تراژدي نابودي 8000 هكتار جنگل و مرتع و مرگ 3200 جانور در جاده گلستان در چهارسال اخير
ورود رييسجمهور به پرونده جاده گلستان
مژگان جمشيدي/ هنوز شيريني خبر موافقت دولت با جابهجايي جاده گلستان از قلب قديميترين پارك ملي ايران به كام طرفداران محيط زيست ننشسته كه انتشار خبر ديگري براي تخريب جنگل ابر شاهرود به بهانه جادهسازي، اين شيريني را به تلخي تبديل ميكند. درست در آستانه سفر رييسجمهور به استان گلستان و همزمان با پيگيريهاي سازمان حفاظت محيط زيست براي خروج جاده آسيايي و ترانزيت از داخل پارك ملي گلستان و انتقال بار ترافيكي اين شاهراه اصلي به جاده ديگري در محور كلاله – آشخانه – بجنورد، 151 نماينده مجلس در اقدامي پرسشبرانگيز با امضاي توماري خطاب به رييسجمهور خواستار از سرگيري ساخت جاده جنگل ابر شاهرود شدند. جادهيي كه ساخت آن مستلزم تخريب بيش از 50 هكتار جنگل و نابودي يكي از زيباترين اكوسيستمهاي جنگلي ايران در حدفاصل بين دو استان سمنان و گلستان است و نه تنها توجيه اقتصادي و زيست محيطي ندارد بلكه به دليل رانشي بودن منطقه و شيب زياد جنگل از ديد زمين شناسان نيز با خطرات جدي مواجه خواهد شد. با اين حال مخالفت سازمان محيط زيست با ساخت همين جاده غيرضروري كه تنها دو روستاي «شيرينآباد» و «ابر» را به هم وصل ميكند تاكنون چندين بار به پاشنه آشيل اين سازمان تبديل شده و هر بار نمايندگان مجلس با جمعآوري امضا، يا خواهان انحلال سازمان محيط زيست شده يا مانند تومار اخير خواهان اجراي اين طرح توسط رييسجمهور ميشوند.
اكنون پرسش اساسي اين است: چرا براي ساخت بزرگراه شمالي گلستان كه از سالهاي پيش از انقلاب تاكنون چندين بار مطالعات فني و زيستمحيطي صورت گرفته و هيچ جنگل بكري هم در مسير آن موجود نيست تا تخريب شود، تنها هفت نماينده مجلس تومار امضا ميكنند اما براي ساخت جاده ابر شاهرود كه مستلزم تخريبهاي وسيع در يكي از بينظيرترين اكوسيستمهاي جنگلي كشورمان است 151 نماينده امضا ميدهند؟ و اگر آنگونه كه كمالالدين پير موذن، عضو فراكسيون محيط زيست مجلس شوراي اسلامي در گفتوگو با خبرگزاريها اعلام كرده و گفته: «برخي براي امضاي مجوز ساخت جاده در جنگل ابر، مرا فريب دادند تا نامه
به رييسجمهوري را امضا كنم اما از دولت ميخواهم با ساخت جاده موافقت نكند» باشد به واقع چطور ميتوان درخواست ساخت اين جاده به بهاي تخريب يك جنگل را توسط نمايندگان ملت توجيه كرد؟ آيا بحران نابودي تنوع زيستي كه دراين پارك در حال وقوع است اينقدر تكاندهنده نيست تا نمايندگان مجلس را به تكاپو وادارد تا به جاي درخواست ساخت جاده براي دو روستا براي خروج جاده از قلب پارك ملي گلستان تلاش كنند؟
اين گزارش تلاش ميكند با بيان تاريخچهيي از اقدامات صورت گرفته براي خروج جاده از پارك ملي گلستان - از زمان دولت هويدا تا روحاني - و آنچه در اين 40 سال بر سر جنگل گلستان آمده و نام ايران را در مجامع بينالمللي زيست محيطي جهان به واسطه نابودي تنوع زيستي كشور خدشهدار كرده، آينه عبرتي باشد براي مجريان طرحهاي توسعه ناپايدار كه با وجود شكنندگي و آسيبپذيري طبيعت ايران و سهم بسيار اندك كشورمان از سرانه جنگل همچنان تلاش دارند تا همه جادهها و كارخانجات سيمان، فولاد، چوب و كاغذ، پتروشيمي و پالايشگاه و... را در يگانه جنگلهاي بازمانده از عصر يخبندان در سه استان گلستان و مازندران و گيلان كلنگ زني كنند.
جاده موجود گلستان كه اصليترين كريدور ارتباطي گرگان – مشهد است با عبور از جنگل و حاشيه پارك عملا 58 كيلومتر از اين پارك ملي و 32 كيلومتر از حاشيه منطقه حفاظت شده قرخود را تحتالشعاع قرار داده است
66 مورد حريق، نابودي 8000 هكتار از پارك در اثر آتش سوزي، تخليه بيش از 50 هزار ليتر بنزين و گازوييل در اثر سوانح تانكرهاي حامل سوخت به داخل پارك و رودخانه تراژدي اسفناكي است كه از سال 1389 تاكنون به وقوع پيوسته است
وقتي دومين كنگره جهاني پاركها و مناطق حفاظتشده جهان حدود 50 سال قبل در دهلي نو برگزار شد و تنها چند كشور محدود در اين كنگره شركت داشتند و براي حفاظت از پاركهاي ملي كشورشان متعهد شدند، ايران يكي از مترقيترين كشورهاي جهان در ايجاد شبكه مناطق حفاظت شده بود و تا آن زمان نزديك به يك دهه از اعلام حفاظت جنگل گلستان به عنوان منطقه حفاظت شده ميگذشت. جادهيي كه در ميانه اين جنگل وجود داشت در ابتدا راهي خاكي بود كه در اواخر دهه 40 آسفالت شد، اما با شدت گرفتن تدابير حفاظتي در اين منطقه توسط كانون شكار و صيد كه بعدها با تلاش اسكندر فيروز، به سازمان حفاظت محيط زيست تبديل شد و همزمان با پرآوازه شدن اين منطقه در جهان به واسطه بهرهمندي از تنوع زيستي غني، نخستين تلاشها براي خروج جاده از داخل پارك ملي گلستان آغاز شد. اگرچه تا آن زمان به دليل اينكه جمعيت كشور يك سوم جمعيت فعلي بود و تعداد خودروهاي شخصي و ترافيك نيز به هيچ عنوان با امروز قابل مقايسه نبود، اما پيشبيني اينكه روزي اين جاده به شاهراه اصلي ارتباطي گرگان- مشهد تبديل شود و با افزايش نرخ جمعيت و رشد ترافيك، شمار تلفات حيات وحش و تعرضات انساني به پارك ملي گلستان نيز افزايش يابد، قابل پيشبيني بود، لذا اسكندر فيروز، هويدا، نخست وزير وقت را به پارك ملي گلستان آورد تا با مشاهده وضعيت موجود، خواستار تخصيص اعتبار دولت براي ساخت جاده ديگري در بيرون از پارك ملي گلستان شود. با اينكه موافقت دولت وقت براي تخصيص اعتبار براي مطالعه راه جايگزين جلب شد اما در نهايت به دليل فشاري كه ساير اعضاي كابينه دولت از جمله وزراي دفاع و نفت به سازمان محيط زيست ميآوردند، اسكندر فيروز از رياست سازمان محيط زيست كنار گذاشته و عملا خروج اين جاده از داخل پارك به دست فراموشي سپرده شد.
21مردادماه 1380 سيلي ويرانگر گلستان را درنورديد. هزاران تن خاك كه تشكيل هر سانتيمتر آن 100 سال زمان نياز دارد تا عمق 10-15 متر شسته شد و هر جنبندهيي را كه سر راه بود با خود به مخزن سد گلستان برد! جاده گلستان به كلي ويران شد و نزديك 100نفر در اين جاده كشته شدند. اجساد 247 نفر در سيل اين سال پيدا شد و اجساد بيش از 100 نفر هرگز يافت نشد و مفقود شدند. به گفته كارشناسان مستقل و سازمان حفاطت محيط زيست بهرهبرداريهاي بيرويه از جنگلها و مراتع بالادست چنان باعث عريانشدن زمين شده بود كه همين بيابانزايي و ساخت غيراصولي سد شهيد وفايي كه در اثر سيل شكسته شد منجر به تشديد خسارات سيل شد. از همين سال اعتراضات محافل زيستمحيطي و دانشگاهي براي خروج جاده گلستان از قعر دره و بستر رودخانه دوغ آغاز شد. اما وزارت راه بعد از چهار ماه مسدود شدن جاده، مجددا آن را با صرف ميلياردها تومان در قعر دره ترميم كرد.
21مرداد 1381 در سالروز سيل اول سيل ديگري آمد و نزديك به 100نفر ديگر در اين سيل كشته شدند. جاده گلستان براي دومين بار ويران و مسدود شد. سازمان محيط زيست درخواست خروج جاده از داخل پارك را مجددا مطرح كرد. اما وزارت راه با اين توجيه كه ساخت هر جاده ديگري 10 سال زمان ميبرد جاده موجود را براي دومين بار با هزينههاي هنگفت ترميم كرد.
30ارديبهشت 1382 با تلاش دكتر حسين آخاني، از برجستهترين زيست شناسان علوم گياهي كشور و عضو هيات علمي دانشگاه تهران كه پژوهشهاي گستردهيي را در پارك ملي گلستان انجام داده و موفق به شناسايي نزديك به 20 گونه گياهي جديد از داخل اين پارك و معرفي آن به جهان شده بود، 243 نفر از برجستهترين اساتيد و پژوهشگران دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي كشور در رشتههاي مختلف زيستشناسي، فيزيك، شيمي، زمينشناسي، پزشكي و داروسازي و... با امضا نامهيي به سيد محمد خاتمي رييسجمهور وقت خواستار خروج اين جاده از داخل پارك ملي گلستان شدند. همزمان با اين تومار بيش از سه هزار نفر از ساكنان كلاله و 30 روستاي اطراف در نامهيي به رييسجمهور خواستار ساخت جاده جايگزين گلستان در محور كلاله – آشخانه – بجنورد شدند تا شايد به اين بهانه ساكنان اين روستاها نيز به جاده دسترسي يابند.
25تير 1382سرانجام با فشار افكار عمومي و دانشگاهي و پيگيريهاي سازمان محيط زيست هياتوزيران پيشنهاد اين سازمان را پذيرفت و مصوب كرد: «بخش آسيب ديده جاده تهران- مشهد در جنگل گلستان بدون افزايش عرض جاده موجود، بر اساس طرح نوسازي وزارت راه و ترابري و موافقت سازمان محيط زيست، نوسازي شده و طرح تغيير مسير جاده از ناحيه شمالي جنگل گلستان (گزينه شمالي) نيز پس از تاييد مراجع ذيربط و تامين اعتبار در بودجههاي سنواتي وزارت راه و ترابري به اجرا درآيد.» بر اساس توافق سازمان محيط زيست و وزارت راه و ترابري در اين سال همچنين مقرر شد عرض جاده موجود از 6/11 متر تجاوز نكند. با اين حال بسياري از منتقدان، نخستين اشتباه سازمان محيط زيست را موافقت با ايجاد عرض 6/11 متر ميدانند چرا كه تا پيش از اين عرض جاده گلستان بين 7/6 تا 7 متر بود كه از اين به بعد عملا تا دوبرابر افزايش عرض پيدا ميكرد و اين خود زمينه را براي دستاندازيهاي بيشتر وزارت راه فراهم ميكرد.
19مرداد 1384براي سومين بار سيل باز هم آمد و همه نقشههاي وزارت راه را نقش بر آب كرد. جاده تخريب شد و نزديك به 50 نفر در جريان سيل كشته شدند. جادهيي كه سه بار در مدت چهار سال ويران شده بود مجدد در دستور كار ترميم و حتي تعريض قرار گرفت و وزارت راه اينبار با ساخت پلهاي عظيم و بتوني و ديوارهاي شش متري در اطراف جاده كه حتي دايناسور هم قادر به عبور از آن نبود و با تجاوز به بستر و حريم رودخانه دوغ به جنگ طبيعت آمد. ساخت گزينه شمالي نيز عملا به دست فراموشي سپرده شد.
دوم مهر 1385رييس وقت سازمان حفاظت محيط زيست به جاي مقابله با تعريض غيرقانوني جاده و تخريب گسترده جنگل گلستان، با ارسال نامهيي به رحمتي، وزير راه و ترابري موافقت خود را با تعريض جاده و تخريب جنگل گلستان اعلام كرد.
25مهر 1385دكتر حسين آخاني، استاد دانشكده زيستشناسي دانشگاه تهران كه به حق ميتوان او را بهترين مدافع پارك ملي گلستان در چند دهه اخير ناميد بارديگر شروع به جمعآوري تومار اعتراضي و ارسال نامهيي سرگشاده به رييسجمهور وقت كرد. او موفق شد اينبار 153 نفر از مطرحترين دانشمندان علوم زيستي و پزشكي كشور از دانشگاههاي سراسر كشور و فرهنگستان علوم را با خود همراه ساخته و درخواست توقف تخريب جاده گلستان را مطرح كند. با واكنش برخي رسانهها و محافل محيط زيستي ديگر نيز رييس سازمان محيط زيست موافقت خود را لغو كرده و عقبنشيني كرد اما لودرهاي وزارت راه بيتوجه به محدوديتهاي قانوني بخشي از جنگل را تخريب كردند.
16تير 1387يك خبرنگار پرده از تخريبهاي گسترده و افزايش عرض جاده تا 60 متر در بيش از 15 كيلومتر از محور موجود در داخل پارك ملي گلستان برداشت. اگرچه اين افشاگري رسانهيي منجر به اين شد كه يكي از مسوولان عاليرتبه سازمان محيط زيست اين خبرنگار را در حضور ساير خبرنگاران در برنامه خبري، به سياه نمايي متهم كرده و حتي نفرين كند، اما خبر تخريب جنگل گلستان بازتاب گسترده رسانهيي يافت.
29تير 1387زندهياد ياسر انصاري، دبيركل كانون عالي گسترش فضاي سبز و حفظ محيط زيست ايران، عليه سازمان محيط زيست و وزارت راه به ديوان عدالت اداري و دادستاني كل كشور شكايت كرد. - تا آن زمان اين نخستين شكايت يك گروه محيط زيستي عليه دولت محسوب ميشد- شكايتي كه اگرچه ديرهنگام رسيدگي شد اما با پيگيريهاي مداوم اين فعال محيط زيست سرانجام با دستور اكيد دادستان كل كشور و دادستان استان گلستان در سال 1388 منجر به توقف چند ماهه عمليات وزارت راه و نهايتا توقف تعريض جاده در بخش جنگلي پارك ملي گلستان شد. در 29 بهمن 1388 و درست در شرايطي كه به دليل حوادث پس از انتخابات مجوز برگزاري هيچ تجمعي داده نميشد كانون عالي گسترش فضاي سبز از استانداري گلستان درخواست برگزاري تجمع اعتراضي مقابل استانداري را مطرح كرد كه با مخالفت مواجه شد. اما 30 نفر از فعالان محيط زيست و نمايندگان چند تشكل زيست محيطي از تهران و سمنان و گلستان مقابل استانداري آمدند و خواستار ملاقات با استاندار شدند. خواستههاي اين افراد با تحويل يك تومار چند متري به مسوولان استانداري براي جلوگيري از تخريب پارك ملي گلستان همراه شد. تا اينكه وزارت راهوشهرسازي در سال 1389 مطالعات ارزيابي زيستمحيطي جاده شمالي را به مشاور واگذار كرد. مطالعه ارزيابي سال 90 به سازمان محيط زيست ارايه شد اما سازمان محيط زيست در سال 1391 تنها بهدليل اينكه مسيري كه يك كيلومتر از جاده شمالي از آن عبور ميكند جنگلي است تلويحا با اين جاده مخالفت ميكند. اين در حالي است كه جاده موجود گلستان كه اصليترين كريدور ارتباطي گرگان – مشهد است با عبور از جنگل و حاشيه پارك عملا 58 كيلومتر از اين پارك ملي و 32 كيلومتر از حاشيه منطقه حفاظت شده قرخود را تحتالشعاع قرار داده و هر ساله بيش از 700 مورد تلفات گونههاي جانوري در اين محور از سوي اين سازمان گزارش ميشود.
در تمام 10 سال گذشته تفاهمنامههاي زيادي بين سازمان محيط زيست و وزارت راه و شهرسازي منعقد شده كه از آن جمله ميتوان به تفاهمنامه حضور دوساله وزارت راه در اين پارك اشاره كرد كه اكنون به حضوري 10ساله تبديل شده است. وزارت راه و پيمانكار آن در تمام اين مدت هيچيك از تعهدات اصلي خود را در قبال محيط زيست برآورده نكردهاند و با بيتوجهي سازمان محيط زيست، جاده گلستان همچنان در بيرون از محوطه جنگلي- از چشمه خان تا چمن بيد همچنان در حال تعريض و تبديل شدن به جادهيي چهاربانده است.
با اين وجود با پيگيريهاي معاونت محيط طبيعي سازمان محيط زيست در تابستان سال جاري، اين سازمان با ساخت محور جديد در بيرون از پارك و با در نظر گرفتن اين حقيقت كه جاده موجود نميتواند پاسخگوي رشد جمعيت و ترافيك فعلي باشد از ميان سه گزينه پيشنهادي مشاور وزارت راه، با گزينه بزرگراهي موافقت كرد. بر اساس گزارش مهندسان مشاور وزارت راه و شهرسازي، محور موجود در داخل پارك حتي اگر هم به صورت دوخطه تعريض شود جوابگوي ترافيك تا چند سال آينده نخواهد بود در حالي كه گزينه بزرگراهي نه تنها طول سفر و زمان صرف شده را كاهش ميدهد بلكه حدود 45 درصد از محور پيشنهادي روي جاده كلاله- اسلامآباد- آشخانه منطبق خواهد شد كه در اينصورت صرفهجويي قابل توجهي در هزينه عمليات اجرايي راهسازي خواهد داشت. علاوه بر اين دسترسي بيش از 50 روستا در اين محور به راه، افزايش دوبرابري سرعت در جاده جديد از 60 كيلومتر به 110 كيلومتر در ساعت، سيل خيز نبودن و ايمني بالاتر جاده و آسيبهاي كمتر زيست محيطي از ديگر امتيازات بزرگراه شمالي پارك ملي گلستان است كه در صورت آغاز عمليات اجرايي ميتواند پارك ملي گلستان را بعد از گذشت بيش از چهار دهه از روند اضمحلال نجات داده و بار ديگر گل سر سبد پاركهاي ملي ايران را در جهان پرآوازه كند.
اگرچه خانم ابتكار از دولت درخواست كرده تا تكميل جاده گرگان مشهد حدفاصل كلاله – آشخانه را به عنوان بزرگراه شمالي گلستان در اولويت طرحهاي خود قرار دهد اما بايد ديد آيا دولت روحاني ميتواند سند نجات يكي از قديميترين مناطق حفاظت شده ايران و جهان را به نام خود ثبت كند. از 40 سال پيش تاكنون به جز اندك فعالان محيط زيست و پيگيريهاي كمرنگ سازمان محيط زيست، هيچ نماينده مجلسي و در هيچ دورهيي براي خروج اين جاده از داخل پارك ملي گلستان و جلوگيري از تخريب جنگل گلستان و ساخت بزرگراه شمالي فرياد دادخواهي سر نداده و همين اندك صداهايي هم كه از بين فعالان محيط زيست بلند شد با الصاق برچسبهاي سياسي و جنسيتي در نطفه خفه شد!
ششمين كنگره جهاني پاركها كه دو هفته قبل در سيدني استراليا به پايان رسيد ميزبان 140 كشور جهان بود اما ايران ديگر جايي در بين كشورهاي جهان نداشت. پارك ملي گلستان اصليترين گنجينه تنوع زيستي و كتابخانه زنده ژنتيكي ايران است كه بيش از يك هشتم كل گونههاي گياهي ايران، يكسوم پرندگان و نيمي از پستانداران ايران را در وسعت 90 هزار هكتاري خود جاي داده است. تنها مروري بر رخدادهاي چهار سال اخير ميتواند روند نابودي كامل اين پارك ملي را به خوبي به تصوير بكشد. 66 مورد حريق، نابودي كامل بيش از 8000 هكتار از اراضي پارك در اثر آتشسوزي، تخليه بيش از 50 هزار ليتر بنزين و گازوييل در اثر سوانح تانكرهاي حامل سوخت به داخل پارك و رودخانه و 3200 جانوري كه در جاده گلستان كشته شدند تراژدي اسفناكي است كه از سال 1389 تاكنون به واسطه وجود همين جاده و دسترسي راحت مسافران عبوري و شكارچيان در اين پارك به وقوع پيوسته است. بنابراين بيربط نيست اگر بگوييم شايد اين آخرين دولت و آخرين فرصت براي نجات گلستان از نابودي باشد. لذا منطقيترين راه توقف كامل تعريض جاده فعلي در داخل پارك و صرف اين بودجه براي ساخت بزرگراه شمالي است كه تنها با پيگيريهاي سازمان محيط زيست و دولت ميتواند اتفاق بيفتد. در غير اين صورت در كنگره بعدي پاركها در سال 2024، دولت ايران بايد ركورد نابودي يكي از ارزشمندترين ذخيرهگاههاي ژني و پاركهاي ملي جهان را به نام خود ثبت كند.