فرزانه قبادي/ شهرهاند به نيرو و نشاط و توانمندي. هر بار كه حرف از حضور است و نياز به توان
تازهنفسان جامعه، نامشان بر سر زبانها ميافتد و بعد در ميان هياهوها فراموش ميشوند. جوانان همانهايي هستند كه حرفهايشان در تريبونهاي رسمي شنيده نميشود، حرفهايي كه گاهي لباس انكار به تنشان ميشود و گاهي لباس حذف. وعدهها براي ساماندهي و رسيدگي به مشكلاتشان آنقدر زيبا و فريبنده است كه نميشود از آن چشمپوشي كرد، اما در عمل، همواره جاي خالي اين رسيدگيها ديده ميشود. نگاهي به عملكرد حوزه جوانان از سال 71 تا به امروز نشان ميدهد كساني كه در اين سالها سكان امور جوانان را به دست گرفتهاند، آنقدر كه بايد و شايد به اين حوزه اشراف نداشتهاند و فعاليتي در اين زمينه انجام ندادهاند و اگر هم كاري صورت گرفته باشد، آنقدر كه بايد و شايد مورد توجه مخاطبان اصلي اين فعاليتها كه جوانان هستند قرار نگرفته است. آنچه در زمينه مشكلات جوانان مطرح است، اين است كه در اين حوزه تنها شاهد كليگوييهايي هستيم كه
هيچ كدام هيچ گرهي از هيچ مشكلي در زندگي هيچ جواني باز نميكند. از سال 71 كه زمزمههاي تشكيل سازماني به نام جوانان شنيده ميشد، نخستين و اصليترين مسالهاي كه مسوولان به آن اشاره و برايش برنامهريزي ميكردند، ازدواج بود. برنامهها و طرحهايي هم در اين راستا طراحي و اجرا شد، اما از آنجا كه كليگويي و نگاههاي تونلي به مسائل جوانان وجود داشت، نهتنها اين مساله حل نشد، بلكه تا جايي پيش رفت كه رسيديم به پديدهاي به نام ازدواج سفيد. حالا هم كه گفتمان مسوولان اين وزارتخانه اين است كه اشتغال جوانان مهمترين چالش موجود در اين حوزه است، بايد ببينيم برنامهها و راهكارها در اين زمينه در سالهاي آتي چه دستاوردي براي جوانان خواهد داشت. اين روزها كساني كه اخبار حوزه جوانان را دنبال ميكنند، انگار اميدهاي تازهاي پيدا كردهاند، ميگويند در گفتمان معاون جديد، ادبيات جوانان ديده ميشود، او از شبكههاي مجازي ميگويد، از اينترنت، از حضور موثر در فضاي مجازي و از دغدغههايي كه جوانان دارند، ميگويند او اين روزها حرف از گفتمانسازي ميزند و به دنبال اين است كه ببيند جوانان در طول روز چه فعاليتهايي انجام ميدهند. فعالان حوزه جوانان تا حدودي اميد بستهاند به معاون ساماندهي امور جوانان، تا شايد او با توان و انگيزهاي كه دارد بتواند حتي يك سنگ را از سر راه جوانان كه در سنگلاخ مشكلات در تلاشند، بردارد و راه حركت و پويايي آنها را در جامعه باز كند. با محمد رضا رستمي درباره شبكههاي اجتماعي به صحبت نشستيم و دغدغههاي اصلياش در حوزه جوانان.
شما مسوول ساماندهي امور جوانان هستيد، اين ساماندهي در چه سطحي قرار است اتفاق بيفتد؟ قرار است مديران را دغدغهمند كنيد يا اينكه به اوضاع جوانان بهطور مستقيم رسيدگي كنيد؟
يك تصور غلط در مورد معاونت ساماندهي امور جوانان در جامعه و حتي بين مسوولان شكل گرفته، آن هم اين است كه اين معاونت مسوول امور جوانان است، در حالي كه معاونت مسوول امور جوانان نيست، بلكه مسوول ساماندهي امور جوانان است، به اين معنا كه تمام موضوعاتي را كه به نوعي مرتبط به حوزه جوانان ميشود بررسي كند، اين مسائل را بررسي كند، هماهنگيهاي لازم را انجام بدهد و اينها را به يك زنجيره واحد تبديل كند، كه اين زنجيره به صورت همگرا عمل كند براي پيشبرد مسائل جوانان. ما در ساماندهي دو بخش داريم، يكي ساماندهي مسائل مربوط به جوانان است و ديگري ساماندهي منابع موجود. در مورد مسائل، طبيعي است كه جوان يك انسان است ولي به دليل مقطع خاص سني كه در آن قرار دارد و دوره بسيار پويايي است، با مسائل بسياري مواجه است. وقتي ما با مسائل متعدد روبهرو هستيم، اگر قرار باشد درست عمل كنيم، بايد اينها را بررسي و اولويتهاي اصلي را استخراج كنيم و اين اولويتها را ساماندهي كنيم كه بتوانيم منابع را صرف اين موضوعات دستهبندي و اولويتبندي شده كنيم. اين نكته كليدي را بايد در نظر داشته باشيم كه جوان جداي از بقيه افراد جامعه نيست. هر اتفاقي كه در جامعه ميافتد، بخشي از آن به نوعي به جوانان مربوط است. با در نظر گرفتن اين نكته، ما بايد بياييم تمام اين منابعي كه در قسمتهاي مختلف جامعه مثل خانواده و بخش خصوصي و نهادهاي مدني و عمومي و دولتي پخش شده، شناسايي كنيم بعد بگوييم كه اين منابع در چه مسائلي مورد استفاده قرار بگيرند و چطور تقسيم شوند. اين ميشود ساماندهي امور جوانان. وقتي ما مسائل را شناسايي ميكنيم، كار مهم ما اين است كه بايد بتوانيم بگوييم چگونه ميشود به اين مسائل توسط هر بخش از كشور پرداخته شود. بهطور مثال وقتي ما در مورد مساله اشتغال صحبت ميكنيم، بايد بگوييم كه اين مساله توسط هر بخش از كشور چطور ميتواند مورد پردازش قرار بگيرد كه موضوع اشتغال روز به روز حركت پيش رونده داشته باشد. معناي اين كار اين است كه ما قوه متفكر و برنامهريز مسائل جوانان براي ساير بخشها هستيم. به عنوان نمونه در مورد «بيمه حامي جوانان» بيمه كه هميشه بوده، اتفاقي كه ميافتد اين است كه ما از بيمه ميخواهيم منابعش را براي 24 ميليون جمعيت جوان ما طبق برنامه و طرحي كه ما در اختيارش ميگذاريم، صرف كند. هنر ما در اين است كه بگوييم مسائل جوانان چيست؟ اين مسائل را به بسته كار تبديل و هر بسته را به بخش مربوطه ارايه كنيم. بهطور مثال شوراي شهر به همه مردم كه جوانان هم جزوشان هستند خدمات ارايه ميكند، اما اينكه چه كار ويژهاي را شوراي شهر ميتواند براي جوانان انجام بدهد كه تا به حال انجام نداده، اينجا نقش معاونت ساماندهي مشخص ميشود، ما به اين كار ويژه فكر ميكنيم، برنامهريزي ميكنيم و اين برنامه را در اختيار شوراي شهر قرار ميدهيم، مثلا اينكه شوراي شهر تصويب كند كه شهرداري در هر شهر يك ساختمان براي فعاليت تشكلهاي جوانان اختصاص دهد. اگر اين همكاريها صورت بگيرد به اعتقاد من انتظاراتي كه در حوزه جوانان وجود دارد ميتواند محقق شود. مشكل ما اين است كه كارشناسان قابل در اين زمينه كم داريم كه بخواهند مسائل جوانان را بررسي كنند. بعضي مواقع فكر ميكنيم اگر پول در اختيارمان باشد همه مشكلات حل ميشود، اما مشكل ما پايين بودن احساس مسووليت است، مسووليتپذيري در جامعه ما كم است، آدمها فقط به وظايفشان عمل ميكنند، آن هم به صورت نيم بند.
تنها رسانهاي كه اين روزها جوانان به آن اعتقاد دارند و آن را دنبال ميكنند شبكههاي اجتماعي است، شما اعلام كرديد در نظر داريد حضور جوانان در شبكههاي اجتماعي را به شكلي هدفمند و تاثيرگذار كنيد، درصورتي كه رويكردي كه تا به حال نسبت به حضور جوانان در اين شبكهها بوده، رويكرد سلبي بوده، از كجا به چنين نگاهي رسيديد كه به جاي ممانعت و نفي اين شبكهها با آنها همراه شويد؟
ما قرار است هر ماه يك كمپين در شبكههاي مختلف اجتماعي برگزار كنيم، آدمها مقاومت عجيبي در برابر تغيير دارند، بهطور كلي نوآوري هميشه با مقاومت روبهروست، در جوامعي كه نا آگاهي بيشتر باشد، اين مقاومت در برابر تغيير هم بيشتر است. ما نسبت به فضاي مجازي ناآگاهيم، به همين دليل بيشتر در مقابلش مقاومت ميكنيم. من تلاشم اين است كه اين مقاومت را از طريق ايجاد كمپينهاي مثبت و تاثيرگذار، از بين ببرم. كمپينهايي كه بتوانند منافع اجتماعي زيادي توليد كنند و نفع آن به مسائل ملموس در جامعه برسد. بهطور مثال اگر يك كمپين براي مساله سيگار داشته باشيم و نتيجه اين كمپين اين باشد كه چند هزار جوان سيگارشان را كنار بگذارند، اين يك دستاورد اجتماعي ارزشمند است كه يك پيام پنهان دارد، اين پيام هم اين است كه فضاي مجازي ميتواند كاركردهاي مثبت هم داشته باشد فقط بايد درست مديريت شود و ما اين پيام را نميتوانيم با حرف زدن به كساني كه در برابر اين شبكهها مقاومت ميكنند بقبولانيم بلكه بايد در عمل اين پيام را بدهيم. تلاش من اين است كه نگاه سلبي و منفي نسبت به فضاي مجازي را كمرنگ كنم و اين موضوع را به عنوان يك دغدغه ملي دنبال ميكنم. اگر الان به فضاي مجازي پرداخته نشود و نگاه مثبت به آن وجود نداشته باشد و نگاهمان به آن نگاه يك فرصت نباشد، در آينده همين فضا تبديل به يك تهديد بزرگ خواهد شد.
نظرتان در مورد فيلترينگ چيست و آيا اقدامي براي رفع آن انجام دادهايد؟
من هميشه اعلام كردهام كه فيلترينگ يك كار كاملا غلط است، مگر اينكه فيلترينگ هوشمند باشد و نسبت به يك موضوعات و مسائل خاص كه منافع اجتماعي و عمومي را تحت تاثير قرار ميدهد، صورت بگيرد. اما فيلترينگ آن هم در فضاي گسترده مجازي هيچ نتيجهاي نخواهد داشت، هرگونه مقاومت و سانسور در فضاي مجازي محكوم به شكست است، تنها كاري كه بايد انجام دهيم، ارتقاي توانمنديها و سواد رسانهاي مردم است. راهكار اصلي براي اينكه به فيلترينگ بينياز شويم، اين است كه بياييم مصونيتسازي فردي بكنيم. اين مصونيتسازي هم از طريق سواد رسانهاي انجام ميشود. كاركرد اصلي سواد رسانهاي فيلتر شخصي است. وقتي كه اين فيلتر شخصي شكل بگيرد، من پليس خودم ميشوم و تشخيص ميدهم چه چيزي خوب است و چه چيزي بد، چه اطلاعاتي درست است و چه دادههايي غلط، تشخيص اين موارد به خود شخص بر ميگردد. نميشود خوراك ذهني به آدمها بدهيم، در فضاي ارتباطي جديد اينكه يك تفكر خاص بخواهد خوراك فكري يك جمع را توليد كند امكانپذير نيست. چرا كه هر فرد خود به تنهايي در دنياي مجازي يك توليدكننده است، نميشود اين موضوع را كنترل و مديريت كرد، تنها كاري كه بايد بكنيم اين است كه ارزشها و مهارتهاي حضور در فضاي جديد را به آدمها آموزش بدهيم، زماني كه فرد توانمند شد، حتي اگر در درياي پر از كوسه هم قرار بگيرد، بلد است خودش را نجات بدهد. اما وقتي فردي را ناآگاهانه در يك دنياي جديد قرار دهيم مشخص است كه آسيب ميبيند.
دغدغه شخصيتان در حوزه جوانان چيست؟
گفتمانسازي.
مشكل عمدهاي كه جوانان با شما مطرح ميكنند چيست؟
من در پنج استان تا به حال با سمنهاي جوانان نشست برگزار كردهام، مشكلات پراكنده است اما اگر بخواهم جمعبندي كنم، اصل حرف جوانان اين است كه كسي ما را باور ندارد و ما را در تصميمگيريها راه نميدهند. اصل قصه اين است، باقي مشكلات زير مجموعه اين مشكل اصلي قرار ميگيرد. حرف جوانان اين است كه به آنها وعده ميدهند و توانايي و تلاششان جدي گرفته نميشود. طرح اتاق فكري كه ما راهاندازي كرديم هم در همين راستاست.
مهمترين برنامهاي كه در اين حوزه پيش رو داريد چيست؟
يكي از مهمترين برنامههايي كه داريم امضاي يك تفاهمنامه با سازمان حفاظت از محيط زيست است كه در ابعاد مختلف در حال تدوين است، هم در زمينه انجياوهاي زيست محيطي جوانان و هم كمپينهاي مجازي زيست محيطي. يكي از زمينههاي جدي و مهمي كه در حوزه جوانان ميتواند آثار ملي آينده نگر در كشور ما بر ج ا بگذارد، حضور جوانان در حوزه محيط زيست است.
اگر قرار باشد براي آينده كشور و جهان تنها يك گامبرداريم، اين گام در حوزه جوانان و محيطزيست خواهد بود.
جشنوارههايي را كه تا به حال در حوزه جوانان برگزار ميشد ادامه خواهيد داد يا طرح جايگزين برايشان داريد؟
ما يك بازنگري در محتواي اين جشنوارهها انجام ميدهيم. با برگزاري جشنواره علي اكبر به اين شكلي كه تا به حال بوده مخالفم. با برگزاري جشنواره ازدواج هم همين طور. به عنوان معاون ساماندهي امور جوانان قصد برگزاري جشنواره ندارم. بنياد جوان برتر ايراني توسط انجياو هاي كشور شكل خواهد گرفت. اين بنياد در هر استان دفتر خواهد داشت و مسووليت برگزاري جشنوارههاي مختلف به عنوان يك انجياوي بزرگ در سطح ملي و استاني را به عهده خواهد داشت و مهمترين وظيفهاش علاوه بر برگزاري جشنواره اين است كه جوانان برتر را در همه حوزهها رصد، شناسايي و بانك اطلاعاتي درست كند و به اين فكر كند كه چطور ميتواند براي اين جوانان فرصتهاي بروز و ظهور اجتماعي و اقتصادي ايجاد كند. اگر جواني در حوزه الكترونيك موفقيتهايي دارد و حمايتي دريافت نميكند، بايد منابع حمايت از اين جوانان را ايجاد كند. اگر قرار است جوانان برتري هم انتخاب شوند، بعد از اين انتخاب حمايت از آنها ادامه داشته باشد و به مطالباتشان رسيدگي شود تا جايي كه اين جوانان برتر مدافع حقوق جوانان در سطح كشور بشوند و با تمام دستگاهها در ارتباط باشند و به نوعي نماينده جوانان در سطوح و حوزههاي مختلف باشند. اين كار بايد توسط انجياوهاي جوانان انجام شود. دولت توان انجام اين كار را ندارد. تا به حال هم برگزاري اين جشنوارهها كار اشتباهي و صوري بوده، من نميخواهم كار صوري انجام بدهم.
از زماني كه سازمان ملي جوانان و سازمان تربيتبدني ادغام شدند و وزارت ورزش و جوانان شكل گرفت، همواره اين انتقاد به اين وزارتخانه و وزراي آن وجود داشت كه بيشتر در حوزه ورزش فعال و دغدغهمندند تا در حوزه جوانان، شما چطور ميخواهيد وزير را با اين حوزه آشتي بدهيد؟
حضور ايشان در گردهمايي مسوولان جوانان سراسر كشور به نظر اتفاق خوبي بود. حمايتي كه ايشان از حوزه جوانان دارند، حمايت بينظيري است. من آدم صريحي هستم هر كجا كمبودي باشد بيپرده اعلام ميكنم. آقاي گودرزي يك شخصيت فرهنگي، هنري و ورزشي دارند، اما يك مشكل جدي وجود دارد، همانطور كه من اعلام ميكنم دست ما خالي است. وزيري كه هيچ چيزي از حوزه جوانان در اختيارش قرار داده نشده، خودشان هم به اين موضوع اعتراض داشتند، در صحبتهايشان گفتند كه «من وقتي درمورد اين حوزه اطلاعاتي در دستم نيست، دروغ بگويم يا شعار بدهم؟» و حرفشان به ما اين است كه شما يك قدم موثربرداريد، من از اين قدم و حركت شما حمايت خواهم كرد و معتقدند كه بايد از حركتهاي موثر حمايت كنند نه اينكه به حرف و شعار اكتفا كنند. حالا هم اين اتفاق دارد ميافتد، تا به حال شرايطي نبود كه ايشان بخواهد حضور داشته باشد.
جملههاي كليدي
ما قرار است هر ماه يك كمپين در شبكههاي مختلف اجتماعي برگزار كنيم، آدمها مقاومت عجيبي در برابر تغيير دارند، بهطور كلي نوآوري هميشه با مقاومت روبهروست، در جوامعي كه نا آگاهي بيشتر باشد، اين مقاومت در برابر تغيير هم بيشتر است.
اگر الان به فضاي مجازي پرداخته نشود و نگاه مثبت به آن وجود نداشته باشد و نگاهمان به آن نگاه يك فرصت نباشد، در آينده همين فضا تبديل به يك تهديد بزرگ خواهد شد.
فيلترينگ يك كار كاملا غلط است، مگر اينكه فيلترينگ هوشمند باشد و نسبت به يك موضوعات و مسائل خاص كه منافع اجتماعي و عمومي را تحتتاثير قرار ميدهد، صورت بگيرد.
فيلترينگ آن هم در فضاي گسترده مجازي هيچ نتيجهاي نخواهد داشت، هرگونه مقاومت و سانسور در فضاي مجازي محكوم به شكست است، تنها كاري كه بايد انجام دهيم، ارتقاي توانمنديها و سواد رسانهاي مردم است.
كاركرد اصلي سواد رسانهاي فيلتر شخصي است. وقتي كه اين فيلتر شخصي شكل بگيرد، من پليس خودم ميشوم و تشخيص ميدهم چه چيزي خوب است و چه چيزي بد.نميشود خوراك ذهني به آدمها بدهيم، در فضاي ارتباطي جديد اينكه يك تفكر خاص بخواهد خوراك فكري يك جمع را توليد كند امكانپذير نيست.
اگر قرار باشد براي آينده كشور و جهان تنها يك گام برداريم، اين گام در حوزه جوانان و محيطزيست خواهد بود.