• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5420 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۱۷ بهمن

اين كتاب ما را زبان آگاه مي‌كند

اميد طبيب‌زاده

از نظر من، اين مجموعه يك كتاب است و آنچه اين مقالات را به هم متصل مي‌كند، نكته‌اي است كه گايتانو سالوه‌ميني، مورخ و سياستمدار ايتاليايي در مقاله ابتداي كتاب گفته است. سالوه ميني اين مقاله را در واكنش و نقد به نخبگان ايتاليايي دوران موسليني نگاشته كه با رژيم فاشيسم همكاري كردند. نخبگاني كه همه‌چيز را درباره يك چيز مي‌دانستند، اما از هر چيزي يك چيز نمي‌دانستند. در بخشي از اين مقاله تعبير لاتيني آمده كه ترجمه‌اش چنين است: «رياضيداني كه غير از رياضي چيزي نمي‌داند، چهارپايي بيش نيست!» براي دوري جستن از اين شيوه نگاه به جهان، چاره‌اي نيست جز آنكه به سمت روشنفكراني برويم كه از يك چيز همه‌چيز مي‌دانند و از هر چيز، اندكي مي‌دانند و دركي از محيط اطراف خودشان دارند. متاسفانه اين بلايي است كه امروز گريبانگير جامعه علمي ما شده است. همين نگاه در طول تمام اين مقالات مشهود است. آنچه در اين مقالات ثابت است، اخلاق برآمده از فرهنگ است، يعني ما حق نداريم فقط در يك زمينه تخصص داشته باشيم و تنها از همان يك زمينه به همه‌چيز بنگريم. اهميت اين كتاب مثل «غلط ننويسم» ابوالحسن نجفي است، زيرا به تعبير دكتر حق‌شناس، ما را «زبان آگاه» مي‌كنند. ناگهان جامعه را متوجه پديده‌اي به نام زبان مي‌كنند كه گويي بديهي بوده، اما آن‌قدر هم بديهي نيست و جامعه بايد نسبت به وجود چنين پديده‌اي آگاه باشد. اما سطح اين كتاب از كتاب «غلط ننويسيم» بالاتر است، زيرا علاوه بر توصيه‌ها، مطالب تخصصي‌تر هم دارد و توصيه‌هاي اخلاقي مهمي هم دارد. كتاب از دو حيث شاخص است؛ نخست نثر بسيار روان و منسجم كه دشوارترين مطالب را به ساده‌ترين وجه ممكن در اختيار خواننده مي‌گذارد. دوم اينكه حاوي توصيه‌هاي فني - نگارشي و اخلاق نوشتن است. ايشان درباره اخلاق نوشتن چنين نوشته است: «ساده نوشتن هم مثل خوبي كردن است. كسي كه خوبي ملكه‌اش شده باشد، به نظر مي‌آيد كه به صرافت طبع و بي‌هيچ كوششي خوبي مي‌كند. گويي خوبي از او مي‌جوشد. اما در واقع تلاشي كه او براي غلبه بر گرايش طبيعي به بدي مي‌كند، از چشم ديگران پنهان است. روشن‌نويسي تمرين مي‌خواهد و اين تمرين‌ها بخشي ادبي است و بخشي هم اتفاقا اخلاقي است. دشوارنويسي و به زبان يكسره اصطلاحي سخن گفتن، با ميل به ما به خودنمايي سازگارتر است. غلبه بر اين ميل بخشي از تربيت اخلاقي نويسنده است. همچنين ساده‌نويسي ايجاب مي‌كند كه خود را لااقل در عالم نظر از جمع محدود و بسته مخاطبان حرفه‌اي بيرون بياوريم و به جاي خواننده‌اي كه اطلاعات تخصصي ندارد، قرار دهيم. اين نيز مستلزم همزباني با خواننده است، همزباني‌اي كه به همدلي مي‌انجامد.»  يكي از مهم‌ترين مقالات اين كتاب راجع به واژه‌گزيني و استقلال زبان فارسي است كه با اين عبارت شروع مي‌شود كه يكي از بخت‌هاي ما ايرانيان اين است كه زبان ملي و زبان علمي ما يكي است. اين نكته به نظر ساده‌اي است، اما وقتي به بحث‌هاي فراوان زبانشناسان نگاه مي‌كنيم، مي‌بينيم كسي راجع به آن صحبت نكرده و اين مقاله تنها مطلبي است كه اين موضوع را طرح و جوابي مستدل درباره آن ارايه كرده است. عده‌اي معتقدند كه اگر ما متون علمي خودمان را به زبان انگليسي بنويسيم، بهتر است. مساله زبان علمي به خصوص در علوم دقيق، سطوحي دارد. برخي جوامع سطح علمي‌شان براي بيان زبان علمي صفر است، اما در جوامع ديگر سطوح ديگري را شاهديم. در مورد فارسي تحقيق دقيقي نداريم. من تصور مي‌كنم زبان فارسي در علوم دقيق تا حد كارشناسي را پوشش مي‌دهد. اما اين به آن معنا نيست كه تا حد نهايي علوم دقيق جوابگو باشد. حتي جوامعي مثل فرانسه و آلمان هم در بيان مطالب فوق‌العاده تخصصي به انگليسي مي‌نويسند. اولا به اين دليل كه زبان آنها آمادگي بيان و شيوه بيان اين مطالب را ندارد، ثانيا به اين دليل كه اگر آن مطلب علمي به زبان‌هاي خاص نوشته شود، مخاطبان بسيار اندكي خواهد داشت، اما اگر به انگليسي نوشته شود، مخاطبان بسيار بيشتري خواهد داشت. بنابراين زبان علم مي‌تواند بين‌المللي باشد و اين ايرادي ندارد. همچنان‌كه استاد نوشته هميشه يك زبان علمي بين‌المللي داشتيم، يك زمان لاتين بوده، در زمان و جايي عربي بوده و در زمان و جايي سانسكريت، الان هم انگليسي. اما در علوم اجتماعي و انساني چطور؟ اهميت مساله در اين علوم آن است كه اگر مطالب علمي در اين علوم به زبان فارسي نوشته نمي‌شد، مشكلات ما را حل نمي‌كرد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها