• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3122 -
  • ۱۳۹۳ سه شنبه ۱۱ آذر

به اميد تدبير در گلستان

حسين آخاني*


بيش از سه دهه است كه طبيعت و محيط زيست شكننده ايران نه‌تنها فراموش شده، بلكه با آن به بي‌رحمانه‌ترين شكل ممكن برخورد مي‌شود. ذكر مثال خيلي دشوار نيست. در ايراني كه زماني زيباترين چشم‌اندازهاي طبيعي خاورميانه را داشت به سرعت بسياري از آنها را از دست داد. درياچه‌ها و تالاب‌هايش خشك شدند. جنگل‌هايش نابود شدند و آسمانش شد جولانگه ريزگردان. آلودگي شهرهايش به حدي بالا رفت كه ركوردهاي جهاني را در هم شكست. سازه شومي به نام سد توازن آبي كشور را به كلي ويران كرد و مصرف آب را در كشور چند برابر كرد تا همه منابع آبي كه به نسل‌هاي آينده تعلق داشتند را از بين برد. جاده‌هايش فراخ‌تر و فراوان‌تر شدند تا به كمك انرژي مفت نه تنها هر جنبنده‌يي را در مسير خود له كنند بلكه خود و فرزندان خود را به طرفه‌العيني در لابه‌لايي آهن و آتش بزرگ‌ترين افتخار صنعتي كشور يعني خودروسازي يا بكشند يا تا آخر عمر عليل و ذليل كنند. پارك ملي گلستان مينياتوري از اين بي‌رحمي است. جايي كه فقط پنج صدم درصد مساحت خاك ايران را اشغال كرده است، زماني نه چندان دور نزديك 20 درصد گونه‌هاي گياهي ايران را در خود داشت. پاركي كه در آن آهو و مرال با فاصله‌يي كم زندگي مي‌كردند، امروز با بي‌تدبيري به جايي رسيده است كه شمار ماه‌هاي بدون آتش‌سوزي در آن هر سال كمتر و كمتر مي‌شود. چندان دور از انتظار نيست كه مديران به زودي به رسانه‌ها اعلام كنند كه خوشبختانه اين ماه در گلستان آتشي نبود و امروز حيواني زير چرخ خودروها له نشد! به همين سادگي. مگر در تهران عادت نكرده‌ايم كه افزايش چند روز سالم به شهر شده است افتخار مديران!اين نگارنده كه سه دهه از عمر مفيدش را با گلستان گذرانده است تا به حال هيچ نشاني از بهبود نديده است. در دولت اصلاحات كه سيل دو بار جاده گلستان را برد، بارها تومار نوشتيم، ده‌ها دليل و برهان آورديم و التماس كرديم كه اين جاده را از پارك گلستان ببريد اما فقط دل‌مان را به مصوبه‌يي خوش كردند كه اتفاقا يكي از وزراي دولت در مهمانسراي تنگ گل به من گفت كه اين مصوبه اجرا نمي‌شود. او راست گفت، به جاي آنكه جاده منتقل شود، گلستان
 دو دستي تقديم وزارت راه شد. 12 سال است كه اين وزارت با گرايش ويرانگري طبيعت براي ايجاد راه در گلستان جاخوش كرده است. تنها تفرجگاه پارك كه بايستي محلي براي آموزش و پژوهش مي‌شد، شده است ويلاي شركت‌هاي راه‌سازي. تنها منبع آبي پارك در رودخانه سابق دشت با لوله به كارگاه راه‌سازي منتقل شده است و سيماي قشنگ‌ترين جاده ايران با ديواره‌هاي بتني عظيم به حدي زشت و بي‌قواره شده است كه بايد از متخصصان فرهنگستان خواست واژه «گلستان» را گونه‌يي ديگر معني كنند. به هر حال انسان به اميد زنده است. شايد دولتيان فهميده باشند كه آنچه تا به حال كرده‌اند اشتباه بوده است. شايد آنها هم مي‌خواهند توبه كنند. مي‌خواهند در تاريخ همه بدي‌ها را به نام خود ننويسند. پس بسم‌الله. ما بازهم دستان شما را مي‌فشاريم. بازهم سعي مي‌كنيم با لبخندهاي شما مقابل دوربين همراه شويم. نجات گلستان ايران ممكن است، اما فقط سه راه دارد. 1- جاده پارك بايد منتقل شود. رييس‌جمهور مي‌تواند دستور دهد كه عمليات تعريض جاده قبلي بلافاصله متوقف و بودجه آن فقط صرف ساخت جاده جايگزين شود. 2- ساخت سد گلمندره در دره‌يي خشك در جنوب شرق پارك ملي گلستان با 120 ميليارد تومان بودجه متوقف شود و از پيمانكار آن كه اتفاقا از وزارتخانه‌هايي است كه وظيفه دفاع از آب و خاك ايران را دارد خواسته شود به جاي آن در ساخت جاده جديد مشاركت كند. يا با پول آن ناوگان هوايي اطفاي حريق جنگل‌هاي گلستان را تجهيز كند. 3- با كارشناسان بي‌دانش و سود‌جويي كه در دستگاه‌هاي دولتي براي پيمانكاران كار چاق مي‌كنند به‌شدت برخورد شود. دستگاه‌هاي نظارتي اين افراد را شناسايي كنند و از گردونه تصميم‌گيري خارج كنند. باور كنيد اين افراد براي چند ميليون تومان مي‌توانند به راحتي مصوبه‌هاي هيات وزيران را بي‌اثر كنند. درست همان كاري را كه در قضيه جاده گلستان كردند و در اروميه باعث خشك شدن بزرگ‌ترين درياچه داخلي ايران شدند و الان هم دارند همه تلاش‌هاي ستاد احياي درياچه اروميه را بي‌اثر مي‌كنند. نامه‌نگاري‌ها و مصاحبه‌هاي وزرا و معاونان رييس‌جمهور هيچ‌وقت تضميني براي احياي اروميه و نجات گلستان نيست. آنهايي كه بايد دستورات شما را اجرا كنند با شما همراه نيستند، روي سخنم با شماست خانم   دكتر ابتكار.
*استاد دانشكده زيست‌شناسي دانشگاه تهران

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون