي بيان واقعيت 
به كار بريم به گنده‌گويي‌ها و قلنبه‌گويي‌هايي مي‌افتيم كه به تدريج زبان را به فساد مي‌كشاند.
در دشواري و ضرورت تاليف: معصومي نشان داده است كه در يافتن راه‌حل مناسب در مناقشات طولاني تواناست. در بحث بين طرفداران تاليف و ترجمه، نويسنده به جاي روبه رو قرار دادن اين دو و دفاع بي‌فايده از يك‌طرف، آنها را در رابطه‌اي سازنده و خلاق با يكديگر قرار مي‌دهد و نشان مي‌دهد كه اين رويكرد چگونه به ارتقاي كيفيت هر دو مي‌انجامد.
دفاع از ژورناليسم فرهنگي: دفاع از مواضعي كه كمتر مدافع دارد از خصوصيات معصومي است. در اينجا نيز او طرف مظلوم را مي‌گيرد و مستدلانه مي‌كوشد ضعف و نادرستي آراي پيشداورانه عليه ژورناليسم را نشان دهد، به خصوص آنجا كه به خطر ورود نوشته‌هاي آكادميك به عرصه ژورناليسم- كه كارش چيز ديگري است - هشدار مي‌دهد.
واژه‌گزيني و استقلال زبان فارسي: نويسنده در اين مقاله با شرح تمايل و تبحر دانشمندان ايراني در نوشتن به عربي و اين احتمال كه از اين طريق زبان عربي، زبان علم در ايران بشود عوامل دور شدن از اين خطر و جان گرفتن زبان فارسي به عنوان زبان علم را بسيار خوب مي‌نمايد و در اين ميان به نقش شعر و شاعري بهاي درخور مي‌دهد. در اين مقاله گويي ما با نويسنده در حال سفريم و ضمن عبور از فراز و نشيب‌هاي زبان فارسي سياحت كنان در يك چشم به‌هم زدن از قرن اول هجري به قرن چهاردهم و تاسيس فرهنگستان مي‌رسيم و تصويري كلي و همه‌جانبه از اين مسير در ذهن‌مان باقي مي‌ماند.
ترجمه متون علمي به زبان فارسي: معصومي در اين نوشته با مرور جرياني كه به تكوين ترجمه در اروپا شكل داد و اشاره به مشابهاتي كه از ملزومات اين راه است به نارسايي‌هاي ترجمه متون علمي و علت آن مي‌پردازد و نتيجه مي‌گيرد كه بدون نوشتن به زبان علمي نمي‌توان ترجمه خوب از علم به دست داد.
ترجمه متون رياضي و تاثير آن بر زبان فارسي: جامع‌الاطراف بودن معصومي غنيمتي است. نكته‌اي كه معصومي در اين نوشته به آن اشاره و درواقع آن را كشف مي‌كند، مطرح كردن عبارت «فركانس بالا» و مشابهات آن و تاثيرش در «بالا»هاي ديگر است. شاكريم كه ترجمه‌پژوهي داريم كه اين‌قدر رياضي مي‌داند.
چند نكته درباره ترجمه متون فلسفي: نويسنده موضوع تحول اصطلاحات فلسفي را پيش مي‌كشد و مشكلي كه اين تغيير براي ترجمه آنها ايجاد مي‌كند. معصومي به درستي مي‌نويسد وقتي مثلا علم فيزيك تحول پيدا مي‌كند آثاري را كه به دنبال آن نوشته مي‌شود به آساني مي‌توان خواند بدون اينكه به گذشته آن توجه كرد. مي‌گويد اما در فلسفه چنين نيست. در فلسفه نمي‌توان به فرآورده نهايي اكتفا كرد بلكه كل فرآيند بايد مطالعه شود و همين تغيير فرآورده در طول فرآيند است كه در ترجمه اصطلاحات متن فلسفي مساله‌آفرين مي‌شود.
خط فارسي و رايانه: احتمالا اولين نوشته فارسي است كه به مسائل سخت‌افزاري خط فارسي پرداخته است. لب كلام درباره رسم‌الخط: منطق بي‌منطق. فقط قرارداد و رعايت آن.
بيماري‌هاي ويراستاري: نويسنده با مشخص كردن چند بيماري در ويراستاران (ويراستار عيبجو، خطاپوش، مبتلا به كتاب لغت، هيچ‌ندان، همه‌چيزدان، واژه باز و زبان‌آفرين) آفت‌هاي اساسي ويراستاري را با زباني پركشش توضيح و بايدها و نبايدهاي آن را نشان مي‌دهد.
در حاشيه: مقاله جامعي است در باب انواع پانوشت در تاليف و ترجمه و امتيازش اين است كه مثل بسياري از اين‌گونه نوشته‌ها مثلا فقط نگفته است «پانوشت نالازم ندهيد» بلكه نشان داده است پانوشت نالازم چيست.
پاسخ دندان‌شكن: توصيف روان‌شناختي دقيق و هنرمندانه‌اي است از محيط‌هاي ناسالم و پرسوءتفاهم نقدنويسي كه متاسفانه مواردش در مطبوعات‌مان كم نيست.
سفر داوران: نوشته باربارا ريت سياهه جامعي فراهم كرده است براي ارزشيابي اثر از جنبه‌هاي گوناگون. پرسش‌ها چنان دقيق و باريك است كه هيچ نوشته معيوبي از صافي‌اش رد نمي‌شود.
دعوا بر سر حق مولف: معصومي با شرح دعوايي بين سالينجر بدقلق و نويسنده‌اي كه از نامه‌اي از او در نوشته‌اش استفاده كرده و ماجراي شكايت بردنش به دادگاه نشان مي‌دهد كه نقل از اثر ديگران در كشورهاي ديگر حساب و كتاب دارد.
معصومي در حوزه ويرايش و نشر و زبان فارسي تاثيرگذار بوده است نه فقط از راه قلم بلكه با حضورش در محيط نگارش روشنفكري. او ظريف‌ترين نكته‌ها و نغزترين گفته‌ها را كه هر يك مي‌شود هسته نوشتن مقاله ارزشمندي قرار گيرد، در همين جلسه‌هاي خودماني بدون خست پراكنده است. وجود و حضورش مستدام باد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها