دولت و دانشگاه؛ بازگشت امنيت، دور شدن فضاي امنيتي
غلامرضا ظريفيان٭
يكي از وعدههاي انتخاباتي حسن روحاني، پيش از انتخابات رياستجمهوري سال 92، دوركردن فضاي امنيتي از دانشگاهها و بازگرداندن پويايي و نشاط به فضاي آموزش عالي بود.
يكي از كانونيترين بخشهاي توسعهاي و فرهنگي كشور نظام علمي آن به خصوص حوزه آموزش عالي است كه نقشي اساسي در توليد علم دارد. چه عرضهكنندگان علم يعني اساتيد و چه مهمترين مشتريان اين فضا يعني دانشجويان، كساني كه در طول تاريخ معاصر همواره نقشي پيشتاز در تحولات سياسي و فرهنگي كشورمان داشتهاند. اين دانشگاهيان با توجه به رويكرد حاكم بر دانشگاهها همواره در كسوت روشنفكر و به خصوص روشنفكران ديني به ايفاي نقش مصلحانه خود مشغول بودهاند و در واقع يكي از قشرهاي مهم كه منجر به روي كار آمدن دولت تدبير و اميد پس از انتخابات 24 خرداد بود همينها بودند. در هشت سال دولت گذشته اتفاقا نهاد دانشگاه بيشترين صدمه را ديد، هم به لحاظ سياسي و هم به لحاظ علمي. رييس دولت پيشين به اشكال مختلف ميگفت كه از توان كارشناسي بينياز است، براي همين هيچ وقعي به نظر اساتيد و كارشناسان حوزه اقتصاد كه در خصوص وضعيت اقتصادي كشور هشدار دادند نگذاشت، يا جامعهشناساني را كه تحولات اجتماعي را تحليل ميكردند، ناديده گرفت. در بدنه دانشگاه هم شاهد اتفاقات تلخي بوديم به خصوص در حوزه محدود شدن استقلال دانشگاهها، تضعيف هياتهاي امنا و همچنين انجمنهاي مختلف دانشجويي كه بسياري از آنها مانند انجمنها صنفي، علمي و فرهنگي حتي با وجود سياسي نبودن رو به زوال رفتند و حتي به تعطيلي كشانده شدند. بنابراين يكي از اتفاقات قبل از 24 خرداد اين بود كه آقاي روحاني به عنوان يكي از كانديداها وعدههايي را در خصوص اصلاح وضعيت دانشگاهها داد كه مهمترينشان مساله بازگرداندن امنيت به آنها و دور كردن نگاه امنيتي از آنها بود. بايد گفت كه تا حد قابل توجهي اين وعده محقق شده است و فضاي دانشگاهها به لحاظ سياسي و فعاليتهاي فرهنگي، اجتماعي و حضور گرايشات مستقل بازتر شده و براي همين دولت در مجموع نمره قبولي ميگيرد. هرچند هنوز براي عملي شدن كامل اين وعده خلأهاي قانوني و برنامهريزي وجود دارد. اين اتفاق در حالي رخ داد كه برخي جناحهاي منتقد با نگاهي بدبينانه معتقد بودند كه در صورت باز شدن فضا، دانشگاه دچار بحران جدي ميشود اما دانشگاه با عقلانيت ارزشمندي عمل كرد، فضاي موجود، محدوديتها و مناسبات را فهميد و تلاش كرد تا از فرصت پيش روي خود به بهترين شكل استفاده كند. دولت البته علاوه بر اين وعده يكسري تعهدات ضمني هم به دانشگاه داشت كه مهمترينشان واگذاري امور دانشگاهيان به خودشان بود. در اين مورد هم در هنگام انتخاب كابينه كارگروهي از اساتيد تشكيل شد و آنها گزينههاي مطلوب خود براي وزارت را به دولت دادند و با وجود تمامي فشارها شاهد بوديم كه دولت از اين فهرست كوتاه نيامد، از سوي ديگر در عرصه مديريت دانشگاهها وزارت علوم تمام تلاشش را كرد تا با تمام فراز و فرودها افرادي را كه شايستگي لازم دارند به رياست دانشگاهها بنشاند. با تمام اينها ما هنوز در مساله استقلال دانشگاهها، تقويت هياتهاي امنا و فعال شدن دانشگاهها در ديپلماسي علمي با وضعيت مطلوب فاصله جدي داريم. اما در پايان اين دو سال ميتوان گفت كه آن پيوند گسسته شده ميان توسعه ملي و علمي در دوره قبل، حالا در حال ترميم است.
٭معاون وزير علوم دولت اصلاحات