• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5442 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۱۵ اسفند

گفتار ضيا موحد، پژوهشگر و محقق*

منطق‌داني سهروردي

بحث من درباره منطق سهروردي است كه اگر بگويم در ايران شناخته نشده، هيچ اغراقي نكرده‌ام. البته اين‌سو و آن‌سو درباره منطق سهروردي مطالبي هست، اما اين غير از آن چيزي است كه سهروردي ارايه كرده است. تاريخ منطق هنوز نوشته نشده است، نه در غرب و نه در شرق. روايت‌هاي مختلفي هم از آن هست. من ابتدا روايت غربي از تاريخ منطق را بيان مي‌كنم، البته به قله‌هاي آن اشاره مي‌كنم و سپس به قله‌هاي روايت شرقي از تاريخ منطق اشاره مي‌كنم و درنهايت به اين مي‌پردازم كه سهروردي كجاي اين قضيه قرار دارد. اين مساله‌اي است كه اولين‌بار در ايران طرح مي‌شود. 

قله‌هاي منطق در غرب
در غرب ارسطو را مدون منطق مي‌نامند و به همين دليل او را معلم اول مي‌خوانند. ارسطو در اخلاق و سياست و زيبايي‌شناسي و‌... كتاب‌ها و مقالات زيادي نوشته است، اما معلم اول ناميدن او به دليل آن است كه مدون منطق است. بعد از ارسطو كه در سال 322 قبل از ميلاد درگذشته، قله بعدی در منطق كه به تصديق همه منطق‌دانان بايد او را بلافاصله بعد از ارسطو قرار داد، فرگه است. فرگه كه در سال 1925 از دنيا رفته، اولين نظام دقيق منطقي ارسطويي را پايه‌گذاري مي‌كند. يعني درست است كه ارسطو مدون منطق است و ابداع قياس‌ها به او بازمي‌گردد، اما نظامي كه ارسطو ابداع كرده، نظام ناقصي است. اين فرگه است كه به اعجاب همه منطق‌دانان، يك مرتبه در كتاب مفهوم‌نگاري كه در سال 1879 ميلادي منتشر شده، يك شبه منطق جمله‌ها و منطقه محمول‌هاي مرتبه اول با اينهماني را پايه‌گذاري مي‌كند، به خصوص مساله سورها و مسائل مربوط به آن. 
بعد از فرگه، چهره‌اي كه مي‌توان او را كنار دو چهره پيشين قرار داد، گودل است. گودل در سال‌هاي 1931 و 1932 كار فرگه را كامل مي‌كند، به اين معنا كه براي اولين‌بار با جدا كردن «نحو‌شناسي» (syntax) از «دلالت‌شناسي» (semantics) براي اولين‌بار تماميت و سازگاري منطق را به اثبات مي‌رساند كه مساله بسيار مهمي است. بعد از آن اتفاق مهم ديگر كارهاي كريپكي در نظام‌هاي منطق موجهات و سازگاري و تماميت منطق موجهات و كتاب «ناميدن و ضرورت» كه در سال 1980 منتشر شد. اين كتاب سه سخنراني است كه فلسفه تحليلي را متحول كرد. آنچه گفته شد، به‌طور خيلي خلاصه داستان منطق در غرب است، با رتبه‌بندي كه ارايه شد. 

قله‌هاي منطق در ايران
در ايران، بعد از ارسطو و پيش از گودل بايد فارابي را بگذاريم. فارابي درست به دليل كارهايي كه در منطق كرده، باز معلم دوم خوانده شده است. البته من اطلاعي پيدا نكردم كه چه كسي فارابي را معلم دوم ناميده است و در نوشته‌هايي كه هست، در نيافتم اين لقب را اروپاييان به او داده‌اند، يا مسلمان‌ها. اما به هر حال او به علت كارهاي منطقي‌اش چنين ناميده شده است. مرحوم محمدتقي دانش‌پژوه مي‌گويد قبل از ابن سينا، بيشترين آثار را در زمينه منطق فارابي نوشته است، حدود 48 رساله. البته از اين 48 رساله چند تا راجع به شعر است كه به هر حال شعر را هم جزو منطق مي‌آوردند. قياس‌هاي شعري و قياس‌هاي خطابي داريم. 
بعد از فارابي به قله واقعي منطق يعني ابن‌سينا مي‌رسيم. من اگر سهمي در تاريخ داشته باشم، در اينجاست. ابن‌سينا غير از كارهايي كه به‌طور كلي در منطق كرده، در منطق موجهات دو مساله را مطرح كرده كه بدون اين دو مساله، منطق موجهات خيلي فقير بود: يكي تمايز بين «د  ره» و «د ديكتو» (تمايز وجهي «de re» و «de dicto») به اصطلاح غربي‌ها كه خيلي مساله مهمي است و ديگر سه قضيه: 1. قضيه باركن، 2. عكس قضيه باركن، 3. قضيه بوريدان. اهميت اين قضايا و آن تمايز در قرن بيستم شناخته شد و كسي متوجه اين مساله نشده بود. من در مقاله «ابن‌سينا و تقدم در كشف فرمول‌هاي بوريدان و باركن» اين مساله را مطرح كردم كه براي غربيان بسيار تازگي داشت. آنها در ابتدا نمي‌پذيرفتند كه اين كار را نخستين‌بار ابن‌سينا انجام داده و دنبال اين مي‌گشتند كه در سنت غربي آيا كسي قبل از ابن‌سينا اين كار را كرده يا خير؟ اما در واقع كسي پيش از ابن‌سينا اين كار را انجام نداده و به دلايلي كه در مجال حاضر نمي‌گنجد، اصلا نمي‌توانسته باشد. طريق و نوع كاري كه ابن‌سينا از طريق آن به اين كشف رسيده، خاص اوست. 
ما بعد از كار ابن سينا، در منطق در واقع كار مهمي نداريم، مگر كار سهروردي. اينجاست كه پاي سهروردي به ميان مي‌آيد. كار سهروردي خيلي عجيب و بديع است. در اين مورد آنچنان كه بايد كاري نشده است. من نوآوري‌هاي سهروردي را در مقاله مذكور، براي اولين‌بار مطرح كردم. 

سهروردي و منطق
كار مهم سهروردي در منطق ايجاد تحولي در منطق است. به اين معنا كه روشي پيشنهاد مي‌كند كه به اعتبار صوري هيچ ايرادي به آن نمي‌توان گرفت. اينكه بر اعتبار صوري تاكيد مي‌كنم، به اين علت است كه بحث برانگيز است اما به اعتبار صوري حرف او كاملا درست است. كار سهروردي در منطق، پيشنهاد روشي است كه با آن روش، در قياس‌هاي وجهي كه پيچيده‌ترين بخش منطق موجهات است، به طرز بسيار راحتي نتايجي را از مقدمات به دست آورد و در نظام اصل موضوعي نشان داد كه فرمولي متعبر 
(valid) هست يا خير. قبل از سهروردي براي اينكه عقيم و سليم بودن يك ضرب از ضرب‌هاي اشكال قياس را ثابت كنند، براي هر شكل قاعده‌هايي مي‌گذاشتند. در كاري كه سهروردي مي‌كند، هيچ احتياجي به اينها نيست. اما كار او چيست؟ اولا تمام قضيه‌هاي سالبه را به قضيه‌هاي موجبه تبديل مي‌كند. مثلا مي‌گويد، مي‌توانيم به جاي قضيه «سقراط دانا نيست» كه قضيه‌اي سالبه است، بگذاريم «سقراط نادان است» است. بنابراين قضيه از سالبه به موجبه بدل مي‌شود و قضاياي جزئي را مي‌توانيم به قضاياي كلي بدل كنيم. از همه مهم‌تر با قرار دادن دو وجه ضرورت و امكان در موضع محمول، قضاياي امكاني را ضرورتا امكاني و قضاياي ممتنع را ضرورتا ممتنع مي‌كند. هر كدام را با قاعده‌اي بيان مي‌كند. با اين تغييري كه سهروردي در نظريه قياس مي‌دهد، يك‌مرتبه منطق موجهات متحول مي‌شود. اگر بخواهم اين بحث را بيشتر باز كنم، خيلي فني و تخصصي مي‌شود و اگر كسي مي‌خواهد بحث را به‌طور جدي دنبال كند، بهتر است در كتاب «تاملاتي در منطق ابن‌سينا و سهروردي» دنبال كند. آنجا با دلايل و روش صوري اين مباحث را نشان داده‌ام. كوتاه سخن آنكه سهروردي با اين كاري كه در منطق انجام مي‌دهد، روش تازه‌اي ايجاد مي‌كند. 
آيا بايد از منطق موجهات شروع كنيم و به محمول‌هاي مرتبه اول و مرتبه دوم و منطق جمله‌ها برسيم يا بالعكس؟ با توجه به كل فلسفه سهروردي كه نياز به اثبات هم دارد و نظامي كه سهروردي در آن فكر مي‌كرده و اهميتي كه به مساله نور و ظلمت و اولويت نور بر ظلمت دارد، به نظر مي‌رسد كار او از بالا به پايين است. يعني منطق او از منطق موجهات شروع مي‌شود و به منطق جمله‌ها مي‌رسد. يعني مي‌توان گفت منطق جمله‌ها و منطق محمول‌هاي مرتبه اول و مرتبه دوم، زير‌مجموعه‌اي از منطق موجهات هستند، نه اينكه منطق موجهات گسترشي از منطق محمول‌هاي مرتبه اول باشد. به اين مساله اخيرا برخي منطق‌دانان غربي هم اشاره كرده‌اند، يعني اصل براي‌شان منطق موجهات است و منطق‌هاي ديگر زير مجموعه‌اي از آن هستند. موضع سهروردي تاكنون شناخته نشده است. اما خوشبختانه اخيرا نسلي پيدا شده كه شكوفايي منطق در آن پا گرفته و اميدوارم اين جريان ادامه داشته باشد. 
* متن حاضر صورت مكتوب گفتار دكتر ضيا موحد است كه چهارشنبه 10 اسفند در شهر كتاب برگزار شد


باتوجه به كل فلسفه سهروردي كه نياز به اثبات هم دارد و نظامي كه سهروردي در آن فكر مي‌كرده و اهميتي كه به مساله نور و ظلمت و اولويت نور بر ظلمت دارد، به نظر مي‌رسد كار او از بالا به پايين است، يعني منطق او از منطق موجهات شروع مي‌شود و به منطق جمله‌ها مي‌رسد.
يعني مي‌توان گفت منطق جمله‌ها و منطق محمول‌هاي مرتبه اول و مرتبه دوم، زير‌مجموعه‌اي از منطق موجهات هستند، نه اينكه منطق موجهات گسترشي از منطق محمول‌هاي مرتبه اول باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون